به یاد امیر حسن پور: نگاهی به کتاب شورش دهقانان مُکریان (۱۳۳۲-۱۳۳۱)

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۱۵ دقیقه

به یاد امیر حسن پور: نگاهی به کتاب شورش دهقانان مُکریان (۱۳۳۲-۱۳۳۱)

مریم جزایری

توضیح: در ماه ژوئیه ۲۰۲۱ جلسه ای در معرفی کتاب شورش دهقانان مُکریان نوشته رفیق عزیزم زنده یاد امیر حسن پور در کلاب هاوس برگزار شد. این جلسه با سخنان شهرزاد مجاب گشوده شد و پس از آن با سخنان فاتح شیخ و ناصر مهاجر و سیاوش رنجبر و من (مریم جزایری) ادامه یافت. بخش های مهم نوشته زیر از آن سخنرانی برداشته شده است.

لازمه یاد بود شایسته امیرحسن پور، بررسی نقد بی رحمانه اما علمی اش از وضع موجود و همچنین پافشاری تزلزل ناپذیر و باز هم علمی اش بر ضرورت انقلاب کمونیستی است. ۱۴ سال پیش در سخنرانی ای به مناسبت بهار عربی گفت: «جهان موجود گندیده است … حتا طبیعت در شرف نابودی است. شاید بتوانم بگویم که در طول عمرم چنین چیزی ندیده ام. گرسنگی، فقر، بی عدالتی، جنگ علیه زنان، جنگ های امپریالیستی، جنگ علیه فقرا، نژادپرستی، ژنوسید و پاکسازی قومی.» و اضافه می کند که: «مردم جهان عرب و دیگر نقاط دنیا نشان داده اند که جسارت شورش علیه وضع موجود را دارند و حتا حاضرند جانشان را هم برای تغییر این وضع بدهند.» و با تاکید اضافه می کند: «اما  دیدن آلترناتیو ممکن در مقابل این جهان هم، جرات و جسارت می خواهد». اکنون که با جنایت نسل کشی اسراییل و آمریکا در غزه روبه رو هستیم، خوبست خدمات امیر در بنیان گذاری جنبش حمایت از آزادی فلسطین در دانشگاه تورنتو را یادآوری کنیم، دانشگاهی  که او در آن استاد مطالعات خاورمیانه بود. او ماهیت رژیم آپارتاید استعمارگر اسراییل و نقش اش را به عنوان پادگان نظامی-سیاسی آمریکا در خاورمیانه به طرز نافذی افشا می کرد و به مناسبت های مختلف همراه با همکاران یهودی تبار و عرب اش در مقابل کنسولگری اسراییل پلاکاردهای اعتراضی به دست می گرفت و برای عابرین روشنگری می کرد. 

کتاب بر فرازموج نوین کمونیسم منتخبی از مقالات امیر است که طیف وسیعی از موضوعات را پوشش می دهد و نمونه بارزی از کار علمی امیر است که مباحث مهمی را در بر می گیرد، از جمله: مارکسیسم و تکامل آن در سنتزنوین کمونیسمِ باب آواکیان، جمعبندی از سوسیالیسم در شوروی و چین، جنبش ملی کردستان، جنبش زنان، جنبش دانشجویی دهه شصت میلادی، نقد نگری و ژیژک و شیوه تفکر پست مدرنیستی، ضرورت داشتن تفکر علمی و مقابله با ضد علم و خرافه، نقد سیاست های هویتی، قانون و حق بورژوایی و غیره. این کتاب قبل از این که امیر بر بستر بیماری افتد، با ادیت و بازخوانی دقیق خودش و با پشتکار و دقت نظر همیشگی شهرزاد مجاب منتشر شد و هنگامی که در بستر بیماری بود با شنیدن خبر انتشار نسخه زیرزمینی آن در ایران بسیار خشنود و خوشحال شد. نسخه پی دی اف کتاب در کتابخانه حزب ما در دسترس عموم است. Cpimlm.org

