حملات جنایت بار داعش علیه کوبانی و بیم ها و امیدهای جنگ روژاوا

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

از نشریه حقیقت شماره ۶۹ مهر ۱۳۹۳

حملات جنایت کارانه ی اسلام گرایان داعش به شهر کوبانی در کردستان سوریه (روژئاوا یا کردستان غربی)، مردم این شهر را در خطر کشتاری بزرگ قرار داده است. این حملات، روز پنجشنبه ۲۷ شهریور برابر با ۱۸ سپتامبر شدت گرفتند و اسلام گرایان داعش موفق به تصرف چندین روستای این شهر شدند. در نتیجه ی تهاجم اخیر داعش، هزاران تن از اهالی روستاهای کوبانی به مرز ترکیه سرازیر شده اند. نیروهای نظامی ترکیه در ابتدا مانع از ورود آنان به این کشور شدند. در همان حال آمبولانس های دولت ترکیه، مجروحان داعش در این جنگ را به بیمارستان های ترکیه حمل کرده و در آنجا مداوا می کنند.

شهر کوبانی (به عربی، عین العرب) و روستاهای اطراف آن بیش از پانصد هزار نفر جمعیت دارد. این شهر در ۱۵۰ کیلومتری حلب و ۳۰ کیلومتری حاشیه ی رود فرات قرار دارد. مردم کردستان سوریه تحت رهبری حزب اتحاد دموکراتیک کردستان ( پید- PYD Partiya Yekîtiya Demokrat) که نزدیک به حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک ) است در دو سال گذشته به طور سازمان یافته در مقابل داعش مقاومت مسلحانه کرده اند.

واحدهای رزمنده ی این منطقه «یگان های مدافع خلق» (YPG) نام دارند. مقاومت این مردم، به ویژه به دلیل شرکت گسترده ی زنان در مقابله با داعش آوازه ی بلندی یافته است. هنگامی که جنگ داخلی در سوریه به اوج رسید، حزب اتحاد دموکراتیک کردستان (پید) در جنگ میان رژیم بشار اسد و گروه های اپوزیسیونِ طرفدار ترکیه و غرب اعلام بی طرفی کرد. نیروهای بشار اسد از این منطقه بیرون کشیدند و این حزب، با استفاده از خلأ دولت مرکزی، قدرت منطقه ای را تحت رهبری خود سازمان داد.

دولت ترکیه با همدستی سران کردستان عراق به ویژه مسعود بارزانی تلاش کرده است تا منطقه ی روژئاوا را تحت محاصره قرار داده و مقاومت مردم آن را درهم شکند. به این منظور، سران کردستان عراق در مناطق مرزی خود با مناطق کُردنشین سوریه خندقی به طول چند کیلومتر، به عمق و عرض چندین متر حفر کرده اند. مردم این منطقه حفر خندق را خوش خدمتی بارزانی به دولت ترکیه می دانند. محبوبیت و خوش نامی این حزب در جریان نجات مردم ایزدی شنگال نیز بیشتر شد. هنگامی که روز اول اوت (۱۰ مرداد) نیروهای داعش حملات خود را متوجه منطقه ی کردستان عراق (مرز عراق و سوریه) کردند و سه روز بعد از سه محور به مناطق ایزدی نشین در ناحیه ی شنگال حمله ور شده و آنجا را اشغال کردند، ۵ تیپ نظامی با ۱۵ هزار نیروی پیشمرگ حزب دموکرات کردستان عراق بدون شلیک یک گلوله از شهر عقب نشینی کردند. اما گریلاهای پ.ک.ک و نیروهای پید موفق شدند با باز کردن کریدور امنی، ده ها هزار تن از مردم شنگال را نجات دهند و در این منطقه به سازمان دهی و مسلح کردن مردم آن پرداختند.

