فردای انتخابات و تغییراتی که جامعه نیاز دارد

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

به نقل از هفته نامه “انقلاب”- ارگان حزب کمونیست انقلابی آمریکا- ۲۲ اکتبر ۲۰۰۸

این پیامی است به کسانی که به دلیل نفرت از جهت گیری دولت بوش در هشت سال گذشته، به حمایت از باراک اوباما برخاسته اند. به آنها که آرزوی تغییر را در وجود باراک اوباما جستجو می کنند و امیدوارند که او جهت کنونی را عوض کند.

ما همواره گفته ایم که چنین امیدهائی بیهوده و توهم است. اوباما جهت جامعه را در  جهتی که شما می خواهید، تغییر نخواهد داد. ما بارها گفته ایم که  حمایت از اوباما مضر است. اکنون نیز، بار دیگر، به آنان که می دانند این نظام تا مغز استخوان گندیده است می گوئیم که معنای حمایت شما از اوباما در واقع این است: اگر امروز نمی توانیم این نظام را عوض کنیم؛ پس، از طریق نیرو گذاشتن و فعالیت برای انتخاب کسی که حتا وانمود نمی کند که ماهیت این نظام را تغییر خواهد داد، آن را تقویت کنیم.

اگر فکر نمی کنید که انقلاب لازم است؛ پس، توضیح دهید که چگونه می خواهید با رای دادن به اوباما، مسائلی را که برایش دل می سوزانید، حل کنید. چگونه اوباما می تواند، از درون این نظام، دهشتهائی را که این نظام برای بشریت آفریده حل کند: گرم شدن جو زمین تا بحران غذائی تا تبعیض های شنیع در این  جامعه؟

خب! با همه ی این حرف ها الان به اینجا رسیده ایم. فرجام این انتخابات هنوز نامعلوم است و بر سر آن تصمیم گیری نشده است. منظورمان این نیست که هنوز معلوم نیست مردم چطور رای خواهند داد. بلکه هنوز معلوم نیست رای ها چگونه شمارش خواهند شد. اما نتیجه هر چه باشد، مهم نیست. در هر حالت، وقتی گرد و خاک ها خوابید، سوال مقابل همه ی کسانی که صمیمانه و از ته قلب خواهان تغییراتی هستند که مردم دنیا بشدت به آن نیاز دارند این است:

اکنون چه خواهید کرد؟

آیا برای تغییر در جامعه و تغییر جهت آن (و تغییر نقشی که آمریکا در جهان بازی می کند) خواهید جنگید؟ این تغییر چیزی است که شما خواستش را دارید. آیا برایش مبارزه خواهید کرد؟ و اگر به اوباما رای داده اید، آیا برای تحقق آن امیدهائی که بخاطرش به اوباما رای دادید، خواهید جنگید؟

اگر اوباما انتخاب شود، بسیاری بازی “صبر کنیم و به او وقت دهیم” را بازی خواهند کرد!

شما چقدر صبر خواهید کرد؟ چه چیزی را غیرقابل تحمل محسوب خواهید کرد؟ خط قرمزی که از آن رد نخواهید شد کدام است؟ کی برخاسته و دست به مقاومت خواهید زد؟

– زمانی که اوباما اعلام کند جنگ در افغانستان ( و ترور و رنج و قتل عامی که به مردم افغانستان تحمیل می شود) باید تشدید شود زیرا این “یک جنگ خوب” است و جبهه ی کلیدی در “جنگ علیه ترور” می باشد؛ آیا شما مثل گوسفند همراهی خواهید کرد یا مقاومت خواهید کرد؟

– آیا آنقدر اصول خواهید داشت به یاد آورید که سردمداران کشور چگونه در هر گام دروغ گفتند و این جنگ، یک جنگ نامحدود برای امپراتوری است؟ آیا زمانی که شدیدتر از امروز وارد “سرکوب تروریستها در پاکستان” بشوند (یعنی در واقع، تشدید حمله به مردم پاکستان) شما برخاسته و مقاومت خواهید کرد؟ اگر اوباما به ایران حمله کند، همانطور که علاقه اش را نیز بیان کرده است، شما چه خواهید کرد؟ اگر خدمت سربازی را برگرداند، چه خواهید کرد؟ به طور خلاصه، چه مقدار از جنایات اوباما در خدمت امپراتوری را تحمل خواهید کرد؟

– وقتی اوباما به شما بگوید که کسانی که خانه هایشان را از دست می دهند باید تحمل کرده و به رهبران خود ایمان داشته باشند؛ آیا شما با او همراهی خواهید کرد یا مقاومت؟

– وقتی اوباما به درون سازمان های مذهبی پول تزریق کند و کنترل پخش خدمات اجتماعی را به دست آنان بسپرد؛ به گونه ای که بیشتر از پیش مذهب را در بافت های جامعه جای دهد؛ آیا شما با او همراهی خواهید کرد یا مقاومت؟

