آقای جلال طالبانی رئیس تشریفاتی دولت تشریفاتی عراق

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

برگرفته از سرویس خبری جهانی برای فتح

حقیقت ارگان حزب کمونیست ایران ( م ل م ) شماره ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۴

هیاهوی زیادی بدور انتخابات در عراق بر پا شد. اما قویترین قدرت جهان نتوانست به نتایج مطلوبش برسد. انتخابات عراق دولت مستحکمی که آمریکا بتواند بر آن تکیه کند، بوجود نیآورد.

پس از دو ماه کشمکش سیاسی برای تقسیم پست های اصلی حکومت عراق طالبانی رئیس جمهور شد. این رژیم ائتلاف نوکران آمریکا و گانگسترهای عراق است و دارای پایه بسیار کمی است.  مقاماتی که تعیین شده اند عبارتند از رئیس جمهور، دومعاون رئیس جمهور؛  نخست وزیر و دو معاون نخست وزیر و رئیس مجلس و دو معاون رئیس، همگی اینها از بدترین های جامعه  عراقند. مقام معاون نخست وزیراصلا مبنای قانونی ندارد اما  برای سرهمبندی کردن اتحاد گانگسترها بطور فی البداهه اختراع شد. انتخاب کابینه، یعنی قدم نهائی برای تشکیل حکومت، نیز پر مجادله است.

    اشغالگران آمریکائی، قبل از تعیین  رژیم، یکسری قواعد را بعنوان قانون انتقال حکومت تعین کردند تا اطمینان حاصل کنند که  سیاستمداران منتخب از منافع آمریکا تخطی نخواهند کرد. یکی از شروط قانون انتقال این است که حکومت باید بوسیله دو سوم آراء مجلس انتخاب شود. این قانون همچنین یک اکثریت سه چهارمی را برای تغییر هر بند قانون الزام آور میسازد، بقسمی که  خللی براعمال اراده آمریکا در شرایط ویژه وارد نشود و دست احزاب کردی که علنی ترین موافقین اشغال عراق هستند هنگام زد و بند با شیعه ها که پیروزی شان حتمی بود، تقویت شود. بالاخره پس از مجادلات طولانی و نفرت انگیز احزاب بر سر تقسیم غنائم به توافق رسیدند. هیچ توجهی به آمال مردم نشد. تمام توافقات پشت پرده انجام شد و حتا نشست های عمومی مجلس بر روی تماشاگران و مطبوعات بسته بود.

    جالب اینجاست که رهبران مجلس و حکومت جدید بترتیب عکس انتخاب  شدند یعنی نخست آنکس که اهمیت کمتری دارد انتخاب شد. تصمیم گرفته بودند برای ریاست مجلس یک نفر سنی را انتخاب کنند که قرعه به نام حجیم الحسنی افتاد. حسنی عضو حزب سنی اسلامی عراق است که  دست بر قضا بیشتر عمرش را در آمریکا گذرانده است. وقتی این حزب در اعتراض به حمله نظامی به  فلوجه خود را از دولت موقت ایاد علاوی  کنار کشید، حسنی بجای ترک شغلش بعنوان وزیر صنایع، از حزبش استعفاء کرد. حسنی قدرتی ندارد، نوکر یک نوکراست. مافوق او جلال طالبانی رئیس اتحادیه میهنی کردستان( ا م ک) ، که خود را بطور دربست به آمریکا فروخته بعنوان رئیس جمهور انتخاب شد.

    وزیر خارجه ترکیه عبدالله گول شغل جدید را به طالبانی تبریک گفته، او را ” یکی از سیاستمداران عراق که ترکیه بزرگترین اهمیت را برایش قائل است ” نامید. وقتی نماینده رژیمی که مدتهاست دشمن قسم خورده خلق کرد است از یک سیاستمدار کرد تعریف و تمجید می کند، باید بفکرافتاد. پیام عبدالله  گول تاکید داشت که طالبانی نسبت به ” تمامیت عراق” تعهد دارد و نه به حق تعیین سرنوشت ( حق انتخاب خود مختاری یا استقلال) که مورد علاقه اکثریت عظیم مردم کرد در عراق است. رژیم تحت سلطه ترکیه که پایگاه نظامی آمریکاست شدیدأ از خودمختاری کردستان عراق و  تاثیر آن بر اهالی کرد در خود ترکیه هراس دارد. طالبانی مورد پسند رژیم جمهوری اسلامی ایران که با آن دوستی دیر پائی دارد، نیز میباشد.

     طبق گزارشات معامله ای نیز با مسعود بارزانی رهبر حزب دموکرات کردستان عراق شده است. قرار است در ازای حمایت از ریاست جمهوری طالبانی اداره کردستان عراق به وی واگذار شود.

     قرار است مرد قدرتمند دولت جدید نخست وزیر شیعه آن یعنی ابراهیم الجعفری باشد. با این حال وقتی طالبانی  در مراسمی می خواست انتخاب نهائی را اعلام کند ناگهان اسم ابراهیم الجعفری را نتوانست بخاطر بیاورد و بجای آن تریبون را ترک کرد! بعدا گفتند که دچار عارضه سلب حافظه شده است. اما  دو روز بعد در مصاحبه ای در تلویزیون آمریکائی از نخست وزیر عراق با نام ” زرقاوی” یاد کرد. زرقاوی رهبر القاعده در عراق است که تحت تعقیب آمریکا می باشد!