کتاب شورش دهقانان مُکریان نمونه دیگری از کار امیر و نظریه پردازی علمی (ماتریالیست تاریخی) است. شورشدهقانان مُکریان در جغرافیایی رخ داد که امروز مهاباد است و از یک طرف به دریاچه ارومیه و طرف دیگر به خاک کردستانعراق و اشنویه و مراغه می رسد. اما بخشی از یک لحظه تاریخی بود که غلیان و تلاطمات اجتماعی، کل خاورمیانه را در برگرفته بود. صف آرایی اردوگاه سوسیالیستی و جنبش کمونیستی که در دوره زایش و کودکی با صف آرایی خصمانه قدرت های امپریالیستی فاتح در جنگ جهانی دوم به سرکردگی آمریکا مواجه بودند، جنبه اساسی اوضاع جهان را تشکیل می داد. در همان زمان، شورش های کردستان عراق جریان داشت.  فقط جنگ دهقان و فئودال نبود بلکه مساله ملی با آن درهم تنیده بود و تاثیرات انقلاب های سوسیالیستی، جنبه های جهانشمول این خیزش ها را برجسته می کرد. 

درون طبقه حاکمۀ شکل گرفته پس از تبعید رضاشاه و همچنین در میان امپریالیست های آمریکا و بریتانیا که در گیر و دار شکل دادن به این طبقه حاکمه جدید و وصله پینه کردن ائتلاف های درون آن بودند، بر سر واکنش و رویکرد نسبت به این شورش، بحث و جدل بود. آن ها از یک طرف نیاز به تجدید ساختار روابط مالکیت ارضی در ایران را می دیدند و از سوی دیگر هراس داشتند که این اقدام، درزها و شکاف هایی را باز کند و پتانسیل هایی رها شود که اوضاع را از کنترلشان خارج کرده و باد در بادبان نیروهای کمونیست بیندازد. این دغدغه ها در مکاتبات سفارت خانه های خارجی مشهود است که در جلد دوم کتاب شورش دهقانان مُکریان در سال‌های ۱۳۳۱-۱۳۳۲ (اسناد کنسولگری، مکاتبات دیپلماتیک و روزنامه‌ها( جمع آوری شده اند. در این میان، ملیون مصدقی هم مرتبا با این طبقه حاکمه و قیم های آمریکایی و بریتانیایی آن ها و اسلام گرایانی که قدرت زیادی در دستگاه حاکم داشتند سازش می کردند و  حزب توده، نه تنها برنامه انقلاب و  نقشه راهی برای آن نداشت بلکه تحت تاثیر سیاست های اتحاد جماهیر شوروی که ناظر بر منافع فوری شوروی بود و نه در خدمت رویکرد استراتژیک تقویت انقلاب جهانی، مرتبا به این سو و آن سو پرتاب می شد و قادر نبود در شرایط بسیار مساعد راه انقلابی برای ایجاد یک جامعه بنیاداً متفاوت را باز کند و نیروهای مختلف جامعه را حول مبارزه برای این آلترناتیو قطب بندی کرده و صف آرایی های جدیدی به وجود آورد. 

شورش دهقانان مُکریانموضوعات تاریخی بسیاری را طرح می کند. به طور مثال، بحث های گوناگون در مورد خصلت انقلابی یا غیر انقلابی دهقانان، خصلت مساله ارضی در دوران غلبه سرمایه داری و به ویژه سرمایه داری امپریالیستی در جهان در مقایسه با خصلت مساله ارضی در دوران پیش از آن، رابطه میان مساله ارضی- دهقانی با مساله ملی، اهمیت حل مساله ارضی-دهقانی برای ساختمان سوسیالیسم، رابطه میان استثمار سرمایه داری و شکاف طبقاتی بورژوازی- پرولتاریا با روابط اجتماعی ستم گرانه مانند ستم جنسیتی و ستم ملی و انسجام مجموعه این ها در سیستم یا نظام اجتماعی سرمایه داری، رابطه میان انقلاب های کمونیستی که در آن زمان در جریان بود و غلیان های اجتماعی که در جامعه ایران و مشخصا کردستان جریان داشت، خصلت برنامه اصلاحات ارضی مصدق و نگاه و برنامه حزب توده نسبت به حرکات دهقانی و جایگاه آن در برنامه سیاسی کلی حزب توده و نقدی است بر تاریخ نگاری غیرماتریالیستی جنبش های دهقانی در خاورمیانه.

در میان همه این ها، در این جا عمدتا و در ابتدا بر متد ماتریالیسم دیالکتیکی کتاب تمرکز خواهم کرد که برای من بسیار آموزنده بود و می خواهم توجه شما را هم به آن جلب کنم. 

