در باره کمیته پیگیری برای ایجاد تشکلات آزاد کارگری

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

حقیقت ارگان حزب کمونیست ایران ( م – ل – م ) شماره ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۴

اخیرا دو گروه فعالیت خود را برای ایجاد تشکلات کارگری غیر دولتی اعلام کرده اند. یکی از اینان “کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری” نام دارد که  در بهمن ماه ۱۳۸۳ اعلام موجودیت کرد و دیگری “کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل کارگری”  که در اردیبهشت ۱۳۸۴ اعلام موجودیت کرد. بیانیه های اعلام موجودیت هر یک دارای امضاء چند هزار کارگر است. نمایندگان منتخب کمیته “پیگیری”  عبارتند از فرامرز قربانی، جلیلیان، عظیم زاده، بهرام عابدینی، یعقوب امیری. و اعضای کمیته هماهنگی عبارتند از محسن حکیمی، خباز، دزکی و محمود صالحی.

     پس از ایجاد “کمیته پیگیری ایجاد تشکل های آزاد کارگری”، یکی از بنیانگذاران کمیته هماهنگی (حکیمی) و عده ای از فعالین سیاسی چپ خارج که از گرایش حکیمی حمایت می کنند انتقادات سختی به مضمون و ماهیت “کمیته پیگیری” کردند. در انتقادات مسائل گوناگونی در مورد  سازمان دهی جنبش کارگری طرح شده است که ما در همین شماره حقیقتدر مقاله ای تحت عنوان اوج گیری مبارزات کارگری و مباحث درون جنبش چپ (نقد نظرات حکیمی) به برخی از آنها  پرداخته ایم.

     در هر حالت، جوهر بیانیه هائی که هر یک از این دو گروه (کمیته پیگیری و کمیته هماهنگی)  صادر کرده اند تفاوتی با یکدیگر ندارند. (۱) هردو تلاش تا بدانجا دارند که مستقل از دولت جمهوری اسلامی و نهادهای کارگری آن بمانند، در مورد سازمان جهانی کار توهم پراکنی نکنند، توده های کارگران  را خارج از محدوده قانون و متحدانه به مبارزه برای مطالبات اقتصادی و سیاسی شان سازمان دهند باید در رشد و گسترش شان کوشید.

      شک نیست که این تلاشها برای سازمان دهی جنبش مطالباتی کارگران در خارج از محدوده های تعیین شده توسطدولت و سازمان جهانی کار نتیجه اوج گیری مبارزات کارگری است که در گوشه کنار کشور در جریان است؛ نتیجه انفراد کامل نهادهای کارگری رژیم (خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار) در میان توده های کارگر است.

    عظیم زاده، یکی از سخنگویان  “کمیته پیگیری”،  در مصاحبه ای با سایت شورا چگونگی شکل گیری این کمیته را توضیح داده است. این کمیته بطور مشخص، پس از اینکه “سازمان جهانی کار”  شوراهای اسلامی کار (یعنی دولت جمهوری اسلامی)  را بعنوان نماینده طبقه کارگر ایران برسمیت شناخت، ایجاد شد.  پس از برسمیت شناخته شدن شوراهای اسلامی کار از سوی سازمان جهانی کار و در اعتراض به این مسئله عده ای از کسانی که برای حق ایجاد تشکلات غیر دولتی تلاش می کردند دست به نوشتن نامه اعتراضی به جمهوری اسلامی و سازمان جهانی کار زدند. عمل سازمان جهانی کار، بسیاری از فعالین جنبش مطالباتی کارگری را  غافلگیر کرد زیرا انتظار این حرکت را نداشتند و قبل از این  تلاش می کردند با جلب حمایت سازمان جهانی کار، دولت را وادار به قبول ایجاد تشکلات کارگری غیر دولتی کنند.  این توهم در مورد سازمان جهانی کار بخصوص در جریان دستگیری و محاکمه کارگران سقز، قوت بیشتری گرفته بود.  زیرا ملاقاتهائی میان نمایندگان کارگران سقز و نمایندگان سازمان جهانی کار صورت گرفت و سازمان جهانی کار (یا شاخه آن به نام کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری) در مورد  دستگیری و پیگرد کارگران سقز و محسن حکیمی به جمهوری اسلامی اعتراض کرد. واقعیت این است که  تا قبل از اینکه سازمان جهانی کار، شوراهای اسلامی کار را  برسمیت بشناسد، فعالین جنبش اقتصادی – صنفی کارگران اهمیت زیادی به افشای ماهیت سازمان جهانی کار نمی دادند و امیدوار بودند که شاید سازمان جهانی کار وکالت کارگران ایران را در تقابلشان با جمهوری اسلامی بر عهده گیرد و با بی اعتبار اعلام کردن شوراهای اسلامی راه را برای ایجاد تشکلات کارگری غیر وابسته فراهم کند. می توان گفت که تحلیل های سیاسی از اوضاع جهانی و استنتاجات غلط از این تحلیل ها نیز بر این توهم می دمید: عده ای فکر می کردند بدلیل تنش های میان قدرتهای سرمایه داری جهانی (بخصوص آمریکا) با جمهوری اسلامی و شکاف فزاینده میان جناح دوم خرداد با جناح دیگر، سازمان جهانی کار با وساطت دوم خردادیها، شورا های اسلامی کار را بی اعتبار اعلام خواهد کرد. اما امید بستن به سازمان جهانی کار مانند امید بستن به جناح دوم خرداد حاکمیت، از آب در آمد و برای  رژِیم وقت خرید. (در مورد ماهیت سازمان جهانی کار به حقیقت شماره ۱۸ مقاله «مبارزات کارگران سقز در اول ماه مه و مباحثی که در حاشیه آن براه افتاد» رجوع کنید)

