جمهوری اسلامی در تنگای شورش مردم!
شعار مرگ بر دیکتاتور! توپ، تانک، فشفشه آخوند باید گم بشه! مرگ بر خامنه ای! مرگ بر بسیجی! مرگ بر روحانی!در اصفهان و کرج، شیراز، مشهد، قهدریجان، شاهین شهر، نجف آباد، اراک و اشتهارد کرج و شهرهای دیگر باز هم طنین انداز شد. مردم دو باره خواست اولیۀ خود، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را اعلام کردند. امشب و شب های دیگر نیز در راه است. پژواکِ خیزش فرودستان در دی ماه ۱۳۹۶ می رود که بار دیگر در شهرهای مختلف طنین بیندازد. مقاومت سراسری تر می شود. اعتراضات جسورانه تر و بی پرواتر می شوند. هم زمان دعواهای درون هیئت حاکمه حادتر می شود. تلاش شان برای «وحدت» بدجوری شکست خورده است. عده ای از مجلس نشینان، فریاد «مردم گرسنه اند» و «فساد همه جا را گرفته» را از تریبون مجلس سر داده اند. اما همگی شان شریک جرم هستند. حتا برای خبرهای «رفع حصر» کسی تره خرد نمی کند. دستگیری و تهدید به اعدام چند دُم کلفت تحت عنوان اختلاس و اخلال در بازار ارز، خط و نشان کشیدن برای بستن تنگه هرمز و تلاش برای متوسل شدن به «میهن پرستی» و «دم شیر»، و از طرف دیگر، باز کردن روزنۀ مذاکره با ترامپ را مردم با تمسخر و پوزخند نگاه می کنند. توپ و تشرهای مسخرۀ قاسم سلیمانی، ترامپ و ژنرالهایش را بیشتر می ترساند تا مردم کوچه و خیابان را. اقتصاد از بیخ وبن ورشکسته است. اعتبار سیاسی رژیم، از هر جناح، از رهبر و ژنرال های نظامی تا دولت و پادوهای مجلس نشین، مثل حلقه های کف صابون است. پایه های خرافی و موعظه های عقب ماندۀ اسلام گرایانۀ این رژیم هم هر روز کوچکتر می شود.
بحران در روابط با آمریکا، این رژیم را در آستانۀ اخراج از نظام اقتصاد سرمایه داری جهانی که بند نافش به آن بسته است، قرار داده است. با دیدن این دورنما خانواده های ملایان و نظامیان (سپاه و ارتش) و بوروکرات ها هزاران میلیارد دلار که حاصل رنج و زحمت کارگران و زحمتکشان این کشور است را به شکل دلار و طلا بار کرده و همراه با خانواده هایشان از کشور خارج کرده و می کنند. تجاری که با پشتوانۀ این رژیم تبدیل به ابَر تجار ایران و خاورمیانه شده اند، بسیاری از سرداران سپاه و آقازاده ها تحت عنوان سرمایه گذاری فرا مرزی و صادرات، هزاران میلیارد دلار را از کشور خارج کرده اند و پیشاپیش مقیم دبی و کنیا و غنا و بنن و سریلانکا و فرزندانشان در آمریکا و بریتانیا و … هستند. مقاطعه کاران و دلالان آب و برج سازی پیشاپیش فرار کرده اند. در فاصله بهمن ۹۶ تا فروردین ۹۷ (یعنی، دو سه ماه اول سال ۲۰۱۸) طبق گفته محمدرضا پور ابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، سی میلیارد دلار از کشور خارج شده است. برخی سران اقتصادی رژیم این فرار سرمایه را نتیجه مسافرت های مردم به خارج از کشور قلمداد می کنند و بعد هم «رهبر» به مردم می گوید “خارجه نروید”! در حالی که این مبلغ حتا از بودجۀ دفاعی این رژیم (البته رقم رسمی آن) بیشتر است. این سرمایه ها، بعد از خیزش فرودستان در دی ماه خارج شده اند و تحلیل گران اندیشکده های وابسته به دولت آمریکا[۱] خروج ناگهانی این سرمایه کلان را نه نتیجه اختلاس و فسادِ معمول در این رژیم، بلکه نتیجه سراسیمه گی از شکست نیروهای امنیتی رژیم در خواباندن اعتراضات می دانند. پس از برجام، میلیاردها دلار تحت عنوان فینانس و سرمایه گذاری مشترک از چین، کره، ژاپن، فرانسه، آلمان، ایتالیا و غیره گرفتند و «ملا خور» کردند و اکنون بازپرداخت این وام ها و بهرۀ آنان را باید دولت (تحت این رژیم یا هر رژیم وابسته به سرمایه داری جهانی که جانشین آن شود) از جیب کارگر و کارمند و معلم بازپرداخت کند. حتا اگر ترامپ از برجام خارج نمی شد، اوضاع با کمی بالا و پایین، همین بود.
