لبنان: آغاز جنگ جنایتکارانه دیگری در خاورمیانه

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۶ دقیقه

روز ۳ ژوئیه، اسرائیل با پشتیبانی آمریکا بمباران لبنان را آغاز کرد.

اسرائیل هنوز از بمباران و محاصره خونین فلسطینی ها در غزه  فارغ نشده  بود که دست به این جنایت تازه زد. در روز اول حمله نظامی، هواپیماهای اسرائیلی فرودگاه بین المللی بیروت را بمباران کردند. تمام پلها و راه هائی که بیروت را به جنوب لبنان وصل می کنند و راهای ورودی و خروجی کشور بمباران شده و جاده بیروت – دمشق بشدت آسیب دیده است. در جنوب لبنان  حملات متوجه روستاهائی است که حزب الله نفوذ دارد اما آماج حملات، حزب الله نیست بلکه خانه های مردم و بیمارستان هاست. از میان آوار ساختمان های بمباران شده اجساد تکه پاره کودکان بیرون کشیده می شود در روز اول حمله، ۱۵ هزار پناهنده لبنانی وارد سوریه شدند. در جنوب، آب و نان یافت نمی شود و برق نیست. اسرائیل حملاتش را گسترش داده و به مرکز بیروت و منطقه مرزی سوریه نیز رسانده است. حمله زمینی نیز محتمل است.

دن هالوتز، رئیس ارتش اسرائیل گفت:«الان در لبنان هیچ چیز امن نیست. بهمین سادگی!».

اما مسئله به اینجا خاتمه نخواهد یافت. حمله جنایتکارانه اسرائیل به لبنان می تواند بسرعت به یک جنگ منطقه ای تبدیل شود. جنگی که رنج های بیشمار برای مردم خاورمیانه به بار خواهد آورد. اما از نظر آمریکا بدون خون ریزی و دهشت آفرینی مسائل خاورمیانه حل نمی شود. جورج بوش با جملات مذهبی قرون وسطائی اعلام کرد: «خاورمیانه باید شیطاتین وجودش را سلاخی کند تا راه ترقی آن باز شود». (۱) جان بولتن، سفیر آمریکا در سازمان ملل گفت ارزش جان کشته شده های اسرائیلی قابل مقایسه با کشته های لبنان نیست زیرا حق با اسرائیل است!

  آمریکا آشکارا ادامه جنگ را تشویق می کند. یکی از مشاوران اهود اولمر نخست وزیر اسرائیل به روزنامه وال استریت ژورنال گفت: «حمایت واشنگتن از ما بیسابقه است.» (۱۹ ژوئیه)  این روزنامه همچنین نوشت که : «… جورج بوش و سرکرده دیپلماسی آمریکا کاندولیزا رایس، اصلا قصد آن را ندارند که … یک دور دیپلماسی برای تمام کردن جنگ اخیر راه اندازند.» «خانم رایس دیروز گفت آمریکا وقتی که شرایط مساعد باشد، روی آتش بس تاکید خواهد کرد. ما باید دست به کارهائی بزنیم که مطمئن باشیم ارزش درازمدت دارد. خاورمیانه دل پیچه های خشونت زیادی را از سر گذرانده است بنابراین باید به ریشه ها زد تا شرایط با ثبات برای پیشرفت بوجود آید.» سخنگوی کاخ سفید هم با آتش بس مخالفت کرده و گفت: «آتش بسی که یک سازمان تروریستی را دست نخورده بگذارد غیر قابل قبول است. »

این حمله درست قبل از اجلاس سالانه هشت کشور صنعتی در سن پتزبورگ، شروع شد. دولت بوش و دولت بلر انگلستان، در مقابل تلاش های اجلاس هشت کشور و اجلاس وزرای خارجه اتحادیه اروپا در بروکسل برای متوقف کردن سریع این جنگ، ایستادند. آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه پیشنهادی شورای امنیت را که در آن اسرائیل متهم به “عکس العمل بی تناسب” شده بود وتو کرد و مانع تصویب آن شد و با صراحت فراخوان لبنان مبنی بر آتش بس را رد کرد.

خط تبلیغاتی هیئت حاکمه آمریکا: ایران آغاز گر این جنگ است!

خط تبلیغاتی امپریالیستهای آمریکائی، اسرائیل و دولتهای عرب خاورمیانه آن است که مسئول این جنگ ایران است.  بوش اعلام کرد که اسرائیل حق دفاع از خود دارد. واضح است که اینها زمینه چینی است و ماهیت جنگ لبنان را روشن می کند. این جنگ در واقع زمینه چینی و تدارک آمریکا برای تسریع نقشه هایش در رابطه با سوریه   و  ایران است.  وال استریت ژورنال می نویسد: «رهبران لبنان و کشورهای عربی خشونت اخیر را نشانه زور بازو نشان دادن ایران می بینند… گفته می شود تهران از طریق تامین مالی سازمان هائی مانند حماس و جهاد اسلامی بطور روزافزونی رهبری جنگ فلسطینی ها علیه اسرائیل را بدست گرفته است.» مقامات آمریکائی به روزنامه واشنگتن پست گفتند: «برای آمریکا، هدف بزرگتر خفه کردن محور حزب الله، حماس، ایران و سوریه است. زیرا دولت بوش معتقد است که اینها در حال یک کاسه کردن نیروهایشان برای عوض کردن زمین بازی استراتژیک خاورمیانه هستند. » مسخره تر از همه اینکه می گویند «خطر هژمونی ایرانی منطقه را تهدید می کند» (واشنگتن پست – ۱۶ ژوئیه)

 تبلیغات به گونه ای سازمان می یابد که جنگ میان اسرائیل و حزب الله لبنان به جنگ میان اسرائیل و “حامیان حزب الله لبنان” تعمیم داده شود. روزنامه های آمریکائی نوشته اند،  فقط کافی است که یک موشک حزب الله لبنان به تل آویو برسد، در آن صورت جنگ لبنان تبدیل به یک جنگ منطقه ای می شود! معلوم نیست به چه دلیل باید خوردن یک موشک به تل آویو، جنگ را “منطقه ای” کند؟

سخنگوی کابینه بوش گفت: «ایرانی ها و سوری ها نیز باید تصمیم بگیرند… که آیا به تحریکات خود در منطقه وحمایت از سازمان های تروریست ادامه خواهند داد یا خیر.»  یکی از سخنگویان نومحافظه کاران آمریکا به نام ویلیام کریستول در مجله استاندارد ویکلی که وابسته به جناح نومحافظه کاران است در مقاله ای تحت عنوان “این جنگ ماست” نوشت: «جواب تعرضات ایران را باید با حمله نظامی به تسهیلات هسته ای آن داد. چرا باید صبر کنیم؟»

اسرائیل، پادگان نظامی

اسرائیل پادگان نظامی آمریکا در خاورمیانه است. امپریالیسم آمریکا با اتکاء به این پادگان نظامی، خواستهای انقلابی و ملی مردم این منطقه را به خاک و خون کشیده  و همچنین مانع از آن شده که قدرت های امپریالیستی دیگر نفوذ زیادی در این کشورها بهم زنند. (۲)

در ۵۰ سال گذشته آمریکا بطور مستمر سالانه میلیاردها دلار به اسرائیل سرازیر کرده و آن را بعنوان سگ نگهبان منافع امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه تعلیم داده و تغذیه کرده است. اسرائیل یک مرکز نظامی – امنیتی برای آمریکاست. تمام موجودیت اسرائیل بر نژادپرستی مذهبی ضد فلسطینی و انجام وظایف نظامی و امنیتی برای آمریکا،  بنا شده است. پوشش سیاسی برای مشروع جلوه دادن جنایت های اسرائیل اشک تمساح ریختن برای میلیون ها یهودی است که در جنگ دوم جهانی بدست هیتلر به کوره های آدمسوزی سپرده شدند. اما اینان هیچ دست کمی از هیتلر ندارند. اینان نیز به نسل کشی مردم فلسطین کمر بسته و آنان را در سراسر جهان و حتا در سرزمین خودشان آواره و پناهنده کرده اند. اینان مانع از آن شده اند که میان مردم فلسطین و مردم یهودی اسرائیل رشته های الفت بوجود آید تا دست در دست یکدیگر این دولت نژادپرست را سرنگون کرده و بجایش یک دولت سکولار چند ملیتی بوجود آورند. بهمین دلیل مردم یهودی مترقی منجمله در خود اسرائیل، همواره علیه اسرائیل موضع گرفته  و از حقوق ملی مردم فلسطین حمایت کرده اند.

این جنگ مانند دیگر جنگ های اسرائیل نیست

اما این جنگ، مانند دیگر جنگهای اسرائیل نیست. این جنگ در چارچوبه جنگ بزرگتر آمریکا در خاورمیانه راه افتاده است. این جنگ در خدمت نقشه های خاورمیانه ای آمریکا قرار می گیرد. آمریکا می خواهد با جنگ و خونریزی بی حد و حساب، چهره خاورمیانه را عوض کند و به این ترتیب، نفوذ و سلطه اش را بر خاورمیانه محکم تر نماید. در چنین شرایطی، ارتش اسرائیل یکی از مهمترین اهرمهای آمریکاست. هدف رسما اعلام شده اسرائیل از بین بردن قدرت حزب الله لبنان است. اما آمریکا میگوید هدف “تغییرات اساسی در خاورمیانه است”. وال استریت ژورنال که وابسته به جناحی از هیئت حاکمه آمریکاست می نویسد: «خوب یا بد، آمریکا و مقامات عرب این برخورد گسترش یابنده را بخشی از برنامه های وسیعتر برای تجدید سازماندهی خاورمیانه می بینند. این بازسازی با سرنگونی رژیم های عرا ق و افغانستان شروع شد.» (۱)

 با آغاز جنگ اسرائیل و لبنان، و پتانسیل گسترش آن، آمریکا قدرت های اروپائی و روسیه و چین را نیز در مقابل عمل انجام شده قرار داد. بمب افکن های اسرائیلی درست قبل از اجلاس سران هشت کشور صنعتی در روسیه، بمباران لبنان را آغاز کردند. در نتیجه دستور جلسه ای که توسط روسیه طراحی شده بود و قرار بود پوتین در آن خودنمائی کند، بهم خورد. جورج بوش به همه فهماند که اوضاع خاورمیانه را کدام  قدرت امپریالیستی کنترل می کند.  روسیه که می خواست دستور کار اجلاس سران هشت کشور صنعتی را روی مسئله نفت و گاز خاورمیانه و آسیا برده و به چک و چانه زدن بر سر تقسیم “عادلانه” آن میان قدرت ها، بپردازد فهمید که مسئله نفت و گاز خاورمیانه با چه طریقی و توسط کدام قدرت حل و فصل خواهد شد!

مقاومت انقلابی و سازمان دادن نیروها برای انقلاب تنها راه چاره مردم است

اما این جنگ برای خود آمریکا بحران آفرین خواهد بود. بدون شک آمریکا با امواج مبارزه و مقاومت مردم خاورمیانه بخصوص کشورهای عرب و همچنین مردم داخل آمریکا مواجه خواهد شد. این جنگ تضادهای میان آمریکا از یکسو و قدرت های امپریالیستی دیگر را نیز تشدید خواهد کرد. حتا وال استریت ژورنال که روزنامه محافظه کاران آمریکاست به  کاخ سفید هشدار داد که : « کاخ سفید می خواهد از بحران اخیر برای دست یافتن به تغییرات درازمدت استفاده کند. این کار دارای خطراتی است و می تواند زیر پای اهداف آمریکا را خالی کند.»

اداره جهان و جوامع بشری از طریق خونریزی و جنگ جزو ذات نظام سرمایه داری امپریالیستی است. نه تنها تاریخ بارها این واقعیت را ثابت کرده بلکه امروز ارباب جهان امپریالیستی با صراحت و بدون ابهام آن را اعلام می کند. این وضع  در واقع به مردم خاورمیانه نهیب می زند که هیچ چاره دیگری بجز انقلاب کردن و بیرون آوردن کشورهای مختلف منطقه از زیر چنگال خونین نظام سرمایه داری امپریالیستی و دولتهای حاکم بر این کشورها ندارند. نیروهای ارتجاعی مانند حزب الله و حماس و دولتهای ارتجاعی مانند جمهوری اسلامی و سوریه، نه تنها قادر نیستند از دهشتهائی که این نظام برای مردم می آفریند ممانعت کنند بلکه خود از عوامل آن می باشند. تمام کشورهای خاورمیانه بخصوص ایران به گرداب این بحران بزرگ کشیده خواهند شد.  این اجتناب ناپذیر است. مسئله این است که از درون رنج های بی حد و حساب، انقلاب سوسیالیستی برای مردم ایران وخاورمیانه بیرون خواهد آمد یا بازسازی امپریالیستی خاورمیانه؟ همه چیز وابسته به نیروهای کمونیست و انقلابی و مترقی در ایران است. بنظر می آید که در حال حاضر در هیچ کشور دیگر خاورمیانه، پتانسیل ایجاد یک قطب واقعا انقلابی در مقابل امپریالیستها و مرتجعین موجود نیست. اما در ایران هست. این واقعیت وظایف ما را صد چندان می کند. در سال ۵۷ افتادن انقلاب ایران بدست نیروهای مرتجع مذهبی ضربه بزرگی به روند انقلابی در تمام خاورمیانه زد. وقت آن رسیده که نیروهای کمونیست و انقلابی در ایران مسئولیت جبران این  ضایعه را بر دوش بگیرند.

توضیحات

۱- نقل شده در وال استریت ژورنال – چهارشنبه ۱۹ ژوئیه

۲- گفته می شود لبنان منطقه نفوذ فرانسه است. اما این جنگ نشان داد که هیچ از قدرت های امپریالیستی نمی توانند در مقابل برنامه های آمریکا کاری کنند. جالب اینجاست که با وجود نزدیکی زیاد لبنان به فرانسه،  ناوهای جنگی بریتانیائی در آبهای مدیترانه در نزدیکی لبنان لنگر انداخته اند.