تابستان داغ در خیابانهای لندن

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

گزیدهای از سرویس خبری جهانی برای فتح

… آنچه در خیابان های انگلیس می گذرد شورشی است علیه دستگاه سرکوبگر دولتی. شورشی است علیه نژادپرستی و طرز تفکر استعماری طبقه حاکمه. این شورش نشانه نافرمانی صدها هزار جوان در برابر نظامی است که چیزی جز محرومیت و بیکاری و بی آیندگی برایشان به ارمغان نمی آورد.

می گویند این اعتراض نیست، «دزدی و غارت» است! اما ببینیم این آتش چگونه شعله ور شد؟ مرد رنگین پوستی به نام مارک دوگان که ۲۹ سال داشت و پدر ۴ فرزند بود توسط افراد پلیس در منطقه تاتنهام لندن به قتل رسید. او در مجتمع بزرگی زندگی می کرد که مسکن افراد کم درآمد است. ۲۶ سال پیش در همین مجتمع شورش بزرگی در اعتراض به قتل «سینتیا جارت» بر پا شد که مادر یکی از فعالان اجتماعی محله بود. مارک دوگان را اهل محل خوب می شناختند به همین خاطر خیلی ها از خبر قتل او و جزییات ماجرا به شدت بهت زده و خشمگین شدند. به نوشته روزنامه مشهور ایوینیگ استاندارد، مارک که توسط یک واحد مسلح پلیس بازداشت شده بود در حالی مورد شلیک گلوله قرار گرفت که روی زمین درازکش شده بود. این روزنامه حرف های یک شاهد عینی را چنین نقل کرد: «سه یا چهار افسر پلیس مارک و یک نفر دیگر را با تهدید وادار به درازکشیدن روی زمین کردند. بعد صدای شلیک چهار گلوله بلند شد.

دوگان را کشتند. این اولین بار نبود که پلیس انگلیس دست به چنین کاری می زد. یک نهاد مدافع حقوق بشر به نام «پروژه بیگناهان» با مدرک و سند نشان می دهد که طی چند سال نزدیک به ۲۰۰ نفر تحت بازداشت پلیس کشته شده اند. شورش که آغاز شد رهبران حزب کارگر کمی در مورد کاهش بودجه خدمات اجتماعی از طرف دولت ائتلافی محافظه کار ـ لیبرال غر زدند و اینگونه سیاستها را زمینه ساز آشوب معرفی کردند. اما با گسترش شعلههای شورش، آنها هم فتیله انتقادها و غر زدن هایشان را پایین کشیدند و هم صدا با کل دستگاه حاکم خواهان تشدید سرکوب توسط پلیس شدند.

ضربات خردکننده ای که سیاست ریاضت کشی دولت فعلی و به طور کلی بحران مالی گسترده نظام سرمایه داری به توده های مردم می زند غیر قابل انکار است. طی سه سال اخیر بیکاری سه برابر شده است. محلاتی نظیر تاتنهام به شدت گرفتار مساله بیکاریاند. برای هر تک شغلی که در بازار کار عرضه می شود ۵۴ جوان بیکار تاتنهامی دندان تیز کرده اند. نرخ بیکاری در بین جوانان سیاه تاتنهام بیش از ۵۰ درصد است. یک بررسی نشان می دهد که اتفاقا محله تاتنهام کمتر از بقیه مناطق کشور تحت تاثیر کاهش هزینه های خدمات اجتماعی قرار گرفته است! می دانید چرا؟ چون پیشاپیش چیزی در این محله هزینه نمی شد که آن را کاهش دهند!! جالب است بدانیم که سبد مصرف ساکنان محلات تاتنهام و پکهام و هنکی در لندن و محلات مشابه در لیورپول و منچستر و بیرمنگام و ناتینگام، از همه اهالی انگلیس خالی تر است. این در حالی است که«حزب کارگر» با ادعای نمایندگی کارگران و زنان و اقلیت های ملی و نژادی و فقرا، طی ۱۳ سال حکومتش فقط بر نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی افزود.

یکی از بحثهای اصلی در رسانهها از جمله در بی بی سی اینست که «پلیس بیش از حد با جوانان آشوبگر» مدارا کرده است. به موازات همین تبلیغات شاهد تشدید فعالیت نژادپرستان متشکل در «اتحادیه دفاع از انگلیسی ها» و حزب ناسیونالیست بریتانیا و سایر اوباشان در شبکههای اجتماعی هستیم. سایتهای به اصطلاح وزین نظیر یاهو پر است از پیامهای با این مضمون که اخراج مهاجران از انگلیس کافی نیست، نابودشان کنید!

عوامفریبی سیاستمداران و رسانه ها را ببینید که با نفرت از دزدیده شدن تلفنهای همراه و کفشهای ورزشی و این قبیل اشیاء توسط جوانان می گویند در حالی که نظام خودشان بر تجارت برده استوار شد. برقراری امپراتوری استعماری شان جان دهها میلیون نفر را گرفت. و امروز به زور اسلحه و پیشبرد جنگ در گوشه و کنار دنیا مثلا در افغانستان و عراق صدها میلیارد دلار به جیب می زنند. اما ببینیم پشت این «دزدی و غارتی» که اینقدر بر سرش داد و بیداد می کنند واقعا چیست.

روزنامه گاردین در شماره ۹ اوت خود تیتر زد که: «در هدف آنان شک نکنید: می خواستند با پلیس بجنگند». هدف از تاکتیکهایی که اکثر جوانان به کار بردند مثلا آتش زدن سطلهای بزرگ زباله در خیابانها این بود که افراد پلیس را در نقاطی وادار به درگیری کنند که زمین خودشان به حساب می آمد و شانس بیشتری برای ضربه زدن به نیروهای سرکوبگر در اختیارشان میپگذاشت. در مقابل، پلیس سعی کرد از درگیری اجتناب کند. افراد پلیس بر مبنای اولویتهای خود مجبور به محاسبه بودند و دست جوانان را در فضاهایی باز گذاشتند که ساختمانهای گرانقیمت شرکتها و ادارات دولتی در آنجا نبود و آماج قرار نمی گرفت. شب اول شورشهای پراکنده به طور خودجوش و توسط نوجوانان خشمگینی آغاز شد که تجربه مبارزاتی نداشتند. آنان مرتکب اشتباهاتی شدند. اما طی دو شب بعد خانههای کمتری بر اثر آتش سوزی نابود شد یا اصولا خانه های مردم طعمه حریق نشد.

در گوشه ای از محله محروم «هنکی» مادران محله با دخترها و پسرهایشان دعوا می کردند و از آن ها می خواستند که در خانه بمانند و درگیر شورش نشوند اما خودشان وقتی که کوکتل مولوتفی به خودروی پلیس اصابت می کرد از شادی هورا می کشیدند. یک پناهنده سیاسی عراقی می گفت این ها علیه همان کسانی برخاسته اند که کشور مرا به کشتارگاه تبدیل کردند. یک زن رنگین پوست کارائیبی و دخترانش دور یک سطل زباله بزرگ شعله ور جمع شده بودند و ترانه باب مارلی را می خواندند: «همه چی داره می سوزه/ همه چی غارت می شه».

وقتی تعدادی از فروشگاههای خانوادگی و کوچک محله غارت شدند باعث افزایش تنش بین مردم شد. صاحب مغازهها که معمولا هم ملیت هستند گروههایی را برای دفاع از فروشگاههایشان در نقاط مختلف شکل دادند. پلیس هم از این وضعیت بیشترین استفاده را کرد تا آتش درگیریهای درونی را بین مردم ستمدیده روشن کند. اما علیرغم همه این تضادها و تناقض ها، این شورش نیروی محرکه دیگری دارد. بخشی از جوانان حس می کنند که فرصتی برای ضربه زدن به نیروهای مسلط و ستمگر به دست آورده اند و نمی خواهند این فرصت را از دست بدهند. یک گروه چهار نفره از جوانان سومالیایی تبار که در انگلیس زاده شده اند را دیدیم که دوشنبه شب راهی محل درگیریها در محله «هکنی» بودند. آن ها خود را «انقلابیون» معرفی می کردند. حرفشان این بود که هیچکس ما و دوستانمان را آدم حساب نمی کند. با افزایش شهریه دانشگاه حتی دارند فرصت ادامه تحصیل را هم از ما می گیرند.

علیرغم درگیریهایی که در گذشته اینجا و آنجا بین جوانان سفید و آسیایی و سیاه رخ می داد اینبار شاهد روحیه اتحاد و همبستگی بین این گروهبندیهای ملی/ نژادی هستیم. تا به حال گزارشی از حمله جوانان به افراد معمولی نرسیده است. آن ها فقط افراد پلیس را هدف گرفته اند. در حال حاضر حداقل ۲۰ محله لندن و شمار دیگری از شهرها شاهد ناآرامی ها هستند. جوانان شورشگر نسبت به نیروهای پلیس تحرک و سرعت بیشتر از خود نشان داده اند. خیلیها می پرسند این حرکت چقدر متاثر از قیامهای خاورمیانه و شمال آفریقا است؟

شعله های شورش را خشم از فقر و نژادپرستی و پلیس و کاهش خدمات اجتماعی فروزان کرد. جرقه شورش را خشم از خشونت و ستم دستگاه دولتی روشن کرد. از نظر نظام حاکم، خشونت پلیس خشونتی «مشروع» است زیراپلیس نگهبان روابط مالکیت سرمایه داری است و همین مالکیت است که ثروت عظیمی را برای بخش کوچکی از جامعه انباشت می کند و در مقابل، میلیون ها نفر را در محرومیت نگاه می دارد. بعد از گذشت چند شبِ پر تلاطم همه از هم می پرسند: وقایع بعدی چه خواهد بود؟ استفاده مستقیم از ارتش برای بازگرداندن و حفظ نظم؟ این حرف ها را حتی از زبان مجریان لیبرال برنامه های خبری بی بی سی می شنویم. ولی یک نکته حتمی است: عدالت و احترامی که توده ها طلب می کنند و سزاوارش هستند هرگز تحت چنین نظامی حاصل نخواهد شد.