کشتار حیوان صفتانه ۱۲ کارگر نپالی توسط انصار در عراق

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

گروهی به نام “ارتش انصار سنی” در عراق ۱۲ تن از کارگران نپالی را به گروگان گرفته و آنان را به قتل رساند و  فیلم ویدئوئی این قتل جبونانه و حیوان صفتانه را  در ۱۰ شهریور(۳۰ اوت ۲۰۰۴) از طریق اینترنت به نمایش گذاشت. عمق پوسیدگی و جهل این گروه را می توان از اطلاعیه ای که در باره این کشتار صادر کرد دریافـت: ” ما حکم خدا را در مورد اینان که بجای خدا، بودا را می پرستیدند  و از کشور خود برای جنگیدن با اسلام و مسلمانان و خدمت به یهودیان و مسیحیان آمده بودند اجرا کردیم… اینها برای کمک به صلبیون در اشغال عراق آمده بودند.”

     کارگران نپالی مقتول از طریق یک آژانس کاریابی به نام “مورنینگ استار” در اردن بعنوان کارگر ساختمانی استخدام شده و به عراق فرستاده شده بودند. شرکت کاریابی فوق از طریق شرکت کاریابی دیگری به نام “مونلایت” که در نپال مستقر است کارگران نپالی را برای کار در کشورهای مختلف خاورمیانه استخدام می کند. طبق گفته سخنگویان این  آژانس های کاریابی ۲۰۰ هزار کارگر نپالی در کشورهای مختلف خلیج بکار مشغولند و حدود ۱۷ هزار نفر آنان برای کاریابی راهی عراق شده اند. کارگران نپالی بلافاصله پس از گذر از مرز و ورود به عراق دزدیده شده و بفاصله کوتاهی به قتل رسیدند. این  کارگران همه دهقانان فقیر و بی زمین روستاهای نپال بودند. آنان بخاطر بیرون آمدن از فقر، کشور و خانه و کاشانه خود را رها کرده و با تقبل خطرات جانی دور دنیا بدنبال کسب لقمه نانی بودند.

    قاتلان کارگران نپالی، اما، درست در نقطه مقابل قرار دارند.  کارگران نپالی توسط نظام سرمایه داری جهانی بیرحمانه استثمار می شوند و با عرق جبین زندگی بخور و نمیری را  تحصیل می کنند ولی این طفیلی ها پول می گیرند و آدم می کشند و نقشه های ضد مردمی این سازمان امنیت و آن سازمان امنیت را اجرا می کنند. اینها ادعا می کنند علیه آمریکا مبارزه می کنند اما در واقع جیره و مواجب می گیرند تا صحنه را گل آلود و پرآشوب کنند. برای همین زورشان را جبونانه علیه کارگران ساده نپالی بکار می برند در حالیکه در سراسر عراق سرباز آمریکائی و انگلیسی و عراقی ریخته است.  از همین جا معلوم می شود که گروه انصار در زمره بقیه گروه های اسلامی رنگارنگ خاورمیانه است که توسط سرویس های امنیتی ایران و عراق و ترکیه و آمریکا و اسرائیل و پاکستان کنترل می شوند وبا پول هائی که از اربابان خود می  گیرند از میان فقرا مزدور استخدام می کنند. سازمان های اطلاعاتی آمریکا یا بقیه دولتهای خاورمیانه این گروه ها را ساخته اند و یا عمیقا در آنها نفوذ دارند و از انان برای مقاصد گوناگون استفاده می کنند. یکی از استفاده های مهم استفاده سیاسی است. به این ترتیب که از این گروه های مزدور برای ایجاد ترس استفاده می کنند تا  مردم فکر کنند از دست این یابوهای بی مغز باید به آغوش قدرتهای امپریالیستی پناه ببرند و عاجزانه از آمریکا و دولتهای نوکر آمریکا در خاورمیانه کمک بطلبند. برخی از این گروه ها را سازمانهای اطلاعاتی دولتهای مختلف خاورمیانه  براه می اندازند یا تقویت می کنند تا  دستی در آشوبهای خاورمیانه داشته باشند و به این ترتیب ضرورت وجودی خود را به امپریالیستها اثبات کنند و بگویند که امپریالیستها برای نظم بخشیدن به منطقه خاورمیانه مجبورند به آنها اتکا کنند. مثلا سازمان های اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران کمکهای گسترده ای به گروه القاعده می کنند در حالیکه القاعده دارای مذهب وهابی است که با مذهب شیعه مثل کارد و پنیر است. جمهوری اسلامی ارتش المهدی و مقتدا صدر را تقویت می کند تا در اوضاع عراق دستی داشته باشد و طرف معامله آمریکا قرار گیرد. یا برای مقاصد دیگر به گروه انصار الاسلام (به ضمیمه رجوع کنید)  پناه و امکانات می دهد.

    استفاده “غیر رسمی” قدرتها و دولتهای ارتجای  از گروه های مزدور نظامی و شبه نظامی موضوع تازه ای نیست. امپریالیسم آمریکا برای اشغال عراق از نیروهای مسلح “شخصی” استفاده می کند. همه کشورهای امپریالیستی از همان دوران استعمار،  در کشورهای مستعمره خود از این گروه های نظامی شخصی استفاده می کرده اند. برای همین نام اینها “مرسنری” به معنای گروه های نظامی مزدور است. در حال حاضر گروه های مزدور شخصی پوش که شرکتهایشان در آمریکاست قراردادهای رسمی با ارتش آمریکا دارند و در عراق در پشت پرده کارهای “غیر رسمی” ارتش آمریکا (مانند ترورها  و شکنجه های غیر رسمی) را پیش می برند. یک شکل دیگر استفاده آمریکا و اسرائیل و بقیه دولتهای مختلف خاورمیانه از “خدمات”  گروه های  شخصی ایجاد همین سازمان های مذهبی  شبه نظامی است که مثل قارچ از زمین می رویند. استفاده از اینها هزینه های کمی برای آمریکا و بقیه دولتها دارد زیرا اینها با استفاده از فقر و بدبختی مردم خاورمیانه خدمات خود را به امپریالیستها و دولتهای مرتجع منطقه ارائه می دهند.

    استفاده از گروه های مذهبی شبه نظامی برای زهر چشم گرفتن از مردم و در نطفه خفه کردن مقاومت آنان ۲۵ سال است که در ایران جریان دارد. رژیم جمهوری اسلامی وقتی به قدرت رسید تمام “کمیته ها”  را پر از لمپنهای فرصت طلب کرد و وقتی با استفاده از اینان محله های مختلف را از وجود نیروهای انقلابی پاک کرد، اینان را هم هر جا بدردش نمی خوردند تسویه کرد. استفاده آمریکا از دارودسته های لمپن در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در ایران برای سرنگون کردن دولت دکتر مصدق یک امر ثابت شده و غیر قابل انکار است.

     آمریکا سنتا و تاریخا برای پیش برد اهدافش در خاورمیانه به گندیده ترین نیروهای اجتماعی جان دمیده و اتکاء کرده است.  امروز هم برای پیشبرد نقشه های تجاوزگرانه خود در خاورمیانه و برای سرکوب خلقهای خاورمیانه به تفاله ها نیاز دارد و انواع و اقسام آنها را دراندازه ها و نامهای مختلف متولد می کند. سازمان های اطلاعاتی ایران و عراق و ترکیه و پاکستان هم دست اندر کارند و گروه های مختلف درست می کنند یا  از هم  می قاپند و از این طریق در درون هم نفوذ می کنند و در رقابت برای در صحنه ماندن، در مناطق نفوذ یکدیگر خرابکاری می کنند.

    مسئله این نیست که سرویس های امنیتی امپریالیستی برای ایجاد این گروه ها از قبل نقشه ریخته اند. مسئله این است که جنگ آمریکا علیه خلقهای خاورمیانه بخودی خود به انواع  و اقسام نیروهای فرصت طلب  و بیرحم و طفیلی پا می دهد. سلطه امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه و حاکمیت دولتهای مرتجع، تاخت و تاز بیرحمانه سرمایه داری جهانی که تمام ساختار اقتصادی روستاها و شهرها را در این کشورها درهم می شکند و از هم می گسلد و فعالیت اقتصادی انگلی را حاکم می کند، فضای رشد برای این نوع گروه ها ایجاد می کند و سرویس های اطلاعاتی به استفاده از “خدمات” اینان و جهت دادن به فعالیتهایشان می پردازند و سپس وقتی این گروه ها به ترورهای کور شهروندان کشورهای مختلف می پردازند، امپریالیستها شروع به استفاده تبلیغاتی کرده و خود را “ناجی” مردم خاورمیانه از دست این “نیروهای قرون وسطائی” قلمداد می کنند. و در این میان برخی روشنفکران به اصطلاح “مدرن” ظهور این گروه ها را به “جان سختی سنت” و عدم نفوذ “مدرنیسم” به همه اجزاء  جوامع خاورمیانه نسبت می دهند و نتیجه می گیرند که این جوامع باید اول از همه از طریق تجاوز امپریالیستی عمیق تر “مدرن” شوند تا راه برای “توسعه و پیشرفت” باز شود! در حالیکه واقعیت آن است که این پدیده ها  و رژیمهای قرون وسطائی حاکم بر کشورهای خاورمیانه، همه جزو محصولات سلطه امپریالیسم مدرن بر این کشورها، محصول تالانگری مداوم سرمایه جهانی در این کشورها و محصول جنگهای تجاوزگرانه کشورهای مدرن امپریالیستی به این کشورهایند.

    احزاب کمونیست و انقلابی در جنگ با دولتهای خود و قدرتهای امپریالیستی، مسلما با این گروه های شبه نظامی به اصطلاح “آرمان دار” هم روبرو خواهند شد و باید از پس آنها برآیند. همانطور که صرفا از طریق فعالیتهای “سیاسی” و “مدنی” نمی توان از پس ارتش ها و سازمان امنیت های دولتها بر آمد، با این گروه ها نیز نمی توان با دست خالی  روبرو شد.  در هر کشوری منجمله در ایران و عراق تنها با تقویت فعالیت کمونیستی  و ایجاد یک ارتش مردمی که سلاحهایش را واقعا علیه امپریالیستها و دولتهای ارتجاعی بکار برد و توده های مردم را علیه دشمنان واقعی شان متحد و مسلح کند، جلوی رشد قارچ وار این نیروهای ارتجاعی گرفته می شود. حزب ما عمیقا به این حقیقت اعتقاد دارد که اگر روند رشد و تکامل مبارزات مردم علیه رژیم جمهوری اسلامی به آغاز “جنگ خلق” و رشد و گسترش ارتش انقلابی خلق نینجامد مردم ما در چهار گوشه ایران در مقابل انتخاب های ارتجاعی قرار خواهند گرفت. مشخصا به کردستان نظری بیندازیم. امروزه با این واقعیت روبروئیم که گروه مذهبی مشابهی به نام “انصار الاسلام” در کردستان ایران در محلات فقیر شهرهای مختلف در حال عضو گیری است. (رجوع کنید به ضمیمه در مورد این گروه). در شرایطی که در کردستان ایران در رابطه با مبارزه انقلابی علیه جمهوری اسلامی و مقابله با امپریالیسم آمریکا، خلاء سیاسی و نظامی موجود است، گروهای مشابه انصار می توانند در این خلاء برای خود یک زیست و موجودیت انگلی بوجود آورند. از سوی دیگر، در عکس العمل به رشد این گونه نیروهای مذهبی ارتجاعی، گرایش به حمایت از نیروهای حامی آمریکا و امپریالیسم آمریکا (مشخصا گروه های ناسیونالیست کرد که امروزه مداح آمریکا شده اند) رشد خواهد کرد. بوجود آمدن یک چنین قطب بندی ای یعنی روبرو شدن مردم با انتخابهای ارتجاعی!

    در سال ۱۳۵۷ با سرنگونی رژیم شاه و بقدرت رسیدن رژیم خمینی گروه های مشابهی در کردستان ایران سربلند کردند. اما نیروهای مسلح احزاب و سازمان های انقلابی و کمونیستی توانستند اینها را ریشه کن کنند. امروز شرایط  از آن زمان خطیرتر است. اشغال عراق و براه افتادن جنگ نامحدود آمریکا علیه مردم خاورمیانه و ظهور انواع و اقسام گروه های نظامی وشبه نظامی ارتجاعی در نقاط مختلف این منطقه، منجمله در ایران شکل گیری گروه هائی مانند انصار در کردستان و گروه های مشابه در سیستان و بلوچستان، همه هشداری به نیروهای انقلابی است که تخیلات بیهوده در مورد اینکه طبقه کارگر و خلق می توانند بدون داشتن ارتش خود و بدون راه انداختن جنگ خود حتا اجازه تنفس سیاسی داشته باشند را از سر بدر کنند؛ ساده انگاری در باره مبارزه طبقاتی دردی را دوا نمی کند؛ اگر هنوز آماده نیستیم که  مبارزه طبقاتی را با تمام پیچیدگیهایش و در سطحی که نیروها ی طبقاتی مختلف با زبان اسلحه حرف می زنند پیش بریم بهتر است خود را بسرعت برای آن آماده کنیم.

    کشتار کارگران نپالی که پاره ای از تن طبقه کارگر در ایران و عراق و خاورمیانه اند باید حداقل محرکی باشد که به صحنه مبارزه طبقاتی در نپال نظری بیندازیم و درس بگیریم که چگونه کارگران ودهقانان تحت رهبری حزب کمونیست مائوئیست خود توانسته اند صاحب ارتش انقلابی توده ای خود شوند و با پاک کردن مناطق وسیعی از روستاهای نپال از لوث وجود نیروهای ارتجاعی قدرت سیاسی واقعی کارگران و دهقانان را بر پا کنند. در نپال صحنه سیاسی بسیار روشن است. در یکسو خلق و حزب و تشکلات توده ای و ساختارهای دولت نوینش قرار دارند  و در سوی دیگر طبقات حاکم با دولت و ارتش و احزاب خود. معلوم است کی با کی است و کی علیه کیست. تنها وجود یک حزب کمونیست واقعی که موفق شد پیروزمندانه جنگ خلق را آغاز کند و پیشروی آن را متکی بر آگاهی رشد یابنده توده های زحمتکش و فداکاری و نیروی سازمان یافته آنها کند می توانست صحنه سیاسی را اینطور روشن و مساعد بحال توده های مردم قطبی کند. مردم نپال با صحنه سیاسی پر آشوب و سردر گمی که در خاورمیانه حاکم است که بظاهر نیروهای امپریالیستی خونخوار  و نیروهای مرتجع اسلامی با هم می جنگند ولی هیچ یک منافع خلق را نمایندگی نمی کنند مواجه نیستند.  تنها بوجود آمدن ارتش های انقلابی تحت رهبری احزاب کمونیست واقعی می تواند صحنه پرآشوب و سردرگم خاورمیانه را روشن کند. خلقهای خاورمیانه می خواهند هم علیه امپریالیسم بجنگند و هم دولتها و طبقات ارتجاعی کشورهای خود را سرنگون کنند. این خواسته را فقط طبقه کارگر تحت رهبری حزب کمونیستش می تواند تحقق بخشد.

حزب کمونیست ایران (مارکسیست  لنینیست  مائوئیست)  

۲۱ شهریور ۸۳

ضمیمه:

گروه انصارالاسلام کیست؟

 ممکنست گروه “جند الانصار سنی” (ارتش انصار سنی) که کارگران نپالی را به قتل رساند همان گروه انصارالاسلام  یا شاخه ای از آن باشد یا نباشد. بهر حال پسر عموهای هم هستند. گروه انصار الاسلام  در سال ۲۰۰۱ در کردستان عراق بوجود آمد  و در ابتدا نامش جند الاسلام یا ارتش اسلام بود. اعضایش از کردهائی بودند که در افغانستان جنگیده و تحت پوشش القاعده بودند.  قبل از حمله آمریکا به عراق و اشغال آن، در یکی از روستاهای ناحیه اورامانات در کردستان عراق پایگاهی داشت. چگونگی شکل گیری این گروه در این منطقه از کردستان عجیب است. خودشان می گفتند برای جنگیدن با آمریکا و احزاب غیر اسلامی به اینجا آمده اند.  یک چیز مسلم است و آنکه احزاب کردستان عراق از وجود این گروه بعنوان لولوئی که فقط ارتش آمریکا می تواند از عهده اش برآید استفاده می کردند در حالیکه خبرنگاران اروپائی به آنجا سفر کرده و از نزدیک مشاهده کردند که این گروه به لحاظ نظامی بسیار ضعیف است و پیشمرگه های احزاب کردی براحتی می توانند آنان را خلع سلاح کنند. در جریان حمله به عراق ارتش آمریکا روستای محل استقرار این گروه را بمباران کرد. پس از این بمباران گروه  انصار توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران در روستاهای کردستان ایران اسکان داده شدند.

  یکی از اهداف انصار الاسلام فعالیت در کردستان ایران است. در واقع از سوی دولت ایران حمایت و تقویت می شود و در کردستان ایران شبکه ای از مذهبیون بینادگرا را بوجود آورده است. گروه ظاهرا ادعا می کند که می خواهد با اشغال عراق توسط آمریکا بجنگد. اما در کردستان ایران فعالیتش اساسا تبلیغ و ترویج علیه “بی دینان” و گروه های سیاسی اپوزیسیون غیر مذهبی است.

در ماه ژوئیه گزارشی در هفته نامه “هاولاتی” چاپ سلیمانیه در کردستان عراق منتشر شد که بر ماهیت ایدئولوژیک و سیاسی این جریان پرتو می افکند. این گزارش توسط ف – شعبانی ترجمه شده است. (هاولاتی شماره ۱۸۲ به تاریخ ۱۴-۷-۲۰۰۴ ترجمه ف – شعبانی)

 در این گزارش می خوانیم:

      یکی از مسئولین وزارت کشورجمهوری اسلامی در مریوان که نخواست اسمش فاش شود می گوید، مقامات دولتی ایران انصارالاسلام را مورد پشتیبانی مالی قرار می دهند، از آنها حمایت می کنند و تسهیلاتی جهت رفت و آمد در اختیارشان قرار می دهند. انصار شبکه ای از ملاهای ارتجاعی در کردستان درست کرده اند و مرتبا علیه احزاب سیاسی غیر مذهبی  تبلیغ و ترویج می کنند و به جوانان می گویند “جهاد تنها راه حقیقی اسلام است”.  این ملایان جوانانی را که جذب می کنند برای آموزش نظامی روانه مرز افغانستان و پاکستان می کنند. این گروه در محلات فقیر نشین سنندج در مقابل پرداخت ۲۵۰ دلار در ماه مزدور استخدام می کند و در نقاط مختلف شهر مغازه و خانه خریداری می کند. یک خبرنگار ایرانی که فعالیتهای القاعده را زیر پوشش دارد و مرتب به افغانستان رفت و آمد می کند، می گوید بیشتر کردهای مسلمان عراق در شهر هرات و در یکی از اردوگاه های نظامی آموزش دیده اند. اما بعد از پایان جنگ و فروپاشی رژیم طالبان این اردوگاه به دو مرکز جداگانه در داخل خاک ایران در سیستان و بلوچستان منتقل شده است. اعضا انصار الاسلام در سنندج می گویند که ۳ هفته پیش ۳۵ نفر عضو جدید جهت دیدن دوره های آموزش نظامی روانه این اردوگاه ها شدند. اینان در کنار فعالیتهای نظامی پیام های خود را از طریق کتاب و نوار در میان مردم کردستان ایران پخش می کنند. مشخصا در شهر مریوان “استودیوی صدای اسلام” سی دی های گفتارهای ملا کریکار که رهبر انصار است و اوسامه بن لادن و ملاعمر و علی باپیر رهبر جمعیت اسلامی کرد را پخش می کند.