این کتاب با مهارت رشته های ارتباطی مهم را میان این حرکت دهقانی و آن چه در تصویر بزرگ تر منطقه ای  و جهان در جریان بود، برقرار می کند و بر مبنای اسناد و مدارک گسترده تاریخی، از دریچه شورش دهقانان مکریان، حرکت تضادهای طبقاتی در سطح کردستان و منطقه، حدت یابی آن ها و قوای محرکه بنیادین شان بر بستر یک سیستم جهانی سرمایه داری امپریالیستی را به ما می شناساند. بنابراین، در این جا نه با روایت بلکه با سنتزی علمی از واقعیت مواجهیم. بنیان این سنتز علمی، بر شواهد و مستندات گوناگون و همه جانبه استوار است. شواهدی که امیر استفاده می کند طیف وسیعی دارد، از هر منبع ممکن استفاده کرده است تا از زوایای گوناگون بر موضوع مورد بررسی اش پرتو بیفکند: مصاحبه با شرکت کنندگان در شورش دهقانی، مصاحبه با کسانی که آن زمان شاهد رخدادها بودند، اسناد و روزنامه های طرفدار دربار و ملاکین، نشریات مصدقی ها و جبهه ملی و حزب توده و همچنین اسناد سفارتخانه های خارجی در ایران. سوالات پرسشنامه ای که برای پژوهش تهیه کرده است یک نمونه از روش پژوهشگری اوست. مستندات و شواهد شامل اوضاع بین المللی و تداخل آن با اوضاع ایران، واکنش طبقات مختلف کُرد و طبقات حاکمه ایران به شورش های دهقانی و واکنش قدرت های مختلف جهانی به آن است. در رابطه با اوضاع جهان به مهم ترین عامل واقعی آن دوران توجه می کند که استقرار جوامع سوسیالیستی و شکل گرفتن یک جنبش جهانگیرکمونیستی انقلابی  و سیاست امپریالیست ها برای مقابله با آن بود و تاثیرات آن را بر صف آرایی طبقاتی داخل کشور و درون جامعه کردستان نشان می دهد. جالب است که بخش های متفاوت طبقه بورژوا و ملاک در ایران و  کردستان و همچنین امپریالیست های مختلف که تا پیش از آن در نزاع بودند، در مقابل نفوذ در حال گسترش کمونیسم،  یار و یاور یک دیگرمیشوند.  

در کتاب شورش دهقانان مُکریان، امیر در مورد موانع جمع آوری اسناد نیز بحث کرده است. اما نکته مهم این است: تئوری مارکسیستی که بازتاب واقعیت اجتماعی است، قطب راهنمای امیر در این پژوهش بود. امیر بدون آگاهی به این واقعیت که نظام سرمایه داری امپریالیستی تمام گوشه های جهان را به یکدیگر بافته و تابع کارکرد و قوای محرکه خود کرده است، یا این که جهانِ پس از جنگ دوم جهانی با صف آرایی خصمانه میان کشورهای سوسیالیستی و کشورهای سرمایه داری امپریالیستی رقم خورده بود، به دنبال یافتن اسناد و مدارک سفارت خانه های آمریکا و وزارت امور خارجه بریتانیا و غیره نمی رفت. 