تفاوتِ میان زندگی و مقاومت مردم در منطقه ی روژئاوا، امیدهای رهایی بخش آنان و شرکت گسترده شان در تعیین سرنوشت خود، در مقایسه با اقلیم کردستان بارز است. اقلیم کردستان، پس از یک دهه در زیر حاکمیت احزاب کردستان عراق (به رهبری بارزانی) و اتحادیه ی میهنی (به رهبری طالبانی) تبدیل به جامعه ای شده است با همان مختصاتِ باقی جوامع خاورمیانه با تمایزات طبقاتی و ستم های اجتماعی چشم گیر به ویژه تقویت ساختارهای فئودالی-عشیره ای ستم بر زنان.

اما…

اما سیاست هایی که رهبران پید، به ویژه در جنگ های ارتجاعی جاری در سوریه و عراق اتخاذ کرده اند، آینده ی متفاوتی را برای مردم این منطقه به ارمغان نخواهد آورد.

رهبران پید، به تبعیت از اوجالان (که وی را رهبر فلسفی-سیاسی خود می دانند) به واقع در پی آن هستند که تبدیل به شرکای رسمیت یافته ی دولت های استثمارگر و ستم گر حاکم در این منطقه و قدرت های امپریالیستی شوند. یکی از رهبران پید در مصاحبه با حسن جمال (خبرنگار ترک) می گوید، «ترکیه می تواند خود را با کُردها همراه نموده و قدرتمند شود. اگر ترکیه از سیاست کُرد هراسی نجات پیدا کند، می تواند صاحب همه ی خاورمیانه شود.» با توجه به چنین چشم اندازی باید از رهبران پید پرسید، آیا برای رهایی ملی می جنگند یا برای انقیاد ملی ملل خاورمیانه به دست ترکیه؟! رهبران پید امیدوارند که حملات داعش باعث شود که امپریالیست های آمریکایی آنان را به رسمیت بشناسند و پید را نیز در ائتلافی جای دهند که از ده ها گروه اسلام گرا و ارتجاعی سوری تشکیل داده اند. گفته می شود امپریالیست های آمریکایی به دلیل مخالفت دولت ترکیه به شدت از به رسمیت شناختن پید پرهیز می کند. با این اوصاف رهبران پید سخت در تلاش اند!

خبرگزاری آسوشیتدپرس از قول خلیل نواف یکی از سخنگویان پید گفت: «ما آماده ی پیوستن به هر ائتلافی برای جنگ با داعش هستیم.» حاج منصور، یکی از مقامات دفتر دفاعی روژئاوا می گوید ایالات متحده در زمینه ی تشکیل ائتلافی از اپوزیسیون سوریه «استانداردهای دوگانه» دارد زیرا پید را از این ائتلاف حذف کرده است و گفت آمریکا به دنبال متحدین واقعی نیست.(۱) سخنگویان پید شکایت می کنند که آمریکایی ها حتا به صالح مسلم، یکی از رهبران پید که برای مذاکره با مقامات ایالات متحده قصد سفر به آمریکا داشت ویزا ندادند.(۲) در رابطه با این وضعیت، ژنرال دمپسی (رئیس ستاد مشترک نیروهای مسلح آمریکا) گفته است که آمریکا برای فشار گذاشتن بر داعش نیاز به نیروهای کرد سوریه دارد ولی لزوماً آنان را در ائتلاف جای نخواهند داد.(۳) از خرداد ماه گذشته که داعش بخش های بزرگی از عراق را به تصرف درآورد، کشورهای غربی روابط خود ر ا با پید که حزب اصلی کرد است گسترش داده اند. و پید تلاش کرده است با استفاده از این وضعیت تبدیل به یکی از شرکای غرب در جنگ با داعش شود. طبق گزارش روزنامه ی فاینانشال تایمز(۴)، یکی از رهبران پید (صالح مسلم) اخیراً در لندن جلسه مهمی با مقامات دولت بریتانیا داشت. این روزنامه از تلاش های گسترده ی رهبران پید برای برقراری ارتباط با غرب خبر داده و می نویسد: «در شرایطی که آمریکا به دنبال تشکیل ائتلافی علیه داعش است، کردهای سوریه تلاش می کنند تبدیل به یکی از متحدین اصلی ایالات متحده گردند. … آنان می گویند در حال برقراری ارتباطاتی با غرب هستند که امیدوارند مشروعیت بیشتری در صحنه ی جهانی به آنان بدهد…. »

