آشوب در خاورمیانه و بی ثباتی در نظم جهانی یکدیگر را تغذیه می کنند

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

متن زیر فصلی از گزارش تحلیلی پلنوم نهم کمیته ی مرکزی حزب کمونیست ایران (م.ل.م) است که در سال ۱۳۹۴ تشکیل شد. این گزارش تحلیلی را به طور کامل در نشریه حقیقت شماره ۷۵ بخوانید.

مشخصه ی اوضاع جهانی، آشوب و بی ثباتی گسترش یابنده است. خاورمیانه مرکز این آشوب و بی ثباتی است که در شکل گسترش جنگ های ارتجاعی و درهم برهم تبارز می یابد. مرتباً بازیگران جدیدی وارد این جنگ ها شده و مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر درگیر می شوند: از قدرت های امپریالیستی و دولت های منطقه گرفته تا ارتش های بدون دولت. هیچ جبهه ی جنگ عادلانه ی انقلابی که هدفش درهم شکستن این جنگ های ارتجاعی از طریق انجام انقلاب در یکی از کشورهای منطقه باشد، در صحنه حضور ندارد. مقاومت مسلحانه ی نیروهای ناسیونالیست در کردستانِ سوریه و ترکیه نیز تبدیل به زیر مجموعه ی جنگ های امپریالیست های غربی در این منطقه شده است.

هرچند مرکز جنگ های ارتجاعی گسترش یابنده در خاورمیانه است اما جهان را تحت تاثیر قرار می دهد. خواه ناخواه دولت های امپریالیستی را به درون این گرداب می کشاند. قدرت امپریالیستی بودن و قدرت امپریالیستی ماندن بدون داشتن نقشی در این جنگ های گسترش یابنده ممکن نیست. دولت های منطقه بدون آن که تبدیل به بازیگران ریز و درشت این جنگ ها بشوند نمی توانند سرپا بمانند. از سوی دیگر، درگیر شدن در این جنگ ها گسل های درون طبقات حاکمه ی کشورهای امپریالیستی و کشورهای منطقه و همچنین گسل های اجتماعی درون هر کشور بزرگ و کوچک را آشکارتر و عمیق تر می کند.

نقل تحلیلی که رفیق آواکیان در این مورد در سال ۲۰۰۶ کرد به جا است:

« … در جهان امروز (و در شرایط زندگی اکثریت مردم سراسر جهان) پیشاپیش تلاطم و هرج و مرجِ زیادی هست. و دینامیک هایی که اکنون در کارند (دینامیک هایی که اوضاع کنونی عراق و به طور کلی خاورمیانه را به وجود آورده اند و در هر نقطه ی جهان تاثیر می گذارند و پیامدهایی دارند) در هر حال موجب تلاطم و آشوب بیشتری خواهند شد و مردم همه جا را درگیر خواهد کرد تا اینکه بالاخره به این یا آن شکل حل بشود» و «با تمام احترامی که برای جان لنون قائل هستم متاسفانه «به صلح فرصتی بدهید» قادر به حل وضعیتی با این پیچیدگی و حدت نخواهد بود. البته ما می توانیم و باید با عده ی بسیاری از کسانی که دارای این احساسات صلح طلبانه هستند متحد شویم …. اما همچنین باید با آن ها مبارزه کنیم که واقعیت را ببینند که ریشه ی این اوضاع کجاست، دینامیک های این وضعیت چیستند و راه حل اساسی کدام است.

بگذارید روشن بگویم: منافع توده های مردم در آمریکا و اکثریت بشریت اساساً متفاوت و در تضاد با منافع امپریالیست ها است. …. نکته ی من این است که وضعیت بسیار پیچیده است و بسیج تودههای مردم حول منافع اساسیشان و در مقیاس عظیم را با رویکردهای سادهانگارانه نمیتوان انجام داد. و فقط می توان با درک آنچه در جهان در جریان است، با تمام پیچیدگی آن و چالش هایی که این اوضاع در مقابل ما قرار می دهد و مبارزه برای جذب توده ها با درک صحیح و عمل کردن بر مبنای این درک بر بستر و پایه ی درک اوضاع و دینامیک های آن می توان انجام داد.» (آواکیان– راهی دیگر)

در هر حال روند عمده، گسترش تلاطمات، تجاوزات نظامی، ویرانگری جنگ های ارتجاعی، فروپاشی اقتصادها و ساختارهای سیاسی، از جا کنده شدن صدها میلیون انسان و … است. مساله این است که از درون این بینظمی بزرگ چه نوع نظم و چگونه جهانی بیرون خواهد آمد؟ آیا از درون آن انقلاب های کمونیستی بیرون خواهند آمد یا این روند ادامه یافته و نظم کهنه به شکلی و از درون نابودی های عظیم و غیرقابل تصور بار دیگر خود را بازسازی و مستقر خواهد کرد.

تشخیص و تعریف روند و جهت عمده ی اوضاع فعلی به معنای آن نیست که اوضاع تغییر نخواهد کرد و بدون تضاد و به شکل خط مستقیم در همین مسیر جلو خواهد رفت. خیر! اوضاع به شدت تضادمند و دینامیک است و اگر از زاویه ی انقلابی به آن نگاه کنیم، اوضاع دارای عوامل و خصایلی است که عملکرد یک نیروی کوچک و مصمم کمونیستی انقلابی (یعنی، حزبی که دارای خط سیاسی و ایدئولوژیک صحیح است) بر پایه ی نقشه و آماجی روشن، می تواند تاثیرات تصاعدی بر عوض کردن جهت این اوضاع و برهم زدن قطب بندی نامساعدِ کنونی داشته باشد و روند انقلاب کمونیستی را تبدیل به روندی تاثیر گذار بر اوضاع جهان کند.