– وقتی اوباما مبارزه علیه بی عدالتی و تبعیض نژادی علیه سیاهان را “بی موقع” و “غیر ضروری” اعلام کند،  همراهی خواهید کرد یا مقاومت؟ وقتی سیاهان را به خاطر شرایطی که محصول کل تاریخ برده داری و ستمی است که امروز به آنان می شود، سرزنش کند (آنطور که در سخنرانی “روز پدر” کرد) آیا پرده پوشی خواهید کرد یا مبارزه؟ وقتی کسانی اوباما را به شما نشان داده و بگویند این علامت آن است که در این کشور نژاد پرستی تمام شده است (درست در زمانی که یک میلیون سیاه در زندان های آمریکا دفن شده اند)؛ آیا شانه ها را بالا انداخته و بی تفاوت خواهید گذشت یا با این مزخرفات عقب مانده مبارزه خواهید کرد؟

– زمانی که اوباما بگوید، «ما همه می دانیم که سقط جنین چیز وحشتناکی است» و تحت عنوان حل اختلافات با مخالفین جلوگیری از بارداری و سقط جنین سازش کند؛ شما چه موضعی خواهید گرفت؟ آیا بعنوان واقعیت جدید آن را می پذیرید یا خواهید گفت: هرگز!

– وقتی اوباما سرکوب مهاجرین را ادامه داده و حتا تشدید کند … شما چه خواهید کرد؟

– البته این را هم بخاطر بسپارد: مک کین نیز مانند جورج بوش می تواند رای ها را عوض کرده و از صندوق ها برنده بیرون بیاید. اما حتا اگر مک کین پیروز شود، به چه معناست؟ به معنای آن است که در این جامعه هنوز می توان بخش هائی از مردم را با  رزش ها و تعصبات ارتجاعی “شهرستانی” مانند عدم تساهل، عظمت طلبی سفید پوستی، میهن پرستی، مذهب و غیره به هیجان آورد و مانع از آن شد که این ها مغزشان را استفاده کنند. و اگر با این گرایشات بشدت مقابله نشود، موجب رشد عناصر فاشیست خواهد شد. اگر مک کین انتخاب شود، می تواند به معنای آنباشد که صندوق ها را عوض کرده اند. خب که چی؟ شما وقتی پای این میز بازی نشستید همه این ها را می دانستید. نمی توانید بخاطر اینکه تقلب کردند، به ناامیدی و سرخوردگی سقوط کنید. آیا اجازه خواهید داد که فاشیست های وقیح بدون اینکه به چالش کشیده شوند، حکومت کنند؟ یا خواهید ایستاد و همراه دیگران در مقابل این ماشین جنگی فاشیستی مقاومت خواهید کرد؟

پیش بینی هوا: توفان در راه است!

هر یک از کاندیداها که پس از این انتخابات وارد کاخ سفید شوند، راننده ی ماشین این نظام خواهند شد — بخصوص راننده ی ماشینی که مسیرش از قبل توسط  رژیم بوش ترسیم شده است؛ مسیری که اهداف جهانی مشخصی را دنبال می کند و تلاش کرده است جامعه را به طریقه ای فاشیستی تجدید سازماندهی کند. رئیس جمهور آینده ای در شرایطی وارد کاخ سفید خواهد شد که به دلیل بی ثبات شدن اقتصاد جهانی توسط بحران مالی، جابجائی ها و تلاطمات عظیمی به راه افتاده است و بدتر از اینها در راه است. آینده ی میلیون ها نفر به نخی بند است.

این انتخابات بهر طرف که بچرخد، “تغییرات” عمیقی بهمراه خواهد داشت. این بحران می تواند جهشی به تجدید سازماندهی فاشیستی جامعه بدهد. اما در همان حال، اگر یک جنبش انقلابی و جنبش مقاومت رشد یابنده ای موجود باشد، می تواند راه را برای شرایط دیگری باز کند … و توازن نیروهای درون جامعه بطور چشم گیری تغییر کند.

آینده هنوز نوشته نشده است. اینکه چگونه نوشته شود، بستگی به ما دارد. توفان هائی در پیش است. می توانید کنار نشسته و بگذارید که در اینجا و سراسر جهان، مردم در این توفان غرق شوند. یا اینکه می توانید کاری کنید که از دل این توفان آینده ای متفاوت زاده شود.

هرکس که برنده ی انتخابات شود، فاشیستهای حزب جمهوری خواه تعرض خود را ادامه خواهند داد

بسیاری به حمایت از اوباما برخاسته اند چون حس می کنند او حایلی است در مقابل تحمیل یک جامعه ی فاشیستی از سوی جمهور خواهان. اما دموکرات ها (و مشخصا اوباما) در مقابل تعرض فاشیستی آنها ایستادگی نکرده و مردم را به مخالفت جدی با آنها نخواهند خواند. آنها بارها در حرف و عمل، این را ثابت کرده اند. حتا زمانی که حملات مک کین/پالین شنیع تر و ترسناک تر شد، اوباما شعار “سازش” و “حل اختلافات” را داد.  بهتر است توهم نداشته باشیم: امروزه، دمیدن به تفکرات عقب مانده  در میان مردم و جنبش عوامفریبانه ی دست راستی، دیگر یک تاکتیک انتخاباتی نیست. این جنبش نه تنها کریه است بلکه خطرناک نیز هست. کارزار انتخاباتی مک کین علیه اوباما این است که اوباما ضد مسیح است. وقتی کار به اینجا می رسد به معنای آن است که جنبش فاشیستی مسیحی در حرکت است.

