کدام انتخابات… کدام انتخـاب؟

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۳ دقیقه

فکر تغییر از سر مردم بیرون نمی‌رود. فشارهای همه جانبۀ سیاسی، اقتصادی و فرهنگی مردم را مجبور می‌کند که خواهان تغییر باشند. مشکل اینست که بسیاری از مردم توان عوض کردن شرایط را در خود نمی‌بینند. این «خود» البته به معنی فرد نیست. این خود، خودِ مردم است: جمع بزرگی که طبقات و قشرهای مختلف را در بر می‌گیرد؛ اکثریت جامعه؛ چند ده میلیون نفری که گرفتار رژیم سرکوبگر مذهبی، نظام سرمایه‌داری حاکم، و سلطه و فشار سرمایه‌داری جهانی‌اند.

سرمایه‌داری هر لحظه این باور را در ذهن جامعه بازتولید می‌کند که هر کس باید گلیم خودش را از آب بیرون بکشد. فقر، نبود تامین اجتماعی، ناامنی شغلی و خطر بیکاری باعث می‌شود که کارگران و کارمندان رتبۀ پایین، همان‌ها که نیروی جسم و فکر خود را برای تامین معاش می‌فروشند و دست‌شان به هیچ جا بند نیست، در صحنۀ کار و زندگی اجتماعی درگیر رقابتی ناخودآگاه با یکدیگر شوند. نظام سرمایه‌داری، توده‌ها را به پیچ و مهره‌ای در ماشین بزرگ تولیدی و خدماتی تبدیل می‌کند که هیچ اراده و کنترلی بر تولید اجتماعی ندارند. این مردم نیستند که تعیین می کنند چه چیز تولید شود، با چه هدفی تولید شود و چه‌ اندازه تولید شود) تصمیم با قشر نازکی از سرمایه گذاران و سیاستمداران و برنامه ریزان است که طبقه حاکمه را تشکیل می‌دهند. بقیۀ مردم اهرمی را بالا و پایین می‌برند، پیچی را شل و سفت می‌کنند، آجری روی آجر می‌گذارند، گرهی بر گره می‌بافند، در جایی دانش و در جایی دیگر کالا منتقل می کنند، دگمه‌های تایپ را فشار می‌دهند یا امضایی زیر برگه‌ها می‌گذارند.

آنجا که به قلمرو سیاست می‌رسیم نیز همین تصویر تکرار می‌شود. تدوین و صدور قوانین، تعیین سیاست‌های اقتصادی و نظامی و قضایی، انحصار بر نیروهای مسلح، تعیین سیاست‌های آموزشی و فرهنگی و ورزشی، به یک کلام تعیین کل سیاست داخلی و خارجی در دست اقلیت حاکم است. در مقابل، نقش و دخالت اکثریت جامعه در سیاست محدود می‌شود به اینکه تک تک به نفع این یا آن جناح طبقۀ حاکم رای در صندوق بیندازند. تولید سرمایه‌داری، تودۀ کارگران و زحمتکشان را مرتبا متفرق و اتمیزه می‌کند و سیاست سرمایه‌داری، کل مردم را به انفعال و ایفای نقش سیاهی لشگر وا می‌دارد.

فرایند انتخابات در همۀ کشورها (از رژیم استبداد مذهبی حاکم بر ایران گرفته تا مدرن ترین دمکراسی‌های بورژوایی در غرب) مفهوم آزادی، اعمال ارادۀ سیاسی و مشارکت آگاهانۀ مردم در تعیین سرنوشت خود را به یک شعار، به یک چیز قلابی و صوری تبدیل می‌کند. نه فقط این، که به دام و زنجیری برای در اسارت نگهداشتن توده ها. طبقۀ بورژوازی در همه دنیا مدعی است که نظام سرمایه‌داری بالاترین نقطه‌ای است که جامعۀ بشری امکان رسیدن به آن را دارد. پشت موعظات قدسی و وعده‌های آن جهانی سران جمهوری اسلامی نیز چیزی جز این ادعا نمی‌یابیم. اوج اهداف و آرمان‌شان اینست که نظام جهانی سرمایه‌داری حفظ شود و خودشان امتیازات اقتصادی و سیاسی و رتبۀ جهانی بالاتری در سلسله مراتب نوکران سرمایه‌داری جهانی داشته باشند. حاکمان اسلامی حد اعلای مشارکت سیاسی توده‌ها را شرکت در بازی فریبکارانۀ انتخابات و تائید انتصابات حکومتی تعیین کرده‌اند.

دل بستن به انتخابات با این امید که تغییری جدی و اساسی در این زندگی نکبت بار ایجاد شود، خواه ناخواه فکر شورش و سازماندهی نظامی نوین و متفاوت، جستجوی آگاهی انقلابی و اتحادی که لازمۀ انجام یک دگرگونی واقعی است را از ذهن‌ها دور می‌کند. این همان چیزی است که حکومتیان می‌خواهند: حضور مردم در یک انتخابات بی دردسر. حضور افرادی سر به زیر و مطیع که مثل گوسفندهای رام پشت سر هم صف می‌کشند و با پای خود به سوی تیغ سلاخی می‌روند.

می شود نزد خویش بازی انتخابات رژیم را تحریم کرد. می‌شود پشت دست خود را داغ کرد و دیگر در هیچ انتخاباتی شرکت نکرد. اما صرفا با این سطح از مقاومت منفی نمی‌توان نقشی جدی و معنادار در تعیین سرنوشت خود بازی کرد. باید به دنبال راهکار و برنامۀ دگرگونی جامعه گشت. باید با منافع اساسی طبقاتی و خواسته‌های روشن و موثر جمع مردم و نه فرد خود آشنا شد. باید پرچم نیروی آگاه و نواندیش جامعه را در هیئت یک حزب انقلابی کمونیستی تشخیص داد و به ظرفیت و ارادۀ کمونیست‌ها برای رهبری کردن فرایند سرنگونی نظام حاکم و پیشبرد انقلاب اجتماعی اعتماد کرد. باید فعالانه در هر فرصت از جمله در اعتراض به فریب انتخاباتی بار مشارکت سیاسی در تعیین سرنوشت جامعه را به دوش گرفت.

مفهوم مشارکت سیاسی توده‌ها از دید ما کمونیست ها، و در چارچوب برنامۀ انقلاب اجتماعی، یکسره از آن چه حکومت‌های سرمایه‌داری و مرتجعین حاکم انتظار دارند متفاوت است. از دید ما نقش سیاسی مردم، حتی در یک جامعۀ سوسیالیستی، به شرکت گاه به گاه یا منظم در انتخابات محدود نمی‌شود. کلید مشارکت توده ای، سازمان یافتن مردم به شکل‌های متنوع و در نهادهای گوناگون برای پیشبرد مبارزۀ طبقاتی است. در این نظام ارتجاعی شکل محوری مشارکت توده ای باید حضور آگاهانه و فزایندۀ مردم در مقاومت و مبارزه‌ای باشد که هدفش براندازی انقلابی جمهوری اسلامی است.