این رژیم شانس کمی برای بقا دارد. چون که با توفانی ناب مواجه است. حتا مذاکره و توافق با ترامپ، برایش پر از خطر است. اینها می دانند که هدف ترامپ آن است که وادار به خودسوزی شان کند. با این وصف، تنها روزنه امید برای بقاء برای اینها همان است که به امام زادۀ ترامپ دخیل ببندند. مذاکرات پشت پرده با آمریکا در جریان است. میان آمریکا از یک طرف و اتحادیه اروپا، روسیه و چین از سوی دیگر بر سر این که با این رژیم چه باید کرد، اختلاف نظر است. حتا در کابینۀ ترامپ بر سر سیاست نسبت به جمهوری اسلامی اختلاف است (برای مثال، میان وزیردفاع جیمز متیس و جان بولتون). آنها هم نمی دانند، «آلترناتیو» شان چیست. سال ۵۷ برای امپریالیست های آمریکا و اروپا روشن بود که «آلترناتیو»شان کیست و چیست. آن اتحادی که میان قدرت های امپریالیستی غرب در سال ۵۷ موجود بود، امروز در میانشان وجود ندارد. آن زمان، توافق کردند که برای حل بحران مشروعیت رژیمِ دولت سرمایه داران و ملاکین وابسته به امپریالیسم و پایان دادن به انقلاب مردم، شاه را خارج کرده و راه رسیدن خمینی و اسلام گرایان به قدرت را باز کنند.
نیروهای سرکوب رژیم به وضعیتی افتاده اند که مانند ماشین های آتش نشانی برای اطفای حریق از یک جا به جای دیگر حرکت می کنند و قبل از اینکه کاملا آتش را خاموش کنند، حریق از جایی دیگر سربلند می کند و قبل از آنکه برسند، آتش سریعتر از آنها به نقاط دیگر سرایت می کند. سران امنیتی و نظامی و بسیجی از تریبون های رسمی برای مردم خط و نشان می کشند و عناصر لمپن و گنده دهان وابسته به رژیم، به طور غیررسمی «وعده» می دهند که «ما میرویم اما قبل از رفتن دریای خون راه می اندازیم»! اما مردم نمی ترسند. به وضوح جریان هایی مانند مجاهدین و شاخه های خارج کشور جنبش سبز و شاخه هایی از سلطنت طلبان/جمهوری خواهان می خواهند که بحث آلترناتیو، فراتر از «دموکراسی و انتخابات آزاد» نرود و توده های مردم به این افق که «بعد از سرنگونی و از طریق انتخابات آزاد» آلترناتیو را تعیین خواهند کرد تن دهند. ضرورتِ اتحاد برای سرنگون کردن رژیم، این فشار عینی را بر مردم وارد می کند. اما باید شعار خمینی را به یاد آورد که قبل از سرنگونی شاه برای ممانعت از رشد و گسترش نفوذ کمونیست های انقلابی در میان مردم می گفت: «بحث بعد از مرگ شاه»!. اما خودش در حال ساختن جبهه اسلام گرایان حول آلترناتیو حکومت اسلامی اش بود و در یک بزنگاه شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را تبدیل به خواست توده های مردم خیابان کرد و مهر رهبری خود و اسلام گرایی را بر حرکت ضد سلطنتی مردم کوبید.