      کارگران برای مقابله با تعرضات جمهوری اسلامی و سرمایه داری بین المللی نیاز به اتحاد و تشکل خود دارند؛ نیاز به تشکلاتی دارند که بازیچه جمهوری اسلامی و تحت نفوذ این یا آن جناحش نباشند. اما کسانی که چشم به مراحم سازمان جهانی کار و جناح هائی از حکومت بسته بودند باید یک جمعبندی از خط مشی چشم امید بستن به مراحم بالائی ها بکنند و این خط مشی را محکوم کنند. زیرا  شک نیست که بورژوازی همواره نمایندگان خود را  وارد این گونه حرکتها کرده و سعی می کند آنان را از هم پاشیده و یا اینکه از محتوا تهی کند. منظورمان این نیست که وزارت اطلاعات جاسوس می فرستد. بلکه عوامل راست و محافظه کار که نقش کلیدی در محافظه کار کردن حرکتهای کارگری دارند کماکان نقش خود را بازی خواهند کرد. بنابراین جمعبندی کردن و موضع داشتن مهم است. سالهاست که گرایشات توده ای و اکثریتی (فدائیان اکثریت) خط ارتجاعی امید بستن به جناح های حکومتی و یا سازمان جهانی کار را تبلیغ کرده اند. خودشان هم در اتحاد با جناحهای رژیم سعی کرده اند نگذارند کارگران به ورای محدوده های قانونی و نهادهای کارگری کنترل شده بروند. اینان از یک طرف با کارگران وابسته به رژیم کنار آمده اند و از طرف دیگر تحت عناوین گوناگون در میان توده های کارگر تفرقه انداخته اند و به ناسزا گوئی به احزاب و سازمان های چپ پرداخته اند.  بنابراین فعالین صادق و درستکار حرکتهای مطالباتی کارگری باید  به یکسری شرط و شروط اساسی پایبند باشند:  یکم، علیه حکومت، تمام جناح های آن و ارگان های کارگری آن مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی موضع روشن داشته باشند و اینان را آماج مبارزات خود قرار دهند. دوم، در مورد ماهیت سازمان جهانی کار و دیگر نهادهای سرمایه داری بین المللی موضع روشن داشته باشند و آن را در میان کارگران تبلیغ کنند. سوم، برای اتحاد کارگران بکوشند و در میان آنان تحت عنوان کارگران شمول قانون کار و دارنده دفترچه بیمه و قراردادی و بیکار به تفرقه دامن نزنند. چهارم،  سازماندهی حرکات اعتراضی متحدانه توده های کارگر (با استفاده از تمام اشکالی که جنبش کارگری تا کنون از خود بروز داده مانند اعتصاب،  اشغال کارخانه ها،  راه بندان و ابتکاراتی ورای اینها)  را اساس و بنیان کار خود قرار دهند. پنجم، میان جنبش کارگری و جنبش های اجتماعی دیگر همبستگی و اتحاد بوجود آورند.

