درود بر جوانان مبارز شیلی

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

۱۱ سپتامبر در شیلی چگونه برگزار شد

فرشته خرم نژاد

برگرفته از سرویس خبری جهانی برای فتح- ۱۳ سپتامبر ۲۰۰۴

روز ۱۱ سپتامبر، ۳۱  امین سالروز کودتای آمریکائی، در شهر سانتیاگو پایتخت شیلی  با جنگ و گریز خیابانی میان جوانان و پلیس برگزار شد. این مبارزات عمدتا در گورستانی که سالوادور آلنده و دیگر قربانیان آن کودتا دفن شده اند، متمرکز بود.

زد و خورد حوالی ساعت ۱۰ شب پس از اینکه راهپیمائی توده ای عظیم از مرکز شهر به گورستان رسید شروع شد. تا این ساعت رهبران تظاهرات فضای کارناوال را بر این تظاهرات تحمیل کرده بودند. اما جوانان این وضع  را بهم زدند و با باریکاد بندی و پرتاب کوکتل مولوتف و سنگ به پلیس حمله بردند. هر دو سوی این جنگ (جوانان و پلیس) بشدت می جنگیدند. پلیس با باتوم ضد شورش ، سپرهای پلاستیکی و آب پاشهای بسیار قوی که بر روی زره پوشها حمل می شد و دهها سال است که علامت مشخصه پلیس شیلی است به تظاهرات کنندگان حمله می کرد. این پلیس دست پرورده آگوستو پینوشه دیکتاتور شیلی است که با کودتای آمریکائی ۱۹۷۳ بر سر کار آمد. جوانان که بسیاری نقاب بر چهره نهاده بودند رودرو با پلیس و در پناه سنگهای گورستان می جنگیدند. این زد و خورد تا سحرگاه ادامه داشت و به یک دوجین محله فقیر نشین در حاشیه شهر سانتیاگو و همچنین شهرهای دیگر سرایت کرد. طبق گفته مقامات کشور بیش از ۲۰۰ نفر دستگیر شده و ۳۵ پلیس مجروح شدند. دو نفر از پلیس ها در نتیجه شلیک گلوله زخمی شده اند.

تا همین چند سال پیش دولت شیلی روز ۱۱ سپتامبر را بعنوان “روز ملی” برگزار می کرد و سالروز کودتای خونین۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳ را جشن می گرفت. اما نسل جدیدی که آن موقع هنوز به دنیا نیامده بود یادمان این روز را بعنوان روزی که جنایات بیحساب علیه مردم صورت گرفت برگزار می کند.

امروز آمریکا بیش از همیشه بر شیلی سلطه دارد. سال گذشته جوانان شیلی یادمان این روز را با آتش زدن پرچم آمریکا برگزار کردند. آتش زدن پرچم آمریکا نشانه همبستگی با دیگر مردم جهان بود که در اقصی نقاط در حال مبارزه با سلطه امپریالیسم آمریکا هستند. لاگوس، رئیس جمهوری فعلی شیلی که رئیس حزب سوسیالیست آلنده است در مقابل این عمل گفت “این کاری است که حساسیت ها را در نظر نمی گیرد”. منظور لاگوس این بود که  تمام احزاب کشور( منجمله آنهائی که در سال ۱۹۷۳ توسط کودتای آمریکا سرنگون شدند و ژنرال پینوشه بر جایشان نشست) متفق القولند که سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آمریکا بر شیلی ابدی است و فکر عدالت جوئی برای قربانیان کودتای ۱۹۷۳  قدغن است. امسال لاگوس فراتر از این رفته و جوانان را “عده ای اوباش که تظاهرات را منحرف کردند” خواند. اما در واقع وی و طبقه سیاسی وی است که می خواهند افکار را از جنایات بزرگ سال ۱۹۷۳ منحرف کنند. در این روز، لاگوس در مراسم سفارت آمریکا که برای یادبود کشته های ۱۱ سپتامبر در انفجار دو برج سازمان تجارت جهانی در نیویورک برگزار شده بود، شرکت کرد. در مراسم سفارت آمریکا نه تنها اشاره ای به جنایت های آمریکا نشد بلکه سفیر آمریکا گفت، “هرکس را که از آمریکا متنفر است باید کنترل، دستگیر و نابود کرد.” روزنامه گاردین لندن این استاندارد دوگانه را مسخره و افشا کرد.

 پس از کودتای ۱۱ سپتامبر ۱۹۷۳، ارتش شیلی بیش از ۳ هزار نفر را کشتار و بیش از ۶۰ هزار نفر را شکنجه نمود و بیش از یک میلیون نفر را به تبعید راند. آنهم در کشوری که ۱۴ میلیون نفر جمعیت داشت! تمام این آمار از اسناد دولتی استخراج شده است. در دوره ۲۰ سال پس از کودتا، خونتاهای نظامی شیلی، آرژانتین، برزیل، اوروگوئه و پاراگوئه در یک عملیات هماهنگ که “عملیات کندور” نام گرفت و توسط سازمان سیای آمریکا رهبری می شد، دهها هزار نفر را در آمریکای لاتین کشتند تا منافع اربابان یانکی خود را هراست کنند. هرکس که فکر می کند آمریکا عوض شده و دیگر آنطور نیست بهتر است به عراق نگاه کند که آمریکا به بهانه ۱۱ سپتامبر خودش و در خدمت به همان منافع در حال مرتکب جنایات بزرگتری است.

ژنرال پینوشه شخصا تا سال ۱۹۸۸ بر شیلی حکومت کرد و تا سال ۱۹۹۸ در راس ارتش شیلی باقی ماند. قبل از اینکه از قدرت کنار برود برای خودش و نظامیان که در جنایات رژیم کودتا دست داشتند حکم عفو صادر کرد! لاگوس و امثالهم که خود را “چپ” می دانند با دادگاهی کردن پینوشه مخالفت کردند و استدلالشان این بود که ممکنست آمریکا عصبانی شود! آیا همین مسئله نشان نمی دهد که رژیم کنونی تا چه درجه تداوم همان دولت خونتای پینوشه است و در واقع تحت شرایطی متفاوت نگهبان همان منافع است که پینوشه بود؟  حتا پس از اینکه دولتهای اروپائی تصمیم گرفتند پینوشه را بخاطر کشتن شهروندان اروپائی محاکمه کنند دولت لاگوس احساس ناراحتی کرد و در سال ۲۰۰۰ وقتی پینوشه به شیلی بازگشت وی را تحت عنوان “پیری و ناتوانی” از محاکمه معاف کرد.

این کار دولت لاگوس برای میلیون ها شیلیائی که اقوام قربانیان رژیم نظامی پینوشه بوده اند بسیار دردناک و بشدت توهین آمیز بود. اوضاع حتا بدتر و غیر قابل تحمل تر شد چون پینوشه “پیر و ناتوان” مصاحبه ای با تلویزیون میامی کرد و از همه جنایات خود و رژیم نظامیان در شیلی دفاع کرد. اخیرا اسنادی رو شده که نشان می دهد دولت آمریکا به وی کمک کرده که میلیون ها دلار در بانکهای آمریکا بخواباند.

درنتیجه این وضعیت دولت لاگوس با ترس و لرز پیشنهاد داده است که بخاطر جنایات “عملیات کندور” پینوشه را متهم کرده و او را دادگاهی کند. بی جهت نیست که مردم شیلی از تمام این سیاستمداران بشدت متنفرند و بدنبال راهی هستند که قدرت و نیروی خود را نشان دهند.

لاگوس در سخنرانی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۲ گفته بود که “برای جوانان امروز آنچه در سال ۱۹۷۳ رخ داد بخشی از تاریخ است و ما باید وظایف مربوط به آینده را بر دوش بگیریم.” اما برای میلیون ها شیلیائی، چه آنان که در دو دهه پس از کودتا قربانیان توسعه اقتصادی شیلی ( که پس از کودتا براه انداختند) بودند و چه آنانی که مرفه تر بودند و امروز توخالی بودن آن رفاه را حس می کنند، آینده در گرو تسویه حسابهای  گذشته و مهمتر از آن تسویه حسابهای امروز است.