    بدلیل بی اعتمادی ها و منافع ناسازگار موجود در حکومت عراق است که وقتی طالبانی برای سکونت در قصر صدام به بغداد رفت، ۳۰۰۰  نفر از پیشمرگه هایش را بعنوان محافظ همراه برد.

     جعفری یکی از رهبران حزب الدعوه اسلامی است که  اولین حزب مذهبی شیعه در عراق است و در سال ۱۹۵۸ برای نبرد با جنبش کمونیستی قدرتمند آنموقع بوجود آمد. از هنگام تولد جمهوری اسلامی در ایران در سال ۱۹۷۹، رژیم ایران و سازمانهای اطلاعات و ارتش آن الدعوه را تغذیه نموده اند.

    دو معاون طالبانی عبارتند از عبدالمهدی، عضوی از شورای عالی انقلاب اسلامی شیعه در عراق، بزرگترین حزب شیعه در کشور که مستقیمأ بوسیله جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است، و قاضی الیاور.  دو معاون نخست وزیر  یکی احمد چلبی مامور سیا است که بنا به گزارشات قرار است مسئول امنیت شود، و دیگری یکی از کارکنان حزبی کردی است.

     بنظر می آید هیچ گروهی را درعراق نمی توان یافت که به اندازه  مقامات بالای حکومت عراق از یکدیگر متنفر باشند.

     برخی از ناظرین نوشته اند ترکیب این حکومت برای آمریکا خطرناک است چون قدرتمندترین چهره در حکومت جدید از حزب  الدعوه است، که زمانی  آمریکا آنرا تشکیلاتی ” تروریستی” بحساب میآورد، و بسیاری از شیعه ها متحدین جمهوری اسلامی ایران می باشند. البته، این  وضع دارای پیچیدگیهای بالقوه و حتی خطرناک برای آمریکا است. ولی تا  کنون آمریکا و جمهوری اسلامی ایران خیلی از نزدیک برای ساکت کردن مقاومت عراق با یکدیگر کار کرده اند. مقتدا صدر روحانی جوان شیعه عراقی که سال گذشته شورشی را علیه اشغال آمریکا رهبری میکرد، بتوصیه اکبر هاشمی رفسنجانی به پیروانش گفت اسلحه هایشان را زمین گذارده و به انتخابات بپیوندند. بایستی در خاطر داشت که در حالیکه آمریکا نقدأ روی تغییر رژیم در ایران کار میکند، همچنین بدنبال یافتن برخی چهره ها از همین رژیم فعلی برای رژیم مورد نظر آینده اش است. اشغالگران، برای انکه پروسه انتخابات مطابق میل شان کار بکند، روی آیت الله سیستانی، رهبر واقعی ائتلاف متحد عراق که هر دو حزب اصلی شیعه به آن تعلق دارند حساب کردند. سیستانی با روح الله خمینی تفاوت هائی دارد. اگر اعتقادات او را در قالب عبارات انجیل مسیحی بگذاریم، سیستانی معتقد است  « آنچه را که متعلق به سزار است به سزار واگذار کنید» ـ یعنی،  برتری هر کس را که واقعأ قدرت سیاسی را در دست دارد باید برسمیت شناخت.

     جان کول متخصص خاور میانه دانشگاه میشیگان در واشنگتن پست(۱۵اگوست۲۰۰۴) در توضیح طرز تفکر سیستانی چنین می نویسد: « سیستانی معتقد است شیعیان هنگامیکه در سال ۱۹۲۰ بعد از جنگ جهانی اول علیه حکومت استعماری بریتانیا در عراق شورش کردند، مرتکب خطائی استراتژیک شدند. بریتانیا برای کسب حمایت بطرف اقلیت سنی چرخید  و  تا آخر قرن آنها را درون قدرت جای داد. سیستانی معتقد است اکثریت شیعه می تواند  با بردباری و بشرط اجتناب از بیگانه شمردن آمریکائی ها از طریق انتخابات به قدرت برسد.» در شرایط موجود آمریکا نمی تواند فردی بهتر از سیستانی را  برای پابرجا نگاهداشتن رژیم دست نشانده اش در عراق بیابد. امپریالیستهای آمریکائی بخوبی اطلاع دارند که استقرار حاکمیت نو مستعمراتی در خاورمیانه یا هرجای دیگر بدون استفاده از مذهب بعنوان یکی از ستونهای اصلی سیاست و ایدئولوژی، قابل حصول نیست.

     یکی از گزنده ترین مسائل مقابل پای حکومت دست نشانده عراق این است که چه کسی وزارت نفت را بعهده خواهد گرفت. احزاب شیعه هم اکنون شرکت نفت جنوب را  که دارنده میدان های نفتی عظیمی است، کنترل میکنند. به آنها گفته شده  روی پای خودشان باشند ودخالت یا تقاضای چندانی از  مرکز نداشته باشند. احزاب کرد خواهان کنترل شهر کرکوک و حوزه های وسیع نفتی آن هستند که متعلق به شرکت نفت شمال است. کرکوک  که بنا به نظر ناسیونالیست های کرد تاریخأ شهری کردی است از دهه ۱۹۵۰ بشکل مسلطی مملو از مردم ترکمن شده است. صدام حسین سعی کرد کرکوک را از ترکمن ها و کردها تخلیه کرده و اعراب را به آنجا کوچ دهد؛ حال احزاب کرد سعی می کنند اعراب و ترکمن ها را بیرون کرده و  کنترل ثروت زیرزمینی را در دست گیرند. وزارت دفاع و وزارت کشور نیز غنائمی کلیدی هستند.

     مسئله جدی دیگر نقش رسمی اسلام در حکومت جدید و درجه حاکم بودن قوانین اسلامی(شریعت) است. طبق تعریف، هراندازه از اتخاذ شریعت بمعنای برسمیت شناختن آتوریته سیستانی میباشد. در بیشتر نقاط کشور هم اکنون شریعت بوسیله میلیشیای بنیادگرای مذهبی اعمال میشود و زنان بطرزی جدی تحت ستم قرار دارند. این وضعیت در سراسر عراق، هر آنجا که حاکمیت اسلامی مستقر شده، حاکم است. منجمله در زاغه های بغداد و جنوب، جائیکه میلیشیای مقتدا صدر قدرتمند است، و البته در نقاطی مثل فلوجه طی ماه های زیادی که چریکها شهر را اداره میکردند.

    نهادینه کردن رسمی این رفتار با زنان گام قهقرائی بزرگی برای جامعه عراق است. این شاخص بهمان خوبی شاخص های دیگرنشان میدهد که رژیمی که زیر سایه تفنگهای آمریکائی برقرار شده هیچ جنبه دموکراتیک ندارد. این حکومت مجموعه ای  لگام گسیخته از عقب مانده ترین نیروهای طبقاتی و سیاسی عراق است که در عقب ماندگی از هم گوی سبقت می ربایند: رهبران قبایل و طوایف عرب و کرد و آتوریته های مذهبی مرتبط با مناسبات فئودالی، همراه با سرمایه داران  بزرگ وابسته  به آمریکا. حاکمین آمریکا به این نیروهای مذکر اجازه میدهند درد وابستگی خود به تفنگهای اشغالگر آمریکائی را با حتک حرمت از زنان تسلی دهند. آمریکا برای پیروزمند کردن سلطه خود بر عراق از نظر اجتماعی و ایدئولوژیکی به عنصر پدرسالاری نیاز دارد.

    رای مردم یا اراده مردم بهیچ عنوان در شکل گیری این حکومت نقش نداشت. نخست توافق عمومی بین دزدان درگیر در ماجرا حاصل شد و سپس انتخابات برای مشروعیت بخشیدن به آن برگزار شد. مدل “دموکراسی” عراق شبیه “دموکراسی” لبنان است که مقام های حکومتی بین نیروهای طبقاتی وسیاسی مشابهی تقسیم شده است تا ائتلاف حاکم بین رؤسای قبایل و سرمایه داران کمپرادور متحد با آنها، بوجود آید.

     بدلیل تضاد منافع شدید میان نیروهای تشکیل دهنده این حکومت و تشدید تضاد بین خلق و اشغالگران (یعنی پایه ای ترین تضادی که بروز تمام تضادهای دیگر را مشروط میکند) بعید بنظر میرسد که بتواند ثبات بیابد.

    یک روحانی شیعه که اکنون ساکن امریکا میباشد در دنور پست نوشت، ” بدون استثنا، با عراقی هائی که من در داخل و خارج عراق صحبت کردم انتخابات روز یکشنبه را در درجه اول و مهمتر از هر چیز، رای به خروج بلافاصله نیروهای اشغالگر و، ثانیأ، رای به بدست گرفتن کنترل زندگی روزانه خود، که بخاطر نتیجه ی سوء مدیریت بی صلاحیت کاخ سفید در عراق بدتر شده است، میدانستند.”

    بر اساس گزارش کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل که توسط جان زیگلر، یک متخصص نامدار و معترض به گرسنگی جهانی تهیه شده است :  از هنگام شروع اشغال عراق توسط آمریکا تعداد کودکان گرسنه درعراق تقریبأ دو برابر شده است. زیگلر میگوید، بیش از یک چهارم کودکان عراقی باندازه کافی غذا برای خوردن ندارند، و تقریبأ ۸ درصد آنها گرسنگی میکشند.

تعداد عراقی هائی که بوسیله آمریکائی ها زندانی میشوند طی ماه های گذشته ۱۰۴۰۰ یعنی دوبرابر شده است. اینها نشانه آن است که برخورد بین اشغالگران و مردم در حال افزایش است. دروغ  گفتن به مردم خطرناک است. و شرایط اشغال مردم را وادار به مقاومت میکند.  ■