      راست بودن هر حرکت سندیکائی یا اتحادیه ای را عمدتا با محک  روابطش با قدرت سیاسی حاکم و برخوردشان به جنبش توده ها می سنجیم. ما نمی گوئیم که تشکلات صنفی اقتصادی کارگری امروز باید شعار سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را بلند کنند. اما باید کاملا مستقل از رژیم و جناح های آن، نهادهای کارگری آن بوده و خود را محدود به چارچوبه های قانونی نکند.  هیچ استفاده ای از چارچوبه قانون برای بهتر کردن وضع کارگران نمی توان کرد.  خط مشی راست و محافظه کارانه در جنبش مطالباتی کارگری همواره چشم کارگران را به بالائی ها و مراحم آنان می دوزد. حال این بالائی ها بومی باشند یا بین المللی فرقی در ماهیت امر نمی کند. این خط مشی راست می تواند در شکل راست یا در پوشش الفاظ و ادعاهای چپ بروز کند.

      در ۲۵ سال گذشته نهادهای کارگری ساخته دست رژیم، نهادهائی مانند شوراهای اسلامی کار و خانه کارگر بطور منظم تلاش کرده اند تا روحیه مقاومت و مبارزه کارگران را بکشند و کارگران را مسموم به روحیه مماشات و سازش با جمهوری اسلامی و  ترس از آن کنند. گرایشات راست و محافظه کار همواره  آب به آسیاب اینان ریخته اند. خط مشی گرایشات راست همواره مماشات و سازش با قدرت و ساکت کردن توده هاست. اینها به گرایشات رادیکال که می خواهند توده ها را به مبارزه علیه دشمن برانگیزند و به آنها اعتماد و جرات بخشند، همیشه تهمت “اخلال گر” و “مشکوک” می زنند. در گذشته که حزب توده موجود بود، از این روش پیروی می کرد و سپس عناصری که آن مشی و طرز تفکر را به ارث برده اند این روش را  در رابطه با تمام جنبش های توده ای اعم از کارگری و دانشجوئی و معلمی و زنان پیشه خود کردند.

     در ایران حتا جنبش اقتصادی – صنفی کارگران که اهداف سیاسی مانند براندازی حکومت را دنبال نمی کند، نمی تواند بدون داشتن موضع سیاسی روشن علیه حکومت پیشروی کند. تاریخا اوج گیری مبارزات رزمنده کارگری و ایجاد تشکلات رزمنده مستقل از دولت کاملا وابسته به تغییر و تحولات سیاسی عمومی کشوربوده است و امروز نیز همینطور است. مبارزات اقتصادی کارگران باید با مبارزات سیاسی عمومی علیه رژیم گره بخورد. نفس مبارزه صنفی – اقتصادی کارگران ( مبارزه ای که توده های کارگر و دیگر زحمتکشان بحول بهبود شرایط زندگیشان می کنند)  از این جهت اهمیت دارد که مانع از آن می شود که توده ها درهم شکسته شوند، و روحیه عبودیت و بردگی پیدا کنند. این مبارزات به توده ها کمک می کند که ببینند می توانند متحد شده و در مقابل ستمگران دست به مبارزات قدرتمند بزنند و اوضاع را تغییر دهند. رهبران کمونیست مانند لنین این مبارزات را مدرسه جنگ طبقاتی خواندند. یعنی هر چند هنوز خود جنگ نیستند اما تمرین های مهمی می باشند. بنابراین وقتی این مبارزات در چارچوب قوانین دولتی اسیر می شوند دیگر از ” جنگ”  چه می ماند؟

۱- منتقدین “کمیته پیگیری” از اینکه این کمیته بیانیه خود را خطاب به دولت و سازمان جهانی کار نوشته اند انتقاد می کنند و آن را نشانه راست بودنشان می دانند. برای همین کمیته هماهنگی بیانیه خود را خطاب به کارگران نوشته است. اما رونوشت بیانیه خود را به “دیده بان حقوق بشر” و “سازمان جهانی کار”  و “کنفدراسیون بین المللی اتحادیه های آزاد کارگری” (که خودش جناحی از سازمان جهانی کار است) فرستاده است. به اعتقاد ما با اتکا به تفاوت های صوری نمی توان گفت کی راست است و کی چپ. در ادامه راه حدت یابی مبارزه طبقاتی مسائلی را پیش خواهد کشید که مطمئنا هردوی این گروهبندی را در جهات و سمتهای مختلف پولاریزه کرده و حتا در چارچوب جنبش اقتصادی کارگران اتحادهای جدیدی بوجود خواهد آمد. یکی دیگر از تفاوت های ظاهری این دو آن است که یکی فراخوان تشکیل “تشکلات کارگری” را داده و دیگری “تشکل کارگری” است: علت این را باید بیشتر توضیح دهند.