چرا اوباما مورد حمایت بخش بزرگی از هیئت حاکمه ی آمریکاست؟ زیرا اوضاع پر تلاطمی است و شعار اوباما “به راه” آوردن مردم است. علت حمایت اینان از اوباما آن است که احساس می کنند اوباما بهترین برنامه را برای آرام نگاه داشتن مردم آمریکا در شرایطی که باید از جهنم گذر کنند، دارد. در نظرسنجی های رسمی احتمال زیادی به انتخاب اوباما می دهند و کمک های مالی بزرگی به کارزار انتخاباتی او می شود. هیچ نباید توهم داشت که علت همه ی اینها حمایت گسترده ی هیئت حاکمه ی آمریکا از اوست. آنها احساس می کنند اوباما بهترین فرد برای قبولاندن برنامه های تجاوز و قتل آمریکا در سراسر جهان، به مردم آمریکا است. او “چهره ی جدیدی” است. اما، هیئت حاکمه ی آمریکا در عین حال فکر می کند باید به مسیحیان فاشیست که سارا پالین نماینده ی محبوب آنهاست، جائی داده شود و نباید آنها را فاشیست خواند. برای همین، هر زمان که این نیروهای فاشیست دست به حملات تاریک اندیشانه ی مذهبی، ضد زن، و نژاد پرستانه می زنند، اوباما در باره تساهل و تسلیم موعظه می کند. و حتا با رئیس جمهور شدن اوباما، این وضع تغییر نخواهد کرد. هیچ کس در حکومت آمریکا خواهان آن نیست که به مردم اجازه دهند به مخالفت جدی با دستور کار جاری آمریکا بلند شوند چون می ترسند اوضاع کاملا از دستشان خارج شود. به میدان آوردن توده ها می تواند به ظهور یک چالش رادیکال علیه کلیت نظام، بینجامد.

اوباما نمی خواهد مردم را به جنبشی از پائین علیه این ارتجاع و بی عدالتی، فرا بخواند و هرگز چنین نخواهد کرد.  به زودی هواداران اوباما، در نهایت افسردگی، در خواهند یافت که اتفاقا اوباما از ماشین دولتی علیه چنین جنبشی استفاده خواهد کرد. این آن چیزی است که لازم است اتفاق بیفتد.

آنچه امروز باید بدانیم

آیا زمانه آبستن تغییرات بزرگ است؟ با توجه به آنچه در جهان می گذرد، آیا چیزی جز این می تواند باشد؟ اما سوال این است: چه نوع تغییری و به نفع چه کسی؟ حاکمان این کشور دست روی دست نخواهند گذاشت تا نظامشان فرو بپاشد. این حاکمان، در مقابل نیروهای قدرتمند گریز از مرکز، که بافت جامعه را از هم می گسلند، سعی می کنند به زور راه خود را باز کرده و از بحران بیرون آیند. و اگر در اینکار موفق شوند، بر پایه و به بهای تشدید رنج ها و استثمار مردم خواهد بود. اما، این فرجام، اجتناب ناپذیر نیست.

دوران بسیار سنگینی است که آبستن جابجائی های رادیکال و تکان دهنده و حتا بحران بسیار عمیق تری است؛ اوضاعی که می تواند امکان تغییرات انقلابی را فراهم کند … و ما باید برای چنین زمانی آماده شویم.

به آنها که می پرسند، «اما تا زمان رسیدن انقلاب چه باید کنیم؟» جواب این است که در حال حاضر باید به ساختن یک جنبش انقلابی همت گماریم. انقلاب فقط زمانی که اوضاع پخته شود، امکان پذیر می شود. اما انقلاب را در تمام طول راه باید “ساخت”. حزب ما در میدان حضور دارد و خواهد داشت و انقلاب را اشاعه داده و مقاومت را سازمان می دهد. حزب ما در میدان جهان هست و خواهد بود تا مردم انقلابی را از میان تمام پیچ و خم های این مبارزه به پیش برد؛ و وقتی که اوضاع تکامل یافته و انقلاب امکان پیروزی بیابد، ما فرصت را از دست نخواهیم داد.

و زمانی که فهمیدید کلک خورده اید … وقتی که حالتان از این بازی بهم خورد و تصمیم گرفتید که برای تغییری که جهان نیاز دارد بجنگید، و نه تغییری که به ما تحمیل می شود … وقتی تصمیم گرفتید که وقت برخاستن، گام به جلو نهادن و مقاومت کردن رسیده است: به حزب ما بپیوندید تا با هم برای تغییری واقعی تلاش کنیم.