توده های مردم جسورانه تر در میدان مبارزه عمل خواهند کرد. اما این مبارزات جسورانه و حتا دست بردن به اسلحه می تواند تحت شعار «رضاشاه روحت شاد» باشد. یعنی، مبارزۀ جسورانه و پر از فداکاری اما بدون رادیکالیسم. زیرا رادیکال بودن یعنی به ریشه ها زدن. از این نظر، شعار «رضاشاه روحت شاد» مانند شعار، «درود بر خمینی» در سال ۵۷ است.
نداشتن آلترناتیو و دست انداختن به آن چه در دسترس است، خطرناک است. این خطری است که ما باید با دخالتگری از طریق مطرح کردن آلترناتیو جمهوری سوسیالیستی نوین که هم مختصاتش را داریم و هم نقشه راهش را، با آن مقابله کنیم. دمیدن کیفیت رادیکال به مبارزات توده ها با شعارهای «هفت توقف» ممکن است. اینگونه است که خواست سرنگونی این رژیم با محتوای حداقلی پیوند می خورد و مانع از آن می شود که برای چیزی مبارزه و فداکاری کنند که نه منافع کوتاه مدت و نه درازمدتشان را متبلور می کند.
این جنبش سراسری باید انسجام و وحدت پیدا کند و هم زمان، افق هایش روشن تر شود. همه گیر کردن هفت توقف می تواند چنین خدمتی کند و به شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» محتوایی سیاسی و اجتماعی متمایز بدهد. بخشی از چارچوب و بستر هفت توقف، ضدیت با وابستگی به امپریالیسم است. طناب دار دلار بر حیات اقتصادی ایران را امپریالیسم آمریکا می بافد و رژیم جمهوری اسلامی به گردن مردم می اندازد. این رابطه را باید تبدیل به آگاهی مردمی کرد.
هفت توقف بر بستر مبارزه علیه دشمنان داخلی و خارجی مردم:
۱- توقف قوانین شریعت و نابودی دولت دینی
ادغام دین و دولت جنایت است و دینمداری از زشتترین خصلتهای جمهوری اسلامی است. سرکوب و تحقیر زنان و ال.جی.بی.تیها، ادیان و گرایشات مختلف اعتقادی و مسلکی مانند اهل سنت، بهاییان، دراویش، یارسانان و غیره و ضدیت با علم که از قوانین شریعت و ماهیت مذهبی دولت سرمایهداری دینمدار در ایران بر میخیزد باید متوقف شود. تودههای مردم نیاز به جسارت طرح شعار واژگون کردن حکومت و قانون شریعت و نهادهای اقتصادی-دینی مثل آستان قدس رضوی یا مؤسسات تبلیغاتی ارتجاعی مذهبی را دارند.
۲- توقف رژیم فاشیستی نظامی/امنیتی و استبداد سیاسی
مجموعۀ دینمداری و نظامی/امنیتی بودن از رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم استبدادی فاشیستی میسازد.حکومت نظامی /امنیتی باید لغو شود.
۳- توقف حجاب اجباری و ستم بر زن
حکومت دینی زن را برده کرده و حجاب اجباری هم نشانۀ آن است. هیچ کس بدون الغای فرودستی زن نسبت به مرد، رها نخواهد شد. مبارزه برای برابری زن و مرد، مبارزه همه مردان و زنان است. حجاب اجباری، قوانین زنستیز شریعت و به طور کلی همۀ اشکال ستم بر زن باید متوقف شوند.
۴- توقف جنگهای ارتجاعی
شرکت جمهوری اسلامی در درگیریهای سیاسی و جنگهای نظامی سوریه، عراق، لبنان و یمن برای محکم کردن رژیم خودش،. تقویت سلطهاش بر مردم ایران و فریب آنها و معامله با امپریالیستها است. دخالت . جنگافروزیهای جمهوری اسلامی در منطقه باید متوقف شوند.