در تاکید بر روش علمی، امیر نشان می دهد که تاریخ نگاری ناسیونالیستی همواره تلاش کرده است تنازعات طبقاتی را پنهان کند. امیر با صراحت می گوید که سکوت در قبال یک واقعیت (در این جا وجود تنازعات طبقاتی و تبارزات گوناگون آن) هرگز اشتباه یا غفلت سهوی نیست؛ بلکه حساب شده و عمدی است. در واقع، خود تاریخ نگاری از یک واقعه تبدیل به صحنۀ کشمکش و جدال طبقاتی می شود. به این معنا که تاریخ نگاران ناسیونالیست چه از نوع فئودالی یا بورژوایی و خرده بورژوایی، تلاش می کنند تنازعات طبقاتی موجود در یک ملت را به واسطه تضاد ملی، پنهان کنند. در حالی که این دو هم زمان به وجود می آیند و سطوح مختلف از یک سیستم هستند. (ص ۱۲) و تصریح می کند که شکل آن، بسته به این که یک فئودال این کار را می کند یا خرده بورژوای ظریف کار تفاوت می کند. مثلا شرفنامه را مثال می زند که کاملا در مورد اختلاف ارباب و رعیت، یکجا نشینی و کوچ نشینی، زن و مرد، کُردها و جوامع غیر کُرد مانند یهودیان و ارمنیان و آشوریان سکوت کرده است و حتا اگر نویسنده، خودش از اُمرا نبوده باشد اما محتوایی که از جامعه کُرد ارائه داده است در واقع وی را صدای امرا و امارات آن ها کرده است. بررسی پیگیرانه علمی یا آن روشی که در علم کمونیسم ماتریالیسم دیالکتیکی نام گرفته است، مستلزم آن است که واقعیت را واقعا آن طور که هست دید و بررسی کرد تا ماهیتش را به طور نسبی کشف کرد. روش و رویکردعلمی تقلب ناپذیر است. با کوچک ترین تقلب، تحریف واقعیت پدیده آغاز می شود.  روش و رویکرد امیر این است که توسط اسناد متعدد و نظرات گوناگون، تحلیل و سنتز خود را در مورد آن رخداد راستی آزمایی کند و نقدهای دیالکتیکی اش را بر این ماتریالیسماستوار کند. ماتریالیسم تاریخی، راهنمای اوست ولی آن را تضمین کننده نتیجه گیری نهایی نمی داند و آماده است که به هر گوشه ای «سرک بکشد» و درستی آن را مجدداً محک بزند. 

در صفحه ۳۵ کتاب مثال های جالبی از روش نمایندگان فکری و سیاسی فئودال ها از نفی و انکار واقعیت می گوید. مثلا علی یار و مسعود محمد که فقط در مورد واقعیت شورش دهقانی سکوت نکرده اند بلکه آن را ناشی ازتحریکات چپی ها دانسته و گفته اند پیش از آن که چپی ها فکر شورش گری را به دهقانان تحمیل کنند، آنان مساله ای نداشتند! 

روش و رویکرد علمی پژوهش اش آن است که بر اساس اسناد و شواهد دست به انتزاع تئوریک می زند. از ظاهر پدیده گذر کرده و روابط درونی آن و روابط آن با کل جهان و رویدادهای آن مقطع را بررسی می کند. به قوای محرکه کلی که بر جهان حاکم است و نه تنها به شورش های دهقانی بلکه به شکاف های ملی و جنگ ها و جنبش های کارگری و زنان و غیره نگاه می کند. در صفحه ۳۴ با نقل قولی از جلد سوم سرمایه مارکس می گوید: اگر ظاهر و ماهیت پدیده ها بر هم منطبق بودند نیازی به علم نبود. اگر ظاهر، کل ماهیت را منعکس می کرد لازم نبود برای شناخت واقعیت به مفهوم، نظریه و روش متوسل بشویم. برای مثال شورش دهقانان رویدادی پیچیده بود که فقط به نبرد میان ارباب و دهقان تقلیل نمی یابد. زیرا این شورش در چارچوب روابط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی کردستان، ایران و منطقه و جهان معنا می یابد. 

موانع فکری: ناسیونالیسم، خرافه، علم ستیزی، پست مدرنیسم، حذف مخالف به جای مناظره علمی

امیر در ابتدا به موانع مهمی می پردازد که قدرت دولتی حاکم بر سر راه تحقیق علمی و کشف حقایق امور ایجاد می کرد. در صفحه ۲۸ می نویسد که بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و تثبیت رژیم شاه، ورود هر «غریبه» به روستا برای تحقیق وضعیت، اقدام علیه امنیت رژیم شاه محسوب می شد و به طور کل سانسور غریبی در زمینه آمار و اطلاعات وجود داشت. علاوه بر این، قدرت فئودال ها و متنفذین محلی مانند کدخدایان و غیره نیز مزید بر این سد سانسور و خفقان دولت مرکزی بود.