امری پوشیده نیست که رهبری این «ائتلاف» امپریالیسم آمریکا است و طبق طرح آمریکا توسط کشورهای منطقه از جمله ترکیه و اردن و عربستان سیاست های این جنگ را تعیین خواهند کرد و شرکت در «ائتلاف» صرفاً شامل «دریافت سلاح» نخواهد بود. بنا به گزارش روزنامه ی نیویورک تایمز، این پروسه توسط مقامات اطلاعاتی چند کشور اداره می شود. ایالات متحده رهبری عمومی است اما ترکیه و کشورهای خلیج مانند عربستان سعودی درگیر پیش برد آن هستند. روزنامه ی نیویورک تایمز(۵) خبر از آن می دهد که در ترکیه در دفتری نزدیک مرز سوریه، «اطلاعاتی های ایالات متحده و متحدین آن در حال ریختن شالوده های تشکیل یک نیروی سوری هستند که امیدوارند تبدیل به یک نیروی زمینی مؤثر در جنگ علیه داعش بشود. این دفتر، فرماندهی عملیات نظامی است.» پید به شدت در تلاش است که با گروه های مورد علاقه و دست چین شده توسط آمریکا وارد ائتلاف شود. این گروه ها که امپریالیسم آمریکا آنان را «میانه رو» می خواند، در اسلام گرایی دست کمی از داعش ندارند‌.‌(۶) یکی از گروه های اپوزیسیون سوری که از ائتلاف گروه های اسلامی گوناگون تشکیل شده و مورد حمایت ایالات متحده است گروه «حرکت حزم» است. احمد ابو عماد، رهبر این گروه معتقد است که باید به کردهای سوریه در جنگ با داعش اسلحه داد و تأکید می کند که «ترکیه نیز به طور پنهانی از این امر حمایت خواهد کرد تا بتواند داعش را از مرزهای خود براند.»(۷) 

رهبران پید به جای آنکه در پی به رسمیت شناخته شدن توسط طیفِ قدرت های امپریالیستی و ارتجاعی باشند باید بدانند که مبارزه ی مستقل از ائتلاف های امپریالیستی یک نقطه ی قوت است و نه نقطه ی ضعف. مبارزه ی مستقل و کاملاً ضد امپریالیستی و ضد ارتجاعی، آن کیفیتی است که در بازار زد و بندهای سیاسی ضد مردمی و ارتجاعی نایاب است و زمانی که قد برافرازد به سرعت تبدیل به محوری متفاوت می شود. اما سیاست گذاران پید و پ.ک.ک درست در خلاف چنین سیاستی حرکت می کنند. رهبران پید نمی توانند شکاف عمیق میان ادعاهایشان مبنی بر ایجاد جامعه ای «دموکراتیک» که در آن ستم گری اجتماعی نیست و زنان آزاد و برابرند را با سیاستِ تلاش برای راه یافتن به ائتلافِ نیروهای تا مغز استخوان ضد مردمی، رفتن به زیر رهبری دولت هایی مانند ترکیه که سرکوب مردم کردستان جزو سوخت و ساز حاکمیت آن می باشد، جنگیدن تحت سیاست های امپریالیست ها که نه تنها خودشان جنایتکارتر از داعش و داعش ها هستند بلکه تاریخاً ستم گری ملی را در خاورمیانه در وجود دولت های حاکم نهادینه کرده اند، پر کنند. واقعیت ها نشان می دهند که رهبران پید و «ریاست مشترک شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کردستان»(ک.ج.ک) در راهی هستند که اگر آن را طی کنند مسلماً به آمال و آرزوهای مردان و زنان جوانی خیانت خواهند کرد که در کردستان سوریه با نیت ساختن جامعه ای متفاوت از جوامع ستم گرانه ای که در آن زندگی کرده اند جان بر کف مبارزه می کنند. ممکن است آنان چنین نیتی را نداشته باشند. اما راه است که انسان را می برد و نه برعکس.