۵- توقف فقر، بیکاری و آوارگی
کار و مسکن یعنی حق حیات. تهاجم جمهوری اسلامی به حق حیات را نباید تحمل کرد. تمام ثروتهای انباشت شده در دست بنیادها،مؤسسات اعتباری و بانکها،و شرکتهای متعدد آخوندی و سپاهی و دولتی و خصوصی از آنِ مردم و نتیجه کار و زحمت آنها است. روی دیگر سکۀ اختلاسها و دزدیهای جناحها و شخصیتهای مختلف حکومت، فقر و گرسنگی بخشهای زیادی از مردم، محرومیت کودکان کار از تحصیل و ورشکستگی و فلاکت است. فقر، گرسنگی، بیکاری و آوارگی مردم تهیدست باید متوقف شود.
۶-توقف ستمگری ملی علیه ملل غیر فارس
سرکوب، تبعیض و ستم علیه ملل غیر فارس ساکن در ایران شامل ترکها، کردها، ترکمنها، عربها، بلوچها، افغانستانیها و برتری سیستماتیک ملت و فرهنگ و زبان فارسی بر سایر ملل و فرهنگها باید متوقف شود.
۷- توقف روند نابودی محیط زیست
علت نابودی محیط زیست در نظام سرمایهداری خود کارکرد این نظام است و قانون «گسترش بیاب یا بمیر» که ناشی از آنارشی تولید و رقابت سرمایههای رقیب است.سرمایهداری مستغلات دولتی و سپاهی و خصوصی دست در دست سرمایهداری امپریالیستی، بیوقفه جنگلها،ساحل دریاها و زمینهای کشاورزی را بلعیده و محیط زیست را به طرز غیرقابل ترمیم نابود میکند. در رأس این فعالیتهای اقتصادی ویرانگر خود خامنهای و سپاه پاسداران و آخوندهای نمایندۀ ولیفقیه قرار دارند. دست همۀ اینها باید از طبیعت ایران و محیط زیست کوتاه شود.
ما برای سرنگونی این رژیم می جنگیم و جای آن می خواهیم جمهوری سوسیالیستی نوین برقرار کنیم. گام های فوری ما در فردای سرنگونی اینهاست.
جهتگیری استراتژیک و مبارزات فوری:
ضرورت انقلاب کمونیستی و رویکرد استراتژیک
تسریع اوضاع به سمت انقلاب و آماده کردن حزب، تودهها و پلاریزه کردن صحنه سیاسی جامعه، در گروی پیشبرد همزمان و عاجل دو وظیفه است: ۱) تبدیل کردن کمونیسم نوین و برنامه و نقشه راه این حزب (به ویژه، سند «مانیفست و برنامه انقلاب کمونیستی در ایران») به یک نیروی مادی بزرگ و سازمان یافته مؤثر در صحنه مبارزه طبقاتی و ۲) دامن زدن به مقاومت و مبارزه رادیکال سیاسی، متحد و توده ای علیه کلیه بی عدالتی ها و ستمهای این رژیم به ویژه در میان قشرهایی که بر روی تیغ گسل های اجتماعی مهم قرار گرفته اند. از میان این دو وظیفه، جهت عمده فعالیت ما کمونیست های انقلابی آن است که از میان تودههای مردم به ویژه جوانان از هر قشر تحت ستم و استثمار و روشنفکرانی که در جستجوی راهی برای پایان دادن به وضع موجود هستند، صدها کادر کمونیستِ آگاه به کمونیسم نوین، تعلیم و سازمان داده تا صدها هزار نفر را در این راه رهبری کرده و بدیلِ انقلاب سوسیالیستی را به یک نیروی مادی و یک جریان قوی در صحنه اجتماعی ایران تبدیل کنند. در پیش گرفتن این رویکرد استراتژیک برای انقلاب یک عنصر تعیین کننده و حیاتی است. هرگونه روی برتافتن از این رویکرد و وظیفه بنیادین، بسیار مضر و علیه منافع کوتاه مدت و درازمدت توده های تحت ستم و استثمار بوده و آن ها را در مقابل ترفندهای سیاسی و ایدئولوژیک طبقات حاکم و نیروهای سیاسی ارتجاعی خارج از قدرت که نقش «اپوزیسیون» را بازی میکنند و جریان های قدرتمند رفرمیست و «کمونیستهای» دروغین، آسیب پذیر خواهد کرد. چنان چه توفان مقاومت و مبارزه سیاسی رادیکال بلند نشده و در جنبشی برای انقلاب سوسیالیستی سازمان نیابد، جمهوری اسلامی کماکان با استفاده از سرکوب، با کمک گرفتن از قدرت های امپریالیستی، با ترفندهای سیاسی و ایجاد توهم های فکری و سیاسی متنوع، حیات خود را تمدید خواهد کرد، یا مانند سال ۵۷ یک جا به جایی قدرت از «بالا» با واسطه گری قدرتهای امپریالیستی صورت خواهد گرفت و همان نظام استثمار و ستم در شکلی جدید بازسازی خواهد شد. امروزه مهم ترین عنصر ضروری برای برخاستن چنین توفانی، به میدان آوردن شمار روز افزونی از کمونیست های انقلابی است.
تاسیس جمهوری سوسیالیستی نوین ایران
جمهوری سوسیالیستی نوین ایران بعد از سرنگونی دولت موجود تشکیل میشود. مصالح اصلی و شالودههای تشکیل این دولت پیشاپیش از پایین و در فرآیند طولانی انقلاب، توسط میلیونها نفر از تودههای مردم که به اهداف این انقلاب آگاهی داشته و تحت رهبری حزب پیشاهنگ کمونیست برای تحقق آن مبارزه کرده اند، به وجود آمده است.
شورای حکومت موقت پس از سرنگونی جمهوری اسلامی بر اساس جبهه متحدی که در طول انقلاب تحت رهبری حزب کمونیست شکل گرفته و نمایندگان نهادهایی که در فرآیند انقلاب و درهم شکستن دولت کهنه به وجود آمدهاند (شوراها، کانونها و تشکلات تودهای) تشکیل میشود.
شورای حکومت موقت، سرنگونی جمهوری اسلامی را اعلام و فرمانهای سه گانهای صادر کرده و بلادرنگ اجرای مفاد آن را آغاز میکند. همچنین، تصویب «قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین ایران» با تکیه بر سند راهبردی«ساختار و اصول دولت جمهوری سوسیالیستی نوین ایران و کارکرد حکومت آن؛ حکومت سوسیالیستی بر چه اساسی کار خواهد کرد: طرح پیشنهادی قانون اساسی» را در دستور کار فوری قرار میدهد.
فرمانهای سه گانه شورای حکومت موقت عبارتند از:
یکم: اعلام سرنگونی جمهوری اسلامی و الغای نهادها و ساختارهای آن
۱. الغای قوانین اساسی، شرعی و مدنی رژیم پیشین. انحلال کلیه نهادهای نظامی، امنیتی و دیوان سالاری رژیم پیشین. اشغال کلیه مراکز نظامی توسط ارتش سرخ و میلیشیای مردمی تحت رهبری آن. انحلال کلیه ارگانهای سرکوب و نهادهای تبلیغاتی جمهوری اسلامی. غیرقانونی کردن هرگونه دخالت مراکز و آتوریتههای دینی در امور اقتصادی و اجتماعی. مصادره کلیه اموال وابستگان به رژیم پیشین و نهادها و موسسات دینی و غیر دینی وابسته به رژیم پیشین.