اما موانع پژوهش علمی برای دست یافتن به حقیقت، فقط سانسور و سرکوبِ خام ساختارهای قدرت حاکم نیستند. ایدئولوژی و روایت سازی های ناسیونالیستی نیز واقعیت را تحریف و بر آن پرده می کشند. به عنوان مثال، امیر از تحریف های ناسیونالیستی در کتاب مسعود محمد (« برای امیر حسن‌پور در هر جایی که هست»)[۱] نام می برد که وجود فئودالیسم کُردی را انکار می کند. برای کنار زدن موانع فکری در دست یابی به حقیقت، به اهمیت نقد خرافات و علم ستیزی و تبارزات آن در تفکرات پست مدرنیستی  می پردازد. امیر تاکید می کند که رواج و شیوع ضدیت با «روایت بزرگ» مانع از ریشه یابی اجتماعی معضلات رایج و دیدن جهانشمولی و ارتباط آن ها با یکدیگر و نتیجتا یافتن راه حل می شود. البته ساختارهای قدرت حاکم، عرصۀ ایدئولوژی را نیز دستکاری می کنند و شیوه های تفکر «بی ضرر» و «مفید» به حال ساختارهای قدرت حاکم را مجاز می شمارند و در واقع ترویج انواع نظریه های ضد علمی مانند پست مدرنیسم، بخشی از کارزار ایدئولوژیک قدرت حاکم علیه ستم دیدگان است.

امیر عنوان می کند: «در اجتماعات عشایری و اربابی به جای به پرسش کشیدن خط فکری فرد با دلیل و سند، تلاش می کنند فرد مقابل را بی اعتبار کنند». شباهت های آن چه رفیق امیر در رابطه با جوامع «عشیره ای و اربابی» می گوید با آن چه امروز به آن «فرهنگ حذف» (کنسل کالچر) گفته می شود حیرت انگیز است و به واقع، بازتاب امروزیِ همان «عشیره گرایی» کهنه و مصداق ممنوعیت تفکر است. 

دهقان انقلابی

بخش مهمی از نتیجه گیری و انتزاع کتاب در مورد پتانسیلی است که در دل خیزش دهقانان مُکریان  و به طور کلی خیزش های دهقانی در آن مقطع نهفته بود: پتانسیل تبدیل شدن به ذخیره مهمی از انقلاب سوسیالیستی در ایران و این که تبدیل این پتانسیل به یک واقعیت جاری و مادی، نیازمند وجود یک جنبش انقلابی کمونیستی بود؛ جنبشی که هدف کمونیسم را بر اساس تئوری انقلابی و مبارزه عملی برای استقرار جامعه سوسیالیستی در ایران دنبال می کرد، برای آن، نقشه راه معتبر داشت و به طور مستمر افکار را برای این بدیل و این راه آماده می کرد و بر اساس این آگاهی پتانسیل های تولید شده توسط تضادهای طبقاتی جامعه سرمایه داری را سازماندهی می کرد. متاسفانه چنین جنبشی وجود نداشت. و نه این که نمی توانست وجود داشته باشد و مصالح آن وجود نداشت. به هر حال، کتاب تا حدی چرایی این معضل را بررسی می کند و روشن است که این فقدان باعث از کف دادن یک فرصت تاریخی نادر شد و برای امروز و آینده درس آموز است. 

 شورش دهقانان مُکریان به ما می آموزد که انقلابی بودن طبقات تحت ستم و استثمار و حتا تحتانی ترین قشرهای طبقات تحت ستم و استثمار، امری ذاتی نیست بلکه پتانسیل یا ظرفیت است که فقط در پیوند با هدف انقلاب اجتماعی می تواند به فعل در آید. این امر حتا شامل انقلابی ترین طبقه عصر کنونی که عصر سلطه سرمایه داری در جهان است، یعنی طبقه کارگر نیز می شود. در تاریخ، شورش های دهقانی بزرگی علیه شاهان و فئودال ها شده است (نگاه کنید به کتاب انگلس در مورد شورش های دهقانی در آلمان)، این شورش ها در عصر فئودالی به انقلاب های بورژوایی خدمت کردند. در عصری که سرمایه داری بر جهان حاکم شد، این شورش ها فقط زمانی توانستند دهقانان را انقلابی کنند که توسط برنامه و هدف انقلاب کمونیستی رهبری شدند؛ مانند انقلاب های کمونیستی در روسیه و چین. بنابراین فاصله است میان «پتانسیل» و «تحقق». پتانسیل در نتیجه تضاد طبقاتی به وجود می آید و بعد از آن، تحقق این پتانسیل وابسته به عوامل بسیار ولی بیش از هر چیز وابسته به خط مشی سیاسی و ایدئولوژیک رهبری آن طبقه است. بنابراین «انقلابی می شود» و نه این که «انقلابی هست». 

