دنیای کهن خراب می باید کرد بار دگر انقلاب می باید کرد

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

پیش بسوی اول ماه مه سرخ

حقیقت ارگان حزب کمونیست ایران ( م – ل – م ) شماره ۲۲ اردیبهشت ۱۳۸۴

اول ماه مه امسال در شرایطی فرا می رسد که بحران همه جانبه سیاسی اقتصادی و ایدئولوژیک جهان را فراگرفته است. تار و پود جامعه ما پوسیده و لاشه گندیده جمهوری اسلامی هر گونه حرکت و پویشی را از آن سلب کرده است. جمهوری اسلامی که عامل و کارگزار سرمایه  داری جهانی و نماینده  سرمایه داران و بزرگ مالکان ایران است در زمره فاسدترین و بی رحمترین رژیم های جهان قرار دارد. خدای این تاریک اندیشان مذهبی سود و قبله عالمشان بازار جهانی است که کارگران ایران را در پیشگاهش قربانی می کنند. آنان با شقاوتی خارج از تصور به  فرزندان زحمتکشان گرسنگی تحمیل کرده اند، کارگران را  وادار  به خودکشی کرده و زنان را به فحشا رانده اند. کارنامه ننگین ۲۶ سال حکومت اینان  رواج جهل و خرافه،  و توسعه فقر و بیکاری و تخریب اقتصادی بوده است.

   اول ماه مه امسال در شرایطی فرا می رسد که سرمایه داری در سراسر جهان چهره زشت و بیرحم خود را عریان تر از همیشه به نمایش گذاشته است. شدت استثماری که امروز در جهان حاکم است در تاریخ سرمایه داری سابقه ندارد بطوریکه  شرایط دهشتبار هفتاد سال پیش که  کارگران در شهرهای بزرگ صنعتی غرب دسته دسته از بیماری سل که ناشی از سوء تغذیه بود جان می دادند، در مقابل آن رنگ می بازد. خودکشی دسته جمعی دهقانان هندی، مرگ و میر روزمره کارگران بیکار مکزیکی هنگام عبور از صحراهای سوزان برای یافتن کاری در آمریکا، فروش دختر بچه های فیلی پینی و تایلندی در بازار سکس، همه از نتایج گلوبالیزاسیون سرمایه داری است. طبقه کارگر ایران هر روز طعم گلوبالیزاسیون سرمایه داری را می چشد. بیکاری، بی حقوقی مفرط، تبدیل بیش از ۹۰ درصد کارگران شاغل به کارگران “موقت و پیمانی”، گرسنگی و ترس دائم از آینده، گسترش فحشا و تبدیل آن به یکی از اقلام صادراتی ایران، گسترش کار کودکان، کارتون خوابی، تخریب اقتصاد کشاورزی و آواره شدن میلیون ها دهقان؛ همه و همه از ارمغان های گلوبالیزاسیون است که جمهوری اسلامی از سال ۱۳۶۷ در ایران بطور منظم پیش برده است.

      این رژیم دیگر به کارگران حتا وعده هم نمی دهد. در مقابل یک اعتراض ساده، آنان را به گلوله می بندد، فعالین کارگری را مفقودالاثر می کند، معترضین را گروه گروه دستگیر می کند و در زندان اوین بخش کارگری درست می کند. اما بقول مائوتسه دون، “هر جا ستم است، مقاومت هم هست”. کارگران روی لبه مرگ و زندگی ایستاده و با تمام قوا دست به مقاومت می زنند. زد و خورد بی باکانه با نیروهای امنیتی و انتظامی، بستن جاده ها و گروگان گرفتن مسئولین و روسای کارخانه ها، تحصن و اعتصاب وقایع روزمره اند. کارگر جان به لب رسیده دست به اسلحه نیز می برد.

      چشم انداز اوج گیری سریع مبارزات توده ای کارگری کاملا قابل مشاهده است. کارگران چاره ای ندارند جز آنکه بر شتاب مبارزات خود بیفزایند و در مقابل تعرضات رژیم و سرمایه داران دست به تعرض زنند. برای این باید بهر تدبیر صفوف خود را متحد و متشکل کنند. زیرا بدون صدای واحد و بدون پرتاب مشتها در یکسو هیچ یک از تعرضات رژیم و سرمایه داران را نمی توان پاسخ گفت. کمونیستها می توانند و باید در جنبه های مختلف  سازماندهی مبارزات کارگران  دخالتگری کنند؛ به سراسری شدن، پیوند آن با دیگر جنبش های مقاومت مردمی یاری رسانند و هشیاری سیاسی و استقلال آن را تقویت کنند.

  هر آنجا که مبارزات کارگران رزمنده تر، متحدانه تر و قاطعتر باشد امکان این هست که بورژوازی  در این یا آن عرصه عقب نشینی کند.  اما تردید نیست که صرفا با مبارزه اقتصادی نمی توان با روند بی شقاوت و لجام گسیخته گلوبالیزاسیون سرمایه داری مقابله کرد. اگر کارگران پایشان را از گلیم مبارزه اقتصادی درازتر نکنند، اگر درگیر یک مبارزه همه جانبه علیه این نظام نشوند، اگر درک نکنند که تنها چاره کار برانداختن این نظام کهنه، کسب قدرت سیاسی و ساختن جامعه نوین و انقلابی است، وضعیت برای طبقه کارگر و بقیه زحمتکشان در کوتاه مدت و در درازمدت تیره و تارتر می شود.

     سرمایه داری جهانی برای تشدید ستم و استثمار و تخریب اقتصادی کشورها صرفا به رژیم های محلی آن کشورها اتکا نمی کند. امروز  امپریالیسم آمریکا  تمام ید و بیضای نظامی اش را به حرکت در آورده تا پیشرفت روند گلوبالیزاسیون را تضمین کند. اقتصاد جهان اکنون بیش از هر زمان دیگر بر محور سیاست می چرخد. عامل سیاست آنچنان پر رنگ شده که شکل نظامی بخود گرفته است. سرمایه هر چه عریان تر از لوله تفنگ حرف می زند. کارگران باید عمیقا این حقیقت را دریابند که جواب طبقه سرمایه داری مسلح را فقط طبقه کارگر مسلح می تواند بدهد. 

     طبقه کارگر ایران بیش از هر دوره ای نیاز به آگاهی سیاسی دارد. بدون گسترش آگاهی سیاسی انقلابی در میان کارگران، حتا مبارزه اقتصادی کارگران را به سختی می توان در صفوف پیوسته و متحد پیش برد. این از واقعیت های دنیای امروز است که سیاست مرکز و محور همه چیز است. و تعلق طبقاتی هر گروه و دسته ای را بیش از هر چیز با محک سیاست می توان سنجید. طبقه کارگر باید در تمام مسائل سیاسی جامعه دخالتگری فعال داشته باشد. کارگران باید در مورد هر واقعه سیاسی مهم موضعگیری کنند: از معرکه های انتخاباتی رژیم گرفته تا تهدیدات آمریکا. کارگران باید به همه و هرگونه مظالمی که از سوی رژیم به اقشار و طبقات مختلف وارد می آید عکس العمل اعتراضی نشان دهند: از مسئله ستم بر زن گرفته تا مسئله سرکوب خلق عرب و ملل تحت ستم دیگر.

    جمهوری اسلامی و تمام باندهایش آبروباخته و ورشکسته اند. اما اینان  آماده اند تا دست بهر جنایتی برای نگاه داشتن تاج و تخت خود بزنند. امپریالیستهای آمریکائی و انگلیسی با همکاری قدرتهای دیگر نه فقط در حال تدارک برای حمله نظامی اند بلکه مفصلا در حال تدارک سیاسی اند تا در صورت سرنگون شدن رژیم جمهوری اسلامی نیروهای وابسته به خود را در ایران حاکم کنند. طرح های توطئه چینانه آنان شامل تشکیل باندهای نظامی بومی و دامن زدن به تفرقه میان خلقهای مختلف ایران و از هم پاشیدن صفوف طبقه کارگر است. اینها هم نقشه کشتار می کشند و هم نقشه به هرز بردن جنبش انقلابی مردم را.

     با وجود چنین صحنه سیاسی پیچیده ای، طبقه کارگر بیش از هر زمان دیگر نیاز به  سیاست انقلابی و ایدئولوژی انقلابی دارد. بیش از هر زمان نیاز به پرورش صدها رهبر سیاسی زبده و هشیار دارد. بیش از هر زمان نیاز به حزب کمونیستی با  برنامه و خط مشی صریح و روشن دارد. اگر ما نیروهای طبقه کارگر را مجهز به یک دیدگاه روشن از صحنه سیاسی پیچیده کنونی و صف دوست و دشمن نکنیم، اگر روند سرنگونی جمهوری اسلامی بدست خود مردم را تشدید نبخشیم، اگر ما آماده مبارزه مسلحانه نشویم، مطمئنا اوضاع طبقه کارگر و همه مردم زحمتکش ایران و تمام ملل ستمدیده و زنان بدتر از اینها خواهد شد. اکتفا کردن به حرکتهای آرام و مطالباتی تنها وقت دادن به تبهکارترین نیروهای سیاسی سرمایه داری ایران و جهان است که خود را آماده تعرض بیشتر علیه طبقه کارگر و تمام مردم کنند. اگر کمونیستها نیروهای پیشرو طبقه کارگر را مسلح به یک برنامه سیاسی و نظامی نکنند، مسلما نیروهای ارتجاعی جدید و قدیم با نیروهای نظامی خود به میدان آمده و طبقه کارگر را به حاشیه رانده و حتا صفوف آن را شقه شقه و متفرق خواهند کرد. طبقه کارگر باید رهبران سیاسی استوار داشته باشد که تحت هیچ شرایطی منافع طبقه کارگر و زحمتکشان ایران را به مصالحه نگذارند؛ به زد وبند با بالائی ها نپردازند، در مقابل پیچیدگی و سختی اوضاع سیاسی خود را نبازند و تزلزل و مماشات بخرج ندهند؛ در مقابل پیچیدگی اوضاع هشیاری سیاسی داشته باشند و با ساده نگری موجب خلع سلاح سیاسی طبقه کارگر نشوند.

     در عراق فقدان حزب سیاسی انقلابی طبقه کارگر و کارگران کمونیست متشکل باعث شد که میدان بدست نیروهای مرتجع جدید بیفتد. کارگران ایران تجربه های بزرگی دارند. سنت مبارزه ضد ارتجاعی ضد امپریالیستی و اتحاد انترناسیونالیستی را دارند. ولی تجربه و سنت مبارزاتی کافی نیست. کارگران پراکنده  همیشه  طعمه نیروهای ارتجاعی می شوند. در صورتیکه کارگران آگاه و متشکل تبدیل به نیروی شکست ناپذیر شده  می توانند اکثریت مردم را بزیر پرچم رهائی بخش خود متحد و کمر دشمنان را خرد کنند.

روز اول ماه مه، مانیفست جنگ طبقاتی است. در این روز تاریخی، اندیشه و عمل کمونیسم باید در میان کارگران و محرومان جهان طنین انداز شود

جنایات هولناکی که امروز در ایران و جهان در جریان است در واقع فریاد عاجزانه جامعه بشری است که تغییر رادیکال تمام روابط اقتصادی و اجتماعی میان انسان ها، تمام روبنای سیاسی و فکری حاکم بر جهان، را طلب می کند. جامعه بشری از هر روزنه اش فریاد می زند که دنیای کهن باید خراب شده و بر خاکسترش دنیای نوینی بنا شود. اما اینکار بدون سرنگونی قهرآمیز دولتهای حاکم و مغلوب کردن امپریالیستها ممکن نیست. حصول به این هدف بدون ایدئولوژی علمی کمونیستی و پیوند دادن آن با بخش پیشرو طبقه کارگر و مردم، بدون یک استراتژی سیاسی و نظامی انقلابی جدی، و بدون یک حزب مجهز به این ایدئولوژی علمی و برخوردار از انضباط محکم سیاسی و تشکیلاتی ممکن نیست.

     ورشکستگی عریان رژیم اسلامی و حملات لجام گسیخته سرمایه داری، توده های کارگر را بیش از هر زمان آماده جذب ایدئولوژی علمی و رهائیبخش کمونیسم کرده است. در عین حال، خطر آنست که ایدئولوژی های بورژوائی امپریالیستی یا قوم گرائی ارتجاعی بعنوان بدیلی پا بگیرند و شور و اشتیاق زنان و مردان زحمتکش و مبارزه جوی ما را به هرز برند. اگر مبارزین کمونیست (چه آنانی که از نسل قبل برجای مانده اند و چه جوانان) بر سر ایدئولوژی کمونیستی روشن نباشند و با حرارت، اعتقاد راسخ و از جان گذشتگی آن را به میان مردم نبرند، مطمئنا ایدئولوژی های بورژوائی یکبار دیگر کارگران و جوانان و دیگر مردم زحمتکش ما را اسیر خود خواهند کرد. این یک خطر جدی است، بویژه اینکه اغلب کمونیستهای نسل قبل به تفکرات غیر مارکسیستی آلوده شده اند و بجای تحلیل وقایع و ارائه طریق بر پایه تئوری مارکسیستی – لنینیستی – مائوئیستی، به تئوری ها و مشی ها و مقوله های غیر مارکسیستی و حتی ضد مارکسیستی آویخته اند. همه کمونیستها باید آموزش خود را نوسازی کنند. جنبش کمونیستی باید از نو متولد شود. بدون نوسازی تئوریک و ایدئولوژیک و سیاسی در تلاطمات سیاسی و ایدئولوژیکی جهان کنونی قدم از قدم   نمی توان برداشت. ما برآنیم که در نبرد با ایدئولوژی های زهرآگین و مشی های سیاسی مرگبار بورژوائی، میدان نفوذ کمونیسم را هر چه گسترده تر کنیم. زیرا تنها کمونیسم سخنگو و بازتاب عمیق ترین منافع حال و آینده توده های تحت ستم و استثمار است. کمونیسم نمی تواند بطور خودبخودی به مغز و قلب مردم راه یابد. کمونیسم را باید به میان کارگران و زحمتکشان، زنان و مردان تحت ستم برد و با آنان پیوند داد. زمانی که این علم جاری و پویا در دسترس ستمدیدگان قرار گیرد مانند زمینی تشنه آن را جذب می کنند، زیرا برای رها شدن از جهنم جامعه طبقاتی عمیقا به آن نیاز دارند.  باشد تا اول ماه مه ۸۴ آغازگر فصل نوینی در رزم طبقه کارگر ایران باشد.■

سرنگون باد جمهوری اسلامی! دست امپریالیسم آمریکا از ایران کوتاه!  

حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست – مائوئیست)

اول ماه مه ۱۳۸۴