۲. دستگیری مقامات نظامی، امنیتی، دیوان سالاری و دینی رژیم پیشین. دستگیری کسانی که مسئولیت آنها در کشتار و جنایت علیه مردم در طول حاکمیت جمهوری اسلامی محرز شده است و کسانی که علیه مردم کشورهای منطقه دست به جنایت زدهاند. دستگیری آمرین و عاملین کشتارهای دهه شصت که به قتل دهها هزار زندانی سیاسی منجر شد. دستگیری کسانی که در جریان جنگ انقلابی برای سرنگونی جمهوری اسلامی دست به جنایت جنگی علیه تودههای مردمِ حامی انقلاب زدهاند و با اسرای جنگی که از اردوی انقلاب گرفتهاند با بیرحمی و جنایت رفتار کردهاند.
اینها در زندانهای تحت مسئولیت شورای حکومت موقت، با معیارهایی که در طرح پیشنهادی قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین تصریح شده است، نگهداری خواهند شد و پس از تصویب قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین، طبق آن قانون و توسط محاکم و تریبونالهایی که طبق آن قانون مستقر میشوند، محاکمه و مجازات خواهند شد. اعضای بلندمرتبه ارتش سرخ چنان چه در جریان جنگ انقلابی علیه جمهوری اسلامی، مظنون به جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت هستند، بازداشت شده و با همان شرایط پیش گفته، نگهداری خواهند شد تا طبق قوانین جمهوری سوسیالیستی نوین به اتهامات آنان رسیدگی شود.
۳. آزادی کلیه زندانیان سیاسی.
۴. اعلام جدایی کامل دین از دولت. لغو حجاب اجباری. اعلام ممنوعیت استفاده از دین به هر شکل در نظام قانونی، قضایی و آموزش و پرورش. لغو فوری کلیه قوانین شرعی (شرایط ازدواج و طلاق و حضانت فرزندان، محدودیتهای اجتماعی و هنری و علمی، چند همسری و صیغه و حق تجاوز به همسر، ازدواج کودکان، سنگسار، جداسازی جنسیتی) و قوانین مدنی که ناقض برابری کامل زنان با مردان هستند.
قطع کنترل و مداخله دستگاه روحانیت در امر قانونگذاری، امور قضایی و عقد قراردادها. ممنوعیت هر نوع حکم شرعی و دینی که باعث تداخل با قوانین کشوری شود. دریافت حق امام و خمس و ذکات، استفاده اقتصادی از دین محسوب شده و ممنوع است. روحانیون و طلبه هایی که مشخص شود از کارگزاران فعال جمهوری اسلامی نبودند و یا در جریان انقلاب تسلیم نیروهای انقلاب شدهاند، مانند هر شهروند دیگر این جمهوری، باید شخصاً معاش خود را تأمین کنند و از کلیه حقوق شهروندی برخوردار خواهند شد.
کلیه اماکن زیارتی به مالکیت دولتی منتقل میشوند تا مجلس قانونگذار جمهوری سوسیالیستی نوین در مورد نحوه اداره آنها تصمیمگیری کند.
۵. لغو کلیه پیمانهای نظامی و امنیتی رژیم پیشین. لغو کلیه قراردادهای اقتصادی، سیاسی، نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی با قدرتهای امپریالیستی، دولتهای مرتجع منطقه و نهادهای بینالمللی که با منافع اکثریت مردم، اهداف دولت سوسیالیستی و انقلاب کمونیستی منافات دارند. فراخواندن نیروهای نظامی فرامرزی رژیم پیشین به تسلیم و در غیر این صورت، فراخوان به مردم کشورهایی که این نیروها در آن مستقر هستند به درهم شکستن آنها.
۶. رسمیت دادن به استقرار نیروهای سیاسی و نظامی تحت فرماندهی شورای حکومت موقت در پادگانها، وزارتخانهها، بانکها، رادیو و تلویزیون، مخابرات و غیره. مسلح کردن مردم در سازمانهای تودهای تحت رهبری شورای حکومت موقت برای دفاع از انقلاب، براى سرکوب مقاومت ضدانقلابِ سرنگون شده و مقابله با تعرض هر نیرویى به آزادیها و حقوق مردم. بسیج و سازماندهی تودههای مردم برای حفاظت و نگهبانی از امنیت اماکن سکونت و کار خود و همچنین آمادگی برای حفاظت از دولت نوین در مقابل دشمنان داخلی و خارجی.