تصاویر زنان مسلح کردستان سوریه و مناطق خودگردان آن بسیار الهام بخش اند و بسیاری از زنان و مردان جوانِ مترقی غیر کرد در دیگر نقاط سوریه و ایران را به سوی خود جلب می کند. بسیاری از ظواهر امر شبیه دورانِ بعد از شکست انقلاب ایران و استقرار جمهوری اسلامی است که در کردستان، مردم شهر و روستا توسط نیروهای انقلابی و کمونیست سازمان می یافتند تا با نیروهای سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی بجنگند و از کردستان به عنوان آخرین پایگاه انقلابی که توسط اسلام گرایان در نقاط دیگر به خون کشیده شده بود دفاع کنند. اما آن کجا و این کجا؟ سیاست حاکم بر رهبران پید به روشنی حاکی از آن است که جان فشانی ها و رویاهای جوانان منطقه ی کردستان سوریه را بر سر میز معامله با قدرت هایی که خود از قاتلان خلق کرد بوده اند و دولت های تا مغز استخوان ارتجاعی و گروه های اپوزیسیونی که در ارتجاعی و عقب گرا و واپس گرا بودن دست کمی از این دولت ها ندارند خواهند گذارد.

رهبران پید و پ.ک.ک، با وجود داشتنِ ظاهری متفاوت از رهبران ملی گرای کردستان (چه آنان که «شیخ» بودند و چه آنان که بر طبق فضای زمانه ظاهر «چپ» گرفته بودند) همان سیاست «رئال پلتیک» تاریخی آنان را پیشه کرده اند — یعنی سیاست پراگماتیستی با ممکنات و مصالح روز حرکت کردن. هرچند که این سیاست، گاهی رهبران این گروه ها را صاحب قدرت کرده است (مانند اقلیم کردستان) اما همان طور که تجربه ی بیست سال اقلیم کردستان در عراق نشان می دهد، به از بین بردن حقوق پایه ای مردم و قهقهرای اجتماعی منجر شده است. جناح های مختلف بورژوازی کرد همواره نظریه های انطباق گرای زیادی تولید کرده اند و با این انطباق گرایی ها همواره مانعی در راه رهایی ملی کرد نیز بوده اند. رهبر معنوی- سیاسی پید یعنی عبدالله اوجالان نیز به نوبه ی خود آن قدر در این راه خود را با موقعیت ها سازگار کرده است که در راه خدمت به سیاست های مقطعی امپریالیست ها در منطقه گام نهاده است.

«ریاست مشترک شورای رهبری کنفدرالیسم جوامع کردستان» (ک.ج.ک) در بیانیه ای نبرد کوبانی را به نبرد استالینگراد در جنگ جهانی دوم تشبیه کرده و گفته است که مقاومت کوبانی در برابر تبهکاران فاشیست داعش یادآور استالینگراد است. شک نیست که این آرزوی بزرگی است و اگر به واقع استالینگرادی در این منطقه شکل بگیرد، حمایت شورانگیز همه ی مردم خاورمیانه و جهان را برخواهد انگیخت. اما با ورود به ائتلاف با امپریالیست ها و دولت های فاشیست منطقه و گروه های اسلام گرای نمی توان استالینگراد شد. در جنگ جهانی دوم، شوروی نیز با کشورهای امپریالیستی در حال جنگ با هیتلر وارد جبهه ی مشترکی شد. اما شