عراق: شکنجه جوهر امپراطوری است

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

۱۰ مه ۲۰۰۴. سرویس خبری جهانی برای فتح

 عکس سربازان آمریکائی در حال شکنجه زندانیان عراقی بسیاری مسائل را افشا می کند، ولی آنچه بیش از هر چیز باید برملا شود این است که: اعمال شکنجه سیاست سیستماتیک دولت های انگلیس و آمریکا است و از ماهیت این جنگ نشئت می گیرد.

اینکه دولت آمریکا هروقت لازم دید به شکنجه متوسل می شود، هیچگاه مخفی نبوده است. دولت آمریکا بوضوح گفته که خود را ورای کنوانسیون ژنو می داند و به دادگاه جنائی بین المللی لاهه اجازه نمی دهد شهروندان آمریکا را به جرم جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت محاکمه کند. دولت آمریکا اعلام کرده خود را ملزم به محترم شمردن هیچیک از حقوق انسانها نمی داند. پس جای تعجب نیست: این عکس ها نشان می دهند که آمریکا به آنچه گفته عمل کرده است.

تحقیر های جنسی که تا به حال در تصاویر گوناگون برملا شده اند، بخشی از یک برخورد کلی ترند که شامل تجاوز به زنان و مردان، کتک زدن و تجاوز به بچه های ۱۲ ساله، تیراندازی به مردم از برجهای مراقبتی و کشتن مردم زیر لگد است.

صلیب سرخ در گزارشی که در فوریه به دولت آمریکا داد و بتازگی علنی شده است می گوید: «ما نمی توانیم از مشاهدات خود نتیجه بگیریم که مورد ابوغریب موردی استثنائی و محدود به برخی اعضا نیروهای ائتلاف است. آنچه ما توصیف کرده ایم نشان از وجود یک نقشه دارد و یک اسلوب فراگیر.» یکی از سخنگویان صلیب سرخ اخیرا گفت:«البته این عکسها بسیار تکان دهنده اند، ولی گزارش ما از این هم بدتر است.»

این سیستم شکنجه دو هدف دارد. یکی بدست آوردن اطلاعات نظامی که آمریکا را قادر سازد رزمنده های مقاومت را بیابند و بکشند. بدبینان و برخی صلح طلبان ادعا می کنند همه جنگ ها به شکنجه متکی اند. ولی اینطور نیست. مائو می گوید که یکی از بزرگترین نقاط قوت ارتش های انقلابی این است که مردم اطلاعات با ارزشی را برایشان فراهم می کنند. اهداف آنها که رهائی مردم است، تکیه به توده ها را طلب می کند. در واقع ارتشهای انقلابی نقطه اتکای دیگری ندارند و اگر قرار باشد با مردم همان رفتاری را بکنند که ارتشهای ارتجاعی می کنند، شکست خودشان را تضمین کرده اند. ارتش های ارتجاعی برای کسب اطلاعات و همکاری از مردم هیچ راهی جز شکنجه و اعمال وحشت ندارند، چرا که مردم عموما از این ارتشها متنفرند.

با گسترش مقاومت مردم عراق، آمریکا شکنجه را سیستماتیک تر کرد و عامدانه تعداد وسیعی را به زیر شکنجه برد. دستگیری و زندان به آنهائی که گمان بر رزمنده بودنشان می رفت محدود نشد، بلکه مردم را بطور الله بختکی  و به تعداد وسیع، اغلب در خانه گردی ها و یا پست های نگهبانی جاده ها دستگیر می کردند.

جنرال جفری میلر، فرمانده اردوگاه اسارت آمریکا در گوانتانامو، اولین بار در ماه اوت به عراق سفر کرد که «عملکرد زندانها را گیتموئیزه کند» و بازجوئی ها را «کارآ تر و بهره ورتر» کند. (گیتمو در زبان ارتش آمریکا اصطلاحی است که برای گوانتانامو بکار می رود). وی اخیرا به عراق منتقل شد که دستگیری و بازجوئی در عراق را هدایت کند. یکی از نتایج سفر او این بود که جمعیت زندانها تقریبا سه برابر شده است. یکی دیگر از نتایج این سفر سیستماتیک کردن سادیسمی بود که حالا دولت آمریکا می خواهد گردن نیم دوجین سرباز بیاندازد.

میلر اصرار داشت که زندانبانان باید به «تسهیل گران بازجوئی» تبدیل شوند. یکی از زندانبانان، که عکسش را در حال لبخند زدن پشت هرم زندانیان برهنه می بینیم، در یک ای میل علنی می گوید: «وظیفه پلیس ارتش این است که زندگی را برای زندانیان جهنم کند تا به حرف بیایند.» شیوه هائی که بکار می بردند در «راهنمای تعلیم بهره برداری از منابع انسانی» که در سال ۱۹۸۳ تدوین شده و تا چندی پیش مخفی بود، تشریح شده است. اطلاعات ارتش و سازمان سیا به زندانبانان گفته بودند «دست مریزاد، دارند بسرعت خرد می شوند. به همه سوالات جواب می دهند. اطلاعات خوبی می دهند.» سپتامبر گذشته رامسفلد شخصا از ابو غریب دیدن کرد و ظاهرا رضایت خاطرش تامین شد.

هدف دیگر شکنجه، که حتی کسانی که شکنجه را «بد ولی ضروری» می دانند نیز به آن اقرار نمی کنند، ایجاد وحشت در میان مردم است. برای اینست که به مردم بگویند مقاومت نکنید. برخی از شکنجه ها در اماکنی انجام می شد که حتی یک نفر از آمریکائی ها هم عربی بلد نبود، و اصلا قصد «تخلیه» اطلاعاتی در کار نبود. این عکس ها فقط برای «یادگاری» و «غنیمت جنگی» و یا صرفا برای تحقیر و خرد کردن شکنجه شدگان نبود. وکلای سربازانی که در معرض تنبیه قرار دارند می گویند این عکسها را می گرفتند که به بقیه زندانیان هم نشان دهند. هرچند نمی خواستند  این عکسها در رسانه های آمریکائی منتشر شوند، ولی احتمالا قرار بوده به خانواده ها و همسایه های زندانیان هم نشان دهند تا همه مردم عراق را تحقیر کنند و بترسانند، تا مردم بفهمند که اگر از دستورات آمریکائی ها پیروی نکنند چه عاقبتی خواهند داشت. 

یکی از سخنگویان دیده بان حقوق بشر می گوید این عکسها «روزنه ای است به روی واقعیتی بزرگتر».  آنچه این تصاویر منعکس می کنند، بخشی لاینفک از تمام اعمال آمریکا در عراق است: از بمباران شهرها در آغاز تجاوز نظامی تا محاصره امروز فلوجه در همسایگی ابو غریب. به انتقام کشته شدن چهار مزدور آمریکائی و بی احترامی به اجسادشان، یعنی همان کاری که آمریکائی ها در مقیاسی توده ای در ابو غریب و سایر زندانها بدان مشغولند، آمریکا یک شهر را گروگان گرفته و با بمب افکن و موشک انداز تا بحال صدها انسان را بقتل رسانده است. خشونت موجود در ستم، چه با چوب و لگد اعمال شود، چه با تانک و هلیکوپتر و چه با موشک و هواپیماهای آخرین مدل، یک هدف دارد: مطیع کردن مردم.

این اعمال، از آنچه در گوانتانامو و سایر بازداشتگاه های آمریکا در سراسر جهان، از جمله افغانستان، می گذرد جدا نیستند.  بنا به گفته تئو وان بوون، یکی از گزارشگران سازمان ملل در مورد شکنجه، آنچه در افغانستان می گذرد، از آنچه تا بحال در مورد عراق برملا شده هم فجیع تر است. شاید تصادفی است که سیمور هرش، همان مخبری که در جریان جنگ ویتنام اولین نفری بود که از جنایت می لای (دهکده ای که ساکنینش در سال ۱۹۶۸ توسط سربازان آمریکائی قتل عام شدند) خبر داد، نقش مهمی در برملا کردن واقعیت زندان ابو غریب بازی کرد، ولی شیوه پیشبرد جنگ توسط آمریکا علیه ویتنام هیچ تفاوتی با عملکردش در عراق ندارد.

این عملکرد بخشی است از سیاست هائی است که آمریکا متعاقب ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ درون کشور دنبال کرده است. دولت آمریکا تحت نام «حمایت از وطن» ۱۲۰۰ خارجی را بازداشت کرد و به مدت یکسال بدون هیچ جرمی در انفرادی انداخت و برخی شان را به همان شیوه عراق مورد آزار و شکنجه قرار داد. دولت هنوز دو تن از این افراد را در زندان نظامی نگاه داشته و می گوید کسی که رئیس جمهور به او برچسب «رزمنده دشمن» بزند از هیچ حقی برخوردار نیست.

در واقع این جنایات تبلور جامعه آمریکا است. این اعمال در زندانها و مراکز پلیس آمریکا که محل نگاه داری ستمدیگان است بطور روزمره جریان دارد. همانطور که در عکس معروف دیگری، مضروب کردن مرد سیاهپوستی بنام رادنی کینگ را دیدیم و یا شکنجه یک مهاجر هائیتی الاصل بنام آبنر اوئیما بدست پلیس نیویورک که به شیوه ابو غریب در ماتحتش توالت پاک کن فرو کرده بودند. رضایتی که در چهره سربازان در تصاویر ابو غریب به چشم می خورد (و توجه داشته باشید که بسیاری از این سربازان در زندگی غیر نظامی زندانبان بودند) یادآور رضایتی است که بر چهره خیل جانیانی که سیاهپوستان و دیگران را زجر کش کرده و دار می زدند دیده می شد. 

عکسهای ابو غریب متعلق به یک گالری بسیار وسیعترند، نمایشگاه بی انتهائی از جنایات که از قرنها پیش آغاز شده و در سراسر جهان بوقوع پیوسته است. این جنایات بخشی اساسی از ساختاری سیاسی اجتماعی است که آمریکا را بعنوان یک کشور امپریالیستی تعریف می کند.

برخی، هم سخنگویان بوش و بلر و هم رقیبان سیاسی شان (و در واقع مجموعه بنگاههای سیاسی و اقتصادی دو کشور) می کوشند جنگ و اشغال را از این تصاویر وحشتبار جدا کنند. این افراد می گویند جنگ را باید و می توان با ابزار دیگری نیز به پیش برد. چنین چیزی ممکن نیست و خیلی از ایشان نیز به این امر واقفند. مشغله اصلی این افراد و مبدا حرکتشان این است که چگونه اشغال را ادامه دهند.

نکته مهم فقط این نیست که برخی سربازان به چنین جانورانی بدل شده اند یا جانورانی سربازان را برای انجام این اعمال فرستاده اند. جنایات این جنگ با این شکنجه ها شروع نشد و اینجا هم تمام نمی شود. شکنجه بیان متمرکز اهداف جنگ و جوهر واقعی آن است: تسخیر یک کشور و مادون انسان خواندن مردمش بخشی است از تهاجم برای بدست آوردن سلطه بر ملل تحت ستم جهان و تشدید بردگی و فاقد انسانیت کردن بشریت.

مسئله اصلی خود جنگ است. علیرغم خواست برخی (و آنان که در مصدرند هم برایشان مهم نیست) با ابزار «انسانی» نمی توان به اهداف ناعادلانه دست یافت. این جنگ خود ناعادلانه است و تمام اعمال اشغالگران انعکاس این واقعیت است.

باید به هرآنچه چنگال این جانیان را تضعیف کند خوش آمد گفت، ولی هیچ استعفا و جایگزینی ماهیت اساسی این جنگ را تغییر نخواهد داد، چه وزرا عوض شوند و چه نخست وزیران و رئیس جمهورها. آن سیاستمدارانی هم که به «بد رفتاری ها» انتقاد دارند، بطور کل با طرح های مبنی بر فرستادن سربازان بیشتر به عراق موافقند.

سپتامبر گذشته در یکی از جلسات پنتاگون فیلم «نبرد الجزایر» به نمایش گذاشته شد. این فیلم ضد امپریالیستی در سال ۱۹۶۵ ساخته شده و جنایات فرانسوی ها را در جنگ علیه جنبش استقلال الجزایر که در اواخر سالهای ۱۹۵۰  و اوایل سالهای ۱۹۶۰ جریان داشت افشا می کند. ارتش فرانسه، علاوه بر قتل عام، بطور گسترده به شکنجه  نیز متوسل شد. این اعمال بسیاری از مردم فرانسه (از جمله سربازان) را به اشکال مختلف به فعالیت علیه جنگ کشاند. در یکی از صحنه های فیلم، ژنرال فرمانده فرانسه در الجزایر (که بر اساس شخصیت واقعی پرداخته شده) می گوید تقبیح شکنجه عوامفریبی است، چون فرانسه بدون شکنجه نمی تواند هیچ امیدی به پیروزی داشته باشد، اگر می خواهید الجزایر فرانسوی بماند، باید شکنجه را قبول کنید.

فیلم بخوبی روشن می کند که واقعیت درست خلاف اینرا ثابت کرد. شیوه های مورد استعمال فرانسه به شکستش یاری رساندند. آنچه پنتاگونی ها از این فیلم آموختند گزارش نشده است. اگر برخی شان فکر می کردند می توانند از «اشتباهات» فرانسه اجتناب کنند، در خیال باطل بودند چرا که اعمال وحشیانه نتیجه عامدانه و غیر قابل اجتناب اهداف وحشیانه اند. ولی بنظر می رسد که بسیاری از مردان نظامی صرفا به این منظور فیلم را تماشا کردند که تکنیک های بازجوئی فرانسویان را بیاموزند.

آنان نیز، همچون فرانسویان، شکستشان را غیرقابل تصور می پندارند.

هرچه بیشتر چنین جنایاتی مرتکب شوند، نفرت و مقاومت و انرژی بالقوه مردم جهان علیه آنها عظیم تر خواهد شد.

حزب کمونیست ایران (م – ل – م