اگر کشوری سوسیالیستی داشتیم با بحرانی مشابه کوید۱۹ چگونه مقابله می کرد

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

نیازهای بشریت در فرماندهی قرار داشت و نه انگیزۀ انباشت سود و سرمایه

نامۀ[۱] یکی از یک خواننده­گان نشریه انقلاب ارگان حزب کمونیست انقلابی آمریکا. ۳۰ مارس ۲۰۲۰

ترجمه و انتشار از حزب کمونیست ایران (م ل م)

همه گیریِ جهانیِ ویروس کرونا یک پدیدۀ طبیعی (بیولوژیک)،یک ویروس به شدت مسری و مهلک است. اما چگونگیِ مقابله با آن توسط نظام سرمایه داری-امپریالیستی که امروز تحت آن زندگی می کنیم و بر جهان حاکم است، تعیین می شود. این نظام حول سود، سازمان یافته و نه حفاظت از سلامت بشریت و نظامی است با ورشکستگی فوق العاده عمیق و وحشتناک.

این نظام، هیچ تدارک واقعی نداشت. در هماهنگ کردن پاسخ اضطراری و سریع کاملا فلج و ناتوان است. همۀ اینها را می توان در صف های طولانیِ بیرون بیمارستان ها، در کمبود ماسک های حفاظتی، در کنفرانس مطبوعاتی ترامپ، در اظهار نظرهای مقامات که در تضاد با علمِ مبتنی بر شواهد هستند و بسیاری مسائل دیگر دید. شاهد رنج ها، جا به جایی و گمراهی هایی هستیم که کاملا غیر ضروری اند. اما لازم نیست که اوضاع به این منوال باشد!

به تجربه انقلاب سوسیالیستی پیشین فکر می کردم و به اینکه جامعۀ متکی بر کمونیسم نوینِ تکامل یافته توسط باب آواکیان چگونه به اضطراری همچون بحران ویروس کرونا جواب می داد و می توانست جواب دهد. در این جا برخی تفکرات اولیه را ارایه می کنم و از خوانندگان می خواهم که هم در مورد تجربۀ سوسیالیستی پیشین بخوانند و هم قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی را که باب آواکیان نوشته و چشم اندازی کنکرت و وسیع از یک جامعه سوسیالیستی واقعی می دهد را مطالعه کنند.

بهداشت همگانی در چین انقلابی ۱۹۴۹-۱۹۷۶

چین در فاصله سال های ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۶ مثل امروز، یک نظام سرمایه داری نبود. بلکه کشوری به واقع سوسیالیستی بود. در سال ۱۹۴۹ در آن کشور صدها میلیون نفر در انقلابی که تحت رهبری مائوتسه دون بود، نظم کهنۀ ستم گرانه را سرنگون کردند. تا قبل از این انقلاب، در این جامعه هر ساله نزدیک به چهار میلیون نفر از بیماری های عفونی و قابل اجتناب جان می دادند و یک پنجم کودکان قبل از یک سالگی می مردند.

انقلاب سوسیالیستی استقرار نظام بهداشت همگانی را در الویت گذاشت. بیمارستان ها، کلینیک ها و تسهیلات دیگر به سرعت ساخته شدند و پرسنل بهداشت و سلامت عمومی به سرعت تعلیم یافتند. اصل «خدمت به خلق» راهنمای فعالیت پزشکان بود. کار متخصصین بهداشت همراه بود با آموزش دادن، درگیر کردن و بسیج توده های مردم هر محله و منطقه. تشکلهای سراسر کشور در کارزارهای بهداشت و پیشگیری از بیماری، مقابله با شرایط اضطراری و چیره شدن بر فجایع طبیعی مسئولیت داشتند.

 ظرف مدت کوتاهی، در طول پانزده سال (۱۹۵۰ تا ۱۹۶۵) چین انقلابی توانست اکثر بیماری های عفونی همچون وبا، آبله و بیماری های مهمی که مربوط به تغذیه بودند را ریشه کن کند. این دستاورد هم به لحاظ مقیاس و هم سرعت در تاریخ جهان بی­سابقه بود.

انقلاب فرهنگی پرولتاریایی که از سال ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ جریان داشت، تساوی گرانه ترین نظام بهداشتی جهان را که قطب راهنمایش پاسخگویی به نیازهای مردم بود، بر پا کرد. جنبشی به نام «دکترهای پابرهنه» به راه افتاد که حاصلش تعلیم یک میلیون جوان روستایی و دانشجویان شهری بود تا در مناطق روستایی خدمات پزشکی و آموزشی پایه را تأمین کنند. دانش پزشکی و علمی وسیعا گسترش یافت و دیگر مایملک عده ای قلیل نبود. امید به زندگی از ۳۲ سال در سال ۱۹۴۹ به ۶۵ سال در سال ۱۹۷۶ افزایش یافت.

اگر جامعه ای مبتنی بر قانون اساسی جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی داشتیم با یک بحران سلامت چه می کرد؟

 برای ایجاد یک دولت سوسیالیستی نوین اول از همه لازم خواهد بود که به وسیلۀ انقلابی با شرکت میلیون ها نفر از مردم، در زمان مساعد «دولت سرمایه داری-امپریالیستی ایالات متحده آمریکا را کاملا شکست داده، درهم شکسته و ملغا کنیم» و به جای آن یک قدرت دولتی، اقتصاد و جامعه ای بنیادا متفاوت را بنا کنیم. در جامعه سوسیالیستی تدارک، پاسخگویی و رویکرد کلی به بحرانی مانند بحران کوید۱۹ به طور رادیکال متفاوت خواهد بود. برخی از ابعاد آن را در زیر بحث می کنم.

یک: تدارک برای حفاظت از سلامت و مقابله با فجایع

یک اقتصاد و جامعه سوسیالیستی رویکردی بسیار آگاهانه تر و برنامه ریزی شده تر خواهد داشت. از جمله در تعاملش با محیط زیست. بخشی از برنامه ریزی بلند مدت آن حل این مساله خواهد بود که بر روی سیاره ای که در خطر انهدام است، چگونه زندگی کنیم. برای مثال، سیاست بالقوه ای برای عقب نشینی از تراکم های شهری خواهد بود. برای تغییرات مخرب ناشی از آب و هوا و همچنین بحران های سلامت برنامه ریزی خواهد اشت. این برنامه شامل موارد زیر خواهد بود: پژوهش دائمی در مورد این خطرات، تخمین خروجی های بالقوۀ آنها، واکسن ها، و داروها، درست کردن کارخانه های چند منظوره که در صورت وقوع شرایط اضطراری می توان کاربری آنها را برای تولید نیازهای عاجل به سرعت تغییر داد، آموزش همگانی به ویژه و از جمله در زمینۀ علم و روش علمی، و کنار گذاشتن ذخایری مثل دستگاه های تهویه، دارو و آنتی بیوتیک، مواد غذایی و موارد دیگر برای مشکلات و بحران های پیش بینی شده.

ما همیشه با رخدادهای غیرمنتظره روبرو خواهیم شد و منابع مان نیز محدود خواهد بود. بنابراین در سطح جامعه به طور دائم بحث و آموزش جریان خواهد داشت و نظرات متخصصین، الویت های برنامه ریزی در سطح گستردۀ جامعه مورد بحث و مناظره خواهد بود. اما امروز و تحت این نظام، الویت ها توسط نیازهای سرمایه یا سیاست های آگاهانۀ طبقات حاکمۀ ستمگر دیکته می شود.

دو: اقتصادی که به نیازهای بشریت خدمت می کند، جامعه ای که توده های مردم و خلاقیت آنها را شکوفا می کند، دولتی که پشتوانۀ این رویکرد است

یک اقتصاد سوسیالیستی اقتصادی است که در انقیاد انباشت سود نیست و با موانع مالکیت خصوصی مواجه نمی شود. دولت سوسیالیستی منابع اقتصادی و فن آوری را برای نیازهای بشریت و بهبود شرایط آن توسعه داده و استفاده می کند. چرخ دنده های این اقتصاد با هدف فائق آمدن بر تمایزات عظیم جامعه و جهان و تقویت انقلاب در سراسر دنیا، چفت می شود.

در بحرانی مثل بحران جاری، جامعه سوسیالیستی برای تأمین نیازهای غذایی و سرپناه مردم کار خواهد کرد و الویت با آنهایی خواهد بود که بیش از همه نیازمند این تسهیلات هستند. کارکنان بخش بهداشت بسیج خواهند شد و تسهیلات پزشکی جدید به سرعت بر پا خواهد شد. در هر جا لازم است برای دست یافتن به درمان ها و واکسن های ضروری، منابع تخصیص یافته و تلاش های هماهنگ و متمرکز سازمان خواهد یافت.

در جامعه سوسیالیستی توده های مردم و خلاقیت آنها به عنوان حیاتی ترین منبع مقابله با بحران شکوفا خواهد شد. هر زمان که جامعه با معضلات اضطراری روبرو شود، توده های مردم درگیر خواهند شد. به عنوان مثال در مسائلی همچون سرکشی به مردم برای اطمینان حاصل کردن از سلامتشان [به ویژه اعضای شکننده جامعه]؛ اطلاع رسانی و توسعۀ سیستم های امن توزیع اضطراری؛ حل این مساله که چگونه بدون به خطر انداختن سلامت مردم تولیدات اساسی ودیگر فعالیت ها را پیش ببرند.

اما در جامعۀ کنونی به همۀ ظرفیت هایی که قشرهای مختلف مردم دارند، به تمام مهارت ها و دانش و تجارب گوناگون شان که با آن به انحاء مختلف می توانند به حل مساله کمک کرده و از یکدیگر بیاموزند، قفل زده شده و این ظرفیت ها در نهایت تلف می شوند. در حالی که در جامعۀ متکی بر تعاون، همۀ این ظرفیت ها شکوفا خواهند شد. احساسات و عملکردهایی که برخی أوقات در بحران ها به طور خودجوش رخ می دهند، مثلا مردم دغدغه های فردی شان را کنار می گذارند تا به یکدیگر کمک کنند، تقویت و برجسته خواهند شد. 

قدرت دولتی سوسیالیستی به عنوان بخشی از تسهیل و رهبری پاسخ سراسری و برنامه ریزی شده به چنین بحرانی از این ظرفیت ها حمایت کرده و «پشتوانۀ» آنها خواهد بود. این را مقایسه کنید با آنچه امروز رژیم فاشیستی ترامپ/پنس انجام می دهد!

سه: جهان در الویت خواهد بود

جامعه سوسیالیستی نوین با نهادهای پزشکی و پژوهشی، آژانس های بهداشت در سراسر جهان همکاری خواهد کرد. دانش و داده های خود را با آنها سهیم شده و تلاش خواهد کرد تا دست یافتن به درمان و واکسن را به طور عاجل تسریع کند. دولت سوسیالیستی با حق تألیف های خصوصی و حقوق تجاری کاری نخواهد داشت بلکه آماده خواهد بود تا گروه های پزشکی و تحقیقاتی خود را به هر جا که بیشتر از هر جای دیگر نیازمندند گسیل دارد. به عنوان یک اصل عام و کلی، به مهاجرین و پناهندگانی که می خواهند بخشی از این جامعه نوین باشند و به آن خدمت کنند خوشامد خواهد گفت در حالی که این دولت آنها را در قفس و سیاهچال های پر از بیماری محبوس می کند.

چهار: شرایط اضطراری، نارضایتی و کمونیسم نوین

در همه گیری های مشابه امروز، دولت سوسیالیستی برای هماهنگ کردن بسیج اضطراری، فرمان ها و دستورالعمل های اضطراری نیز صادر خواهد کرد که امری ضروری و خوب است. بر سر الویت دادن به نیازهای مردم و علیه احتکار و اعمال مشابه آن مبارزۀ ایدئولوژیک راه اندازی خواهد شد. هم زمان با فراخوان به داوطلبان که گام به پیش بگذارند، برای دکترها، کارگران ساختمانی و دیگران وظیفه تعیین خواهد شد که به نقاط و عرصه هایی که لازم است بروند. در چنین جامعه و نظامی توده های مردم به روشهای شگفت انگیزی می توانند «متحد شده» و شکوفا شوند.

اما تفاوت ها و اختلاف نظرها، از جمله اعتراضات احتمالی نیز سربلند خواهند کرد. ضرورت های کوتاه مدت نیازمند تعدیل هایی در مقیاس عظیم خواهد بود و برخی ها نسبت به سیاست و جهت گیری جامعه اعتراض خواهند داشت. همانطور که باب آواکیان در نوشته هایش تاکید می کند، جوشش فکری و نارضایتی برای ساختار جامعه سوسیالیستی نوین، از جمله در شرایط بسیار سخت واجب خواهد بود. هم برای دست یافتن به حقیقت ضروری خواهد بود و هم برای پیشروی به سمت جهانی که رها از استثمار، ستم و تمایزات خصمانه اجتماعی باشد.

وسیلۀ مقابله با این اضطرارها باید با هدف رسیدن به جامعه و جهانی که رها از ستم و استثمار است و توده های مردم داوطلبانه و هرچه آگاهانه تر جامعه و خود را تغییر می دهند، سازگار باشد. همانطور که خودِ باب آواکیان تاکید کرده است: 

«کمونیسم نوین کاملا مفهوم و پراتیک مسموم “هدف وسیله را توجیه می کند” را رد کرده و مصمم است تا آن را از جنبش کمونیستی ریشه کن کند. برای کمونیسم نوین این یک اصل اساسی است که “وسیله” این جنبش باید از “هدف” اساسی اش سرچشمه بگیرد. یعنی از هدف الغای استثمار و ستم از طریق انقلابی که بر پایه ای علمی رهبری می شود[۲]».


[۱] A health crisis like COVID-19 in a genuinely socialist society: The Needs of Humanity First, Not the Drive to Profit and Capital Accumulation

[۲] آواکیان. (۱۳۹۸) گشایش ها: گشایش تاریخی مارکس و گشایش بیشتر با کمونیسم نوین، یک چکیدۀ پایه ای. ترجمه از گروه مترجمین حزب کمونیست ایران (م ل م). انتشارات حزب کمونیست ایران (م ل م)