مصاحبه با رفیق پراچاندا

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

صدر حزب کمونیست نپال (مائوئیست) و رهبر جنگ خلق در باره مذاکرات اخیر آتش بس با دولت

فوریه ۲۰۰۳

از حقیقت، ارگان حزب کمونیست ایران (م ل م)،  شماره ۱۰، تیر ماه ۱۳۸۲ 

س: رفیق پراچاندا، بعضی ها می گویند حزب بطور ناگهانی وارد پروسه مذاکره و آتش بس شده است. دلایل ذهنی و عینی که حزب را به این تصمیم گیری رسانده، چیست؟

ج: طبعا دلایل هر واقعه ای را در جامعه یا در طبیعت و تفکر انسان می توان توضیح داد. تغییر و تحولات نتیجه حرکت دیالکتیکی ضرورت و شانس است. اینکه بعضی ها چه می گویند عمده نیست. بلکه عمده ارزیابی صحیح از عوامل عینی و ذهنی است که ما را به این جا رسانده است. به این دلیل باید بگویم که آتش بس کنونی نتیجه مقاصد یا مراحم کسی نیست بلکه این آتش بس در چارچوب تناسب قوای ملی و بین المللی، در مقطع کنونی، برای جنگ داخلی در نپال یک ضرورت عینی است. اعلام آتش بس و مذاکرات نتیجه برسمیت شناختن این ضرورت عینی از سوی طرفین رقیب در جنگ داخلی است. اگر بخواهیم با عبارات مربوط به علم جنگ اوضاع را بیان کنیم، می توانیم بگوئیم که این آتش بس محصول رسیدن دو ارتش رقیب به تعادل استراتژیک است. این واقعیتی است که دولت کهن نیز آنرا می داند. زیرا این دولت در ۱۴ ماه گذشته با تمام قوا و با پشتیبانی کامل احزاب پارلمانی هدف نابود کردن جنگ خلق را به جلو برد. هنرپیشه اول دولت کهن [شاه – مترجم]، احزاب پارلمانی و برخی روشنفکران متزلزل فکر می کردند که ارتش پادشاهی با استفاده از کمکهای خارجی و در عرض چند ماه می تواند جنگ خلق را کاملا نابود کرده و یا اینکه کاملا آنرا مهار کند. اما نتیجه امر خلاف این باورها بود. قدرت جنگ خلق در پروسه مقاومت های سخت و در مصاف های قدرتمند با نیروهای نظامی دشمن به حد کنونی که تعادل استراتژیک است رسید. حتا متخصصین نظامی بورژوازی نیز مجبورند این موقعیت را برسمیت بشناسند. بنابراین، تمام حرفهائی که بعضی ها بخاطر منافع شخصی و غیره می گویند هیچ ربطی به کارکرد قوانین جنگ و انقلاب اجتماعی ندارد. واقعیت علمی آنست که آتش بس کنونی و پروسه مذاکرات، بیان آگاهانه واقعیتی است که بوجود آمده است و آنهم تعادل استراتژیک است. احزاب، نهادها و افراد سیاسی که بخاطر منافع تنگشان حاضر به قبول صادقانه این واقعیت نیستند ، در مقابل دست یابی به راه حل مثبت و راه برون رفت از وضعیت کنونی از طریق صلح آمیز و مذاکرات، مانع ایجاد می کنند. آشفتگی ذهنی و گرایش به اینکه در وضعیت عینی یا غلو شده یا به آن کم بها داده شود، موجب بروز تئوریهای توطئه می شود. آیا مسأله روشن نیست که تئوری توطئه هرگز مشکلات را حل نمی کند و به نفع مردم نیست؟

س: برخی مطبوعات تبلیغات وسیعی کرده اند مبنی بر این که قبل از اعلام آتش بس، شما (رفیق پراچاندا) و رفیق باترای و رفیق بدال مخفیانه مذاکراتی با شاه داشته اید. حزب با روشنی اعلام کرده است که این تبلیغات دروغی بیش نیست. تحلیل شما در مورد اختراع این دروغها آنهم در چنین شرایط حساسی، چیست؟

 ج: ما به تبلیغات دروغین کم بها نمی دهیم. آنرا جدی می گیریم. این بخشی از توطئه چینی آگاهانه است برای ممانعت از اینکه کشور مشکلاتش را حل کند و علیه منافع ملی کشور است. همه می دانند که دولت کهن به امپریالیستهای گوناگون و دولتهای توسعه طلب (منظور هند است -مترجم) اجازه می دهد که علیه منافع ملی خلقهای نپال به رقص و پایکوبی بپردازند. دولت کهن از صد و خورده ای سال به این طرف به مرتجعین خارجی خدمت کرده است. این دولت از هفت سال پیش، بخصوص از ۱۴ ماه پیش به این طرف، مرتبا به مراکز قدرت ارتجاعی در جهان مراجعه کرده تا برای سرکوب شورش عادلانه مردم میهن علیه دولت نپال، کمک بگیرد. در نتیجه، چندین مرکز قدرت خارجی برای کمک به سرکوب و برای منافع خودشان، علنا در نپال شروع به فعالیت کرده اند. آژانسهای جاسوسی قدرتهای مختلف از فرصت استفاده کرده تا جای پای خود را در دربار و کابینه و به اصطلاح احزاب پارلمانی محکم کنند. ما تحقیق کرده و فهمیده ایم که این تبلیغات دروغین و مشمئز کننده توسط مامورین نپالی سازمانهای جاسوسی قدرتهای مختلف به راه افتاده است و هدفشان آن است که از طریق دامن زدن به هرج و مرج منافع خودشان را در نپال پیش ببرند و جنبش مائوئیستی را بدنام کنند. ما احساس می کنیم که مسئولیت داریم به توده های وسیع نپال توسل بجوئیم و از آنان بخواهیم که در مقابل این تبلیغات هشیار باشند و با آن مقابله کنندد. امروز در شرایطی که رسانه های گروهی خصوصی در دست سرمایه داران کمپرادور است نیروهای مردمی باید هشیارتر باشند.

س: بیانیه حزب و خصلت تیم مذاکرات نشان میدهد که شما مذاکرات را خیلی جدی گرفته اید. شما چقدر امید دارید که نتایج مثبتی از این مذاکرات عاید شود؟

 ج: از آنجائیکه این مذاکرات انعکاس تعادل استراتژیک است، حزب ما قبول کرده است که برای این مذاکرات اهمیت استراتژیک قائل شود. برای ما منافع نپال و مردم نپال اساسی است و به این جهت ما نسبت به این مذاکرات جدی هستیم و مسئولانه تلاش خواهیم کرد که آنرا به نتایج مثبت برسانیم و مشکلات کنونی کشور را از طریق مذاکره حل کنیم. زیرا امروز تکامل جنگ و کشور در نقطه چرخش تاریخی مهمی است. ما هیچ فرصتی را برای اینکه مشکلات از طریق صلح آمیز حل شود از دست نخواهیم داد.

اما باید در اینجا تصریح کنم که یک دست صدا ندارد. جدیت احزاب پارلمانی و عمدتا فراکسیون دولت کهن، نیز حائز اهمیت مساوی است. اگر فراکسیون دولت کهن و احزاب پارلمانی به اوضاع کنونی کشور به صورت بحران ملی ننگرند، اگر فرهنگ سو استفاده از پروسه مذاکرات و یا تبدیل آن به جنگ برای صندلیهای قدرت خودشان را کنار نگذارند، علیرغم دست زدن به ابتکار عمل جدی برای یافتن راه برون رفت سیاسی مثبت، هیچ نتیجه مثبتی از این مذاکرات عاید نشده و راه برای انفجار بزرگتر باز خواهد شد. ما تصمیم داریم که نگذاریم درام قبلی در مورد مذاکرات تکرار شود. برای همین از همان ابتدا با صدور بیانیه و معرفی یک تیم برای مذاکرات جدیت خودمان را نشان داده ایم و همین جدیت را از طرف مقابل انتظار داریم.

س: در شرایطی که هیچ یک از احزاب سیاسی کابینه لوکندرا (کابینه غیر حزبی که شاه پس از منحل کردن پارلمان درست کرده است – مترجم) را برسمیت نشناخته اند، آنها شکایت می کنند که شما با قبول مذاکرات در واقع به آن مشروعیت داده اید. شما چه می گوئید؟ آیا مذاکرات شما مستقیما با شاه گیندرا یا حکومت است؟

ج: اول از همه باید بگوئیم که در نتیجه تکامل جنگ خلق یک واقعیت سیاسی جدید در کشور به ظهور رسیده است و باید از این واقعیت شروع کرد. واقعیت سیاسی را نمی توان از طریق توهمات انتخاباتی عوض کرد. واقعیت سیاسی امروز نپال این است که در نتیجه رشد نیروهای انقلابی از طریق جنگ خلق، سه مرکز رقیب شکل گرفته است که شامل نیروهای انقلابی، نیروهای سنتی سلطنتی و نیروهای پارلمانی است. روشن است که قدرت کنونی حزب ما مرهون شورش علیه قانون اساسی و نظم و قانون حاکم، منجمله رژیم پارلمانی، است. ما فقط به واقعیت سیاسی مشروعیت می دهیم. اصلا منصفانه نیست که ما را بدرون دعواهای حکومتی میان سلطنت طلبان و پارلمانتاریستها که هر دو متعهد به حفظ قانون اساسی هستند بکشید. در واقع ما نه فقط به کابینه کوکندرا مشروعیت نداده ایم حتا به خود شاه هم مشروعیت نداده ایم. آیا این از کسی پنهان است؟ اما این واقعیت سیاسی شامل نیروی نظامی دولت کهن که اکنون در دست شاه است، هم می باشد. بنابراین آتش بس و مذاکره یعنی آتش بس و مذاکره با شاه. صحبت با احزاب پارلمانی در مورد آتش بس و مذاکرات هیچوقت راه حلی برای مشکلات نمی تواند بدهد. مسلما از آنجائیکه از منظر پیشرفت اجتماعی، سلطنت مشروطه یک گام جلوتر از سلطنت اتوکراتیک است ما بر ضرورت اتحاد همه احزاب سیاسی علیه شاه گیندرا و تلاش وی برای قبضه کردن تمام قدرت در دست خودش، تاکید گذاشته ایم. اگر کسی فکر می کند معنای این آن است که ما می خواهیم و یا ما باید به بازسازی پارلمان بپردازیم، دچار توهم سیاسی است. در همین حال ما وضعیت رقابت سه جانبه برای قدرت را برسمیت شناخته ایم و معتقدیم که مذاکرات و اتحاد بین دو طرف مساله ای را حل نخواهد کرد. اگر قرار بود حل کند اتحاد ۱۲ ساله نیروهای پارلمانتاریست و سلطنت طلب، که پس از آغاز جنگ خلق به اتحاد خود ادامه دادند، باید حل می کرد. چرا نکرده است؟ آیا از کسی پنهان است که در دوره شش ماه حکومت نظامی، احزاب پارلمانتاریست و شاه با هم متحد بودند؟ مضافا، مگر آنها بر سر حکومت به اصطلاح انتخابی، در مورد تصمیم گیری بر سر «تروریست» خواندن ما، اینکه «سرشان را در خورجین بیاورید و پول پر از خورجین را ببرید» و صدور «اطلاعیه در مورد سرخها» [دستور دستگیری مائوئیستها به پلیس بین المللی – مترجم] متحد نبودند؟ چرا این اتحاد مشکلات را حل نکرد؟ روشن است چرا. چون کشور نیاز به تحولات مترقی در زمینه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارد. اگر جهتگری به سوی انجام این تحولات نباشد، اتحاد پارلمانتاریستها و سلطنتی ها، و یا متحد شدنشان علیه مائوئیستها، یا دست به کارهای دیگر زدن، هیچ مساله ای را حل نخواهد کرد بلکه اوضاع را انفجاری تر خواهد کرد. پس ما در بیانیه گفته ایم که ما و فراکسیون دولت و تمام احزاب سیاسی و شخصیتهای روشنفکر و کل کشور باید در پروسه مذاکرات درگیر باشند.

مساله بسیار روشن است. اکنون قدرت دولت کهن در دست شاه است. پس برای آتش بس ما با شاه طرفیم و ما با لوکیندرا یا هر کس دیگری که شاه تعیین کند وارد مذاکرات می شویم. مساله عمده آنست که دستور کار سیاسی ما چیست. این فکرها که ما می خواهیم به برخی مشروعیت بدهیم و برخی را به حاشیه برانیم توهمات سیاسی است.

س: برای اینکه فضای مذاکرات مساعد شود چه اقداماتی را از سوی دولت و چه نقشی را از سوی احزاب سیاسی، سازمانهای جامعه مدنی نپال و جهان، انتظار دارید؟

ج: اول از همه ما انتظار داریم که فراکسیون دولت کهن در زمینه مذاکرات و تدارکات آن رو راست باشد. دوم، برای ایجاد یک فضای قابل اتکا، زندانیان سیاسی منجمله انتشاراتی ها باید آزاد شوند و سرنوشت ناپدید شدگان و رفقائی که به قتل رسیده اند روشن شود. سوم، ارتش پادشاهی باید به پادگانهایش برگردد و فورا تمام عملیات هجوم به روستاها، خانه گردی و کنترل های ناگهانی در جاده ها باید قطع و لباس شخصی ها همه باید برچیده شوند. چهارم، آئین نامه رفتاری که برای هر دو طرف قابل قبول باشد، تنظیم شود و طرفین به آن متعهد شوند و امنیت مذاکرات باید بعهده هر دو طرف باشد. پنجم، سرکوب ایدئولوژیک و سیاسی مردم باید فورا قطع شود.

به همین ترتیب، ما از احزاب سیاسی، سازمانهای جامعه مدنی و بین المللی، انتظار داریم که خلاقانه کمک کنند و شرکت کنند تا از طریق پروسه مذاکرات به یک راه حل جمعی برسیم. تجربه تلخ ما از گذشته این است: دولت بدون داشتن یک برنامه عمل، تمایل و آلترناتیو در میز مذاکرات حضور یافت. دوم، در زمان مذاکرات ارتش پادشاهی حملات زیادی به روستاها کرد و مردم را دستگیر و عده ای را به قتل رساند. سوم، احزاب پارلمانی، بجای سازندگی دست به خرابکاری زدند: بخصوص حزب کنگره، بخاطر دعواهای درونی اش و بخاطر ترس از اینکه ممکنست مذاکرات موفقیت آمیز باشد و موجودیتشان فروبپاشد و بخاطر آنکه بی دلیل از حزب یو ام ال می ترسید. باید از اینها درس گرفت.

بعلاوه اگر مانند سال گذشته از این تبلیغات بشود که «آتش بس بخاطر آن شد که گلوله و پول تمام شده بود» و فراکسیون دولت هم اینطوری عمل کند، آنگاه بنظر ما این کار خیلی زشت و خودکشی خواهد بود. هر چند ما جدی هستیم و برای این مذاکرات اهمیت استراتژیک قائلیم اما اگر فراکسیون دولت رفتار ما را دال بر ضعف ما معنی کند و خیلی روشن بگویم دست به کارهائی برای تقویت قدرت دولتی اش بزند، ما مجبور خواهیم شد که مذاکرات را قطع کنیم و جنگ را از سر بگیریم. ندیده گرفتن این واقعیت تاریخی که امروز دو ایدئولوژی، دو ارتش، دو دولت در مقابل هم قرار گرفته ایم و دست زدن به تلاشهائی برای به تله انداختن یا نمایش تفرعن از طریق زور نشان دادن و تلاش برای سرکوب دیگری برای هیچکس مفید نخواهد بود. از طریق خیانت، کلک زدن و توطئه چینی هیچکس تا کنون نتوانسته است جلوی عصیان تاریخی توده های مردم را بگیرد. بهتر است که در مذاکرات کنونی هر نوع توهماتی از این قبیل کنار گذاشته شود.

س: رفیق صدر، برخی از انقلابیون صادق نگران آن هستند که رهبری بالای حزب و تیم مذاکرات که از سوی حزب تعیین شده است قربانی توطئه شده و ضربه بخورند.

 ج: اول از همه درودهای قلبی خودم را به توده ها و دوستانی که نگرانند می فرستم. همراه با آن می خواهم روشن کنم که انقلابات بزرگ تاریخ که بخاطر تحقق آمال مردم براه می افتند باید با خطر روبرو شوند و فداکاری جزو لاینفک آنست. هفت سال جنگ خلق و جانباختن هزاران تن از بهترین دختران و پسران خلق نه تنها حزب ما، رهبران و کادرهای آن را هشیار و آگاه کرده است، بلکه همچنین به ما الهام بخشیده که برای کشور و مردم دست به فداکاریهای بزرگتر و بزرگتر بزنیم. حزب ما بر پایه آمادگی، اعتماد به نفس و آمادگی برای هر گونه فداکاری پیشرفت کرده است. اگر مرتجعین، از طریق توطئه چینی، به حزب و رهبرانش ضربه بزنند، آخرین نفسهایشان را خواهند کشید. این نوع فداکاری تبدیل به یک انرژی قدرتمند برای توفان عصیان توده ها خواهد شد. بنابراین، ما با اعتماد به نفس پیشرفت کرده ایم و آماده ایم با هر خطری روبرو شویم. این البته هرگز به معنای آن نیست که ما هشیار نیستیم یا نخواهیم بود.