۷. مصادره اموال مقامات حکومت، سلب مالکیت نهادهای دینی (از آستان قدس و دیگر تولیتهای مراکز مذهبی و داراییهای موقوفات) و اداره موقت آنها تحت شورای حکومت موقت. در اختیار گرفتن کلیه مؤسسات صنعتی و تجاری و کارخانههای متعلق به رژیم و کلیه نهادها و باندهای وابسته به رژیم پیشین مانند بیت رهبری و نهادهای رنگارنگ مذهبی و نظامی و امنیتی. مصادره بانکها و موسسات اعتباری دینی و غیردینی.
۸. مصادره اراضی کشاورزی وابسته به جهاد سازندگی، آستان قدس، بنیاد مستضعفان، مؤسسات بزرگ کشت و صنعت خصوصی و نیمه دولتی و دیگر زمینهای بزرگ زراعی و اداره آنها توسط شوراهای کارگران و کارکنان و دهقانان فقیر و بی زمین هر منطقه تحت آتوریته شورای حکومت موقت تا این که طرح مالکیتهای زراعی و برنامه تقسیم اراضی مصوب مجلس قانونگذارِ جمهوری سوسیالیستی نوین، به اجرا گذاشته شود.
۹. رسمیت بخشیدن به اداره کارخانجات و موسسات اقتصادی صنعتی و زراعی و دامی بزرگ توسط شوراهای کارگران و کارکنان که در طول انقلاب سوسیالیستی و یا در آستانه سرنگونی جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند، تحت آتوریته شورای حکومت موقت و طبق قانون اساسی مصوب آن (و قبل از تصویب، طبق سند پیش نویس قانون اساسی)، تا تشکیل حکومت دائم.
۱۰. رسمیت بخشیدن به اداره موقت مدارس و دانشگاهها و دیگر موسسات آموزشی توسط شوراهای استادان، معلمان، دانشجویان و دانش آموزان که در طول انقلاب و یا در آستانه سرنگونی جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند، تحت آتوریته شورای حکومت موقت و طبق سند مصوب قانون اساسی توسط آن (و قبل از تصویب، طبق پیش نویس قانون اساسی)، تا تشکیل حکومت دائم.
۱۱. به رسمیت شناختن کلیه تشکلات جنبشهای اجتماعی و کانونها که در طول انقلاب و یا در آستانه سرنگونی جمهوری اسلامی شکل گرفتهاند تا طرف مشورت شورای حکومت موقت در تصویب قانون اساسی و برگزاری انتخابات اول مجلس قانونگذار، قرار گیرند.
دوم: حقوق بنیادین و آزادیهای اساسی مردم
۱. آزادی عقیده و آزادی باور به دین و بی دینی. دولت جمهوری سوسیالیستی نوین، بی خدا و بدون دین و مذهب و ایدئولوژی رسمی (حتی ایدئولوژی رسمی کمونیستی) است. آزادی بیان، عقیده، تجمعات، نشر، تشکیلات، تحزب و اعتصاب. هم چنین، تضمین آزادی مخالفین و منتقدین دولت سوسیالیستی نوین.
۲. برابرى کامل حقوق همه شهروندان، صرف نظر از عقیده، دین و مذهب، ملیت، جنسیت و گرایش جنسی، در کلیه زمینههای سیاسی و فرهنگی و آموزش و اشتغال و بهداشت و مسکن. برابرى کامل و بی قید و شرط زن و مرد در همه عرصه های زندگی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی. ممنوعیت تن فروشی و پورنوگرافی. آزادی سقط جنین. برابری و آزادی در ازدواج و طلاق و عشق. آزاد بودن ال.جی.بی.تی.ها. ممنوعیت شیر بهاء، مهریه، جهیزیه و امثالهم؛ و در مقابل، تامین ضمانتهای اجتماعی برای زنان.
۳. تضمین آیین های دادرسی بر اساس اصولی شفاف و تخطیناپذیر در مورد جرایم و تعریف روشن جرم. استقرار نهادهای حمایت از حقوق مردم در مقابل حکومت جدید.
۴. حق تعیین سرنوشت ملل سابقا تحت ستم تا جدایی کامل. مصوب کردن فرآیند جدایی از طریق رفراندوم در مناطق خودمختار طبق قانون اساسی. به رسمیت شناختن حق تحصیل به زبان مادری (زبانهای غیر فارسی) و تلاش برای حفظ زبان و فرهنگ ملل غیر فارس.
۵. همگانی کردن دسترسی به آخرین اطلاعات علمی؛ همگانی کردن مناظره و جدل بر سر آرای دینی و ضد دینی؛ امکان آموزش رشته های مختلف هنری در تمام نقاط کشور و جمعآوری میراث هنری و قابل دسترس کردن آن برای مردم تمام مناطق ایران. قابل دسترس کردن نشر کتاب و اینترنت و تولیدات هنری در دور افتاده ترین نقاط و برطرف کردن شکافهای منطقه ای در این زمینه ها.
سوم: مقابله فوری با فقر و محرومیت
۱. کلیه ساکنان این جمهوری از حق داشتن تغذیه مناسب، سرپناه، درمان و آموزش برخوردارند و شورای حکومت موقت با استفاده از داراییهای مصادره شده، دست به اقدامات فوری برای تامین این نیازها خواهد زد.
۲. لغو بی قید و شرط کلیه دیون بیکاران، کارگران، معلمین، پرستاران، دهقانان فقیر و بی زمین، زارعین و صنعتگران کوچک به بانکها.
۳. توقف اخراج کارگران و پرداخت فوری حقوقهای معوقه. رسمی کردن ۸ ساعت کار روزانه و جلوگیری از انواع بیگاری.
۴. غیرقانونی بودن کار کودکان. تامین فوری کلیه حقوق کودکان از معاش و سرپناه تا تحصیل و تفریح برای کودکان کار. صدور شناسنامه برای همه کودکان. هیچ کودکی را نمیتوان «نا مشروع» تلقی کرد. رسمیت بخشیدن به مجامع حمایت از کودکان کار و خیابان که در رژیم پیشین زیر سرکوب بودند و حمایت از اقدامات آنان برای متوقف کردن کار کودکان و تامین رفاه و آموزش برای آنها در سراسر کشور.
۵. ممنوعیت هر شکلی از تن فروشی و تامین فوری مسکن و اشتغال و اعطای درآمد اجتماعی از سوی دولت برای تن فروشان سابق.
۶. بهرهمند شدن کلیه افغانستانیها که هنگام سرنگونی جمهوری اسلامی، در ایران اقامت داشتهاند از حقوق مساوی با دیگر شهروندان ایران تا پس از تصویب قانون اساسی طبق آن مدارک شهروندی برایشان صادر شود. فرمان صدور مجوز اقامت و کار برای دیگر مهاجرین. اعطای حق مالکیت به خانوارهای مهاجر افغانستانی بر خانهای که در مزارع و باغات در اختیارشان بوده است و تقسیم برابر آن میان زن و مرد خانوار. قانونی کردن ورود کودکان و جوانان افغانستانی و بهایی به کلیه سطوح آموزشی.
۷. آغاز اسکان محرومترین حاشیه نشینان.
دشمن ما همین جاست آمریکا همین جاست!
مرگ بر جمهوری اسلامی!
زن شورش رهایی تا نبرد نهایی!
آگاهی کمونیستی و رهبری حزب نیاز انقلاب ماست!
حزب کمونیست ایران (م ل م)
۱۳ مرداد ۱۳۹۷
۴ آگوست ۲۰۱۸