امیر می نویسد: «انقلاب اجتماعی شکل پیچیده و پیشرفته مبارزه برای تغییر رادیکال در ساخت اجتماعی- اقتصادی جامعه و جایگزین کردن آن با نظم اجتماعی-اقتصادی نوین و مترقی است. به این ترتیب، انقلاب با انتقام جویی، کودتا، دست به دست شدن قدرت از یک دسته به دستۀ دیگر یا تغییر شکل حکومت تفاوت دارد و علیرغم شرکت نیروهای مختلف در آن، محصول مبارزه طبقات متخاصم در شرایط تضاد بین نظم کهنه و جدید است. انقلاب به قدرت رسیدن یک طبقه نوین و مترقی است که گسست از روابط اجتماعی رو به زوال (روابط تولیدی، اجتماعی، فرهنگ و ایده های منسوخ) راه را برای بنای نظم نوین باز می کند. انقلاب نه حرکتی خود به خودی و تصادفی، بلکه تحولی آگاهانه است و بدون نظریه مربوط به آن انقلاب، بدون سازماندهی و وجود رهبری که بیان آن اهداف باشد تحقق پیدا نمی کند.» (فصل اول، تاریخ نگاری دهقانی، ص۵۶)

انقلاب شوروی و چین و حل مساله ارضی

کتاب در انتهای فصل اول، به رابطه حل مساله ارضی-دهقانی در انقلاب های سوسیالیستی روسیه و چین و بحث های مربوط به آن در «کمینترن» می پردازد و تصریح می کند که در این انقلاب ها، مساله ارضی- دهقانی بر بستر پاسخ به ضرورت بزرگ تر گسست از سرمایه داری و ورود به دوران گذار سوسیالیستی حل شد. چالش بزرگ این بود که حل این مساله اقتصادی- اجتماعی بزرگ به فرآیند بزرگ تر خدمت کند که در نتیجه وجود یک ضرورت بزرگ تر به وجود آمده است (ضرورت حل تضاد اساسی سرمایه داری: تضاد میان مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و تولید اجتماعی). ریشه کن کردن فئودالیسم نیازمند انقلاب ارضی به صورت توزیع مالکیت بر زمین میان دهقانان فقیر و بی زمین بود. اما حل تضاد اساسی سرمایه داری مستلزم حل مساله مالکیت بر ابزار تولید برای همیشه و در همه شکل های آن است. انقلاب چین با جمعبندی از درس های مثبت و منفی در انقلاب روسیه در این زمینه، توانست این مساله را به گونه ای حل کند که به سرعت به استقرار مالکیت اشتراکی سوسیالیستی گذر کنند. در این انقلاب، دهقانان نه ذخیره بورژوازی برای رشد و توسعه سرمایه داری بلکه ذخیره انقلاب کمونیستی شدند. امیر از مائوتسه دون نقل می کند که در مقایسه با انقلاب روسیه می گوید: 

دوران جنگ داخلی ما بسیار طولانی تر از جنگ داخلی آنان بود … در طول ۲۲ سال جنگ داخلی، ما در مناطق پایگاهی مان کار سیاسی کردیم … در زمینه مدیریت اقتصادی تجربه اندوختیم و کادر تعلیم دادیم و با دهقانان اتحاد برقرار کردیم. در نتیجه، پس از آزاد کردن سراسر کشور، با سرعت و به سادگی، امر احیای اقتصاد را انجام دادیم. بلافاصله “خط عمومی” دوره گذار را برای تمرکز قوایمان بر روی انقلاب سوسیالیستی پیش گذاشتیم و در همان حال تحت برنامه پنج ساله، ساختن مان را آغاز کردیم. (ص ۷۳).

دهقانان بدون رهبری پرولتاریا که در برنامه و سازمان حزب کمونیست و ارتش سرخ و اصول آن تبلور می یافت نمی توانست متحد انقلاب کمونیستی و استقرار سوسیالیسم در چین شود. پیش از آن، بدون آن که روابط فئودالی به طور تبعی به ماشین سرمایه داری جهانی وصل شده باشد، پایه مادی چنین اتحادی نمی توانست به وجود آمده باشد. این ها مسائل بسیار مهمی است که همواره در جنبش کمونیستی بین المللی مورد بحث بوده است و امیر در این کتاب، تحلیل و مفهوم سازی عمیقی از آن ها به دست داده است. 

امیر یک انقلابی کمونیست بود

ضرورتی که امیر را وادار به نوشتن و تبیین تئوریک می کرد هرگز جدا از تلاش برای بازکردن راه انقلاب کمونیستی نبود و مشخصا به آموزش تئوری انقلابی که بدون آن انقلاب کمونیستی ممکن نیست، اهمیت فوق العاده می داد. در این کتاب هم نشان می دهد که خیزش ها و شورش های توده های تحت ستم و استثمار، حتا کارگران و ستمدیده ترین ستمدیدگان، همواره تحت تاثیر افکار و افق های بورژوایی قرار می گیرند مگر این که نیروهای کمونیست انقلابی به طور موثر دخالت گری و عرصه سیاسی را حول «کدام هدف و کدام راه» قطبی کرده و رهبری را کسب کنند. از منظر تغییر رادیکال انقلابی کمونیستی، و برای این که قطب بندی سیاسی جامعه  مساعد به حال چنین تغییر رادیکالی گردد، تعیین کننده ترین عامل، ترویج آگاهی گسترده در مورد این است که «معضل چیست و راه حل کدام است». یکی از گرایش های مضر و بهتر است بگوییم گرایش پوپولیستی در بین کمونیست ها مطرح نکردن بلاواسطه و مستقیم برنامه انقلاب کمونیستی و شاخص های جامعه بدیل سوسیالیستی و به راه انداختن جوشش فکری در مقیاس توده ای حول آن بوده است. هیچ انقلابی بدون این که نمایندگان سیاسی و ادبی آن، توده های مردم را به لحاظ فکری آماده کنند، محقق نمی شود – به ویژه انقلاب کمونیستی که گسست بنیادین سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی از وضع موجود است. به عبارت دیگر، همان طورکه امیر جمله لنین را با تاکید بازگو می کرد: بدون تئوری انقلابی، هیچ جنبش انقلابی نمی تواند به وجود آید؛ بدون تئوری انقلابی کمونیستی، جنبش کمونیستی ممکن نیست. علم کمونیسم، فقط ضرورتی برای عده ای کادر کمونیست نیست. آن کسانی که تحت شدیدترین و بیرحمانه ترین شکل های استثمار و ستم های اجتماعی هستند مانند آب و هوا به آن نیاز دارند. این ها هستند که می توانند و باید ستون فقرات و نیروی محرکه انقلاب کمونیستی شوند و برای این که ستون فقرات و نیروی محرکه چنین انقلابی شوند باید باور شان به ابدی بودن نظام طبقاتیِ سرمایه داری فرو بپاشد. این فروپاشی زمانی ممکن است که به ماهیت نظام حاکم و «روابط درونیِ» آن پی ببرند و درک کنند که برای تغییر بنیادین جامعه صرفا نمی توان یک گروه یا افرادی را از اریکه قدرت به زیر کشید. همه قشرهای مردم از کارگران و بیکاران و زنان و مهاجرین و قشرهای گوناگونی که با کارکرد نظام سرمایه داری در سلسله مراتب مختلف جامعه جای داده می شوند، نیاز دارند با مشخصات جامعه آینده ای آشنا شوند که می باید بر ویرانه های جامعه پوسیده و کپک زده کنونی بنا شود. بدانند جامعۀ سوسیالیستی چگونه معضلات فقر و بیکاری و تخاصمات اجتماعی و جنگ و ستم جنسیتی و ملیتی و نابودی محیط زیست را حل خواهد کرد و موانع مقابل پایش چه خواهد بود و چگونه تلاش خواهد کرد بدون بازگشت به نظام ستم و استثمار گذشته از این موانع بگذرد. این «آینده» اگر به مشغله امروز توده های مردم و جنبش های امروز تبدیل نشود، راه را به سوی جامعه ای که نباید ستمگرانه و بیرحم و پر از تخاصمات میان انسان ها و میان انسان ها با طبیعت باشد، پیدا نخواهیم کرد و وقت و انرژی واستعداد انسان ها را هدر خواهیم داد و چرخه  خرد کننده سرمایه داری، تحت رژیم هایی که یکی پس از دیگری جایگزین هم خواهند شد به کار خود ادامه خواهد داد.

باز کردن این راه، نیازمند تئوری علمی کمونیسم نوین است که توسط باب آواکیان تکامل یافته است. به عبارت دیگر، نیازمند کمونیسم تکامل یافته ای است که در کلیات، حاصل منسجم سه کار مهم است: تداوم کمونیسمی که با مارکس بنیان گذاری شد و در جهات مختلف توسط لنین و مائو تکامل پیدا کرد، گسست از عناصر غلط کمونیسم گذشته که هرچند فرعی اما مهم بودند، و همچنین یاد گرفتن از حقایق تولید شده در عرصه های گوناگون تلاش های بشری. به این ترتیب، با کمونیسم نوین، علم انقلاب اجتماعی ما بر پایه ای صحیح تر و غنی تر و توسعه یافته تر  گذاشته شده است و می تواند معضلات کنونی بشریت و راه رهایی آن را بسیار بهتر از گذشته به ما نشان دهد. 

ضمیمه

نامه امیر حسن پور به فرزند اتل و جولیوس روزنبرگ ۱۹۹۳

نامۀ زیر از آرشیو امیر حسن پور در دانشگاه تورنتو است. رفیق امیر این نامه را در سال ۱۹۹۳ به رابرت، یکی از دو پسر اتل و جولیوس روزنبرگ نوشته است. روزنبرگ ها، اعضای «اتحادیه کمونیست های جوان» بودند که در ۱۹ ژوئن ۱۹۵۳ به اتهام جاسوسی و دادن اطلاعات اتمی به شوروی سوسیالیستی، در آمریکا اعدام شدند. فرزندان آنها توسط کمونیست های دیگر بزرگ شدند و نام فامیل آنها را بر خود گذاشتند – رابرت و مایکل میرپول. امیر می نویسد: 

رابرت عزیز: همراه با همسر و فرزندم مستند «مرگ منحصر به فرد اتل و جولیوس روزنبرگ» را تماشا کردم … البته مدتها پیش از این نسبت به بی عدالتی در حق پدر و مادرت آگاه بودم اما نمی دانستم تو و برادرت مایکل چه می کنید. 

اخیرا در حال مرور مجموع اشعار گوران، بزرگترین شاعر معاصر کُرد بودم. به شعری برخوردم با عنوان «برای مایکل» که خطاب به برادرت نوشته شده است. یک کپی از آن را همراه با ترجمه اش برایت می فرستم. … 

آثار گوران، مانند آثار بسیاری از شعرا و نویسندگان کُرد سرکوب شده است. این مجموعه در سال ۱۹۸۰ منتشر شده است. گوران در حلبچه متولد شد؛ شهری که اهالی اش با بمباران شیمیایی صدام حسین قتل عام شدند. بخش بزرگی از ماشین جهنمی مرگ و ویرانگر او با کمک آمریکا و بریتانیا و آلمان و فرانسه و ایتالیا و تحت حمایت های سیاسی و مالی آنها ساخته شده است. … اگر گوران می دانست که با مرگ مادر و پدرتان، مبارزۀ آنان برای عدالت خاتمه نیافته است، ممنون و شاد می شد. همانطور که می بینید یاد و خاطره آنها در اذهان مردمان سرزمین های دوردستی چون کُردستان زنده است. 

ترجمه شعر  کار ساده ای نیست. در هر حال امیدوارم که تو و خانواده ات از آن خوشتان بیاید. … جالب است که گوران در همه جا اول نام مادرت را ذکر می کند. این کار دلایل زیادی دارد اما فکر می کنم به شدت تحت تاثیر عزم راسخ مادرت بود که هرگز حاضر نشد در مقابل بی عدالتی سرخم کند و به رفقایش که در مبارزه برای جهانی بهتر با او سهیم بودند خیانت کند. گوران هم مانند بسیاری از کُردها زندان و شکنجه را تجربه کرده بود.

با بهترین آرزوها

امیر حسن پور، دانشگاه ویندسور، کانادا ۱۹۹۳


[۱] رجوع کنید به مصاحبه مجله گزینگ با امیر حسن پور در مورد مسعود محمد و همچنین مکاتبات امیر حسن پور و مسعود محمد در جلد دوم کتاب شورش دهقانان مُکریان در سال‌های ۱۳۳۱-۱۳۳۲ (اسناد کنسولگری، مکاتبات دیپلماتیک و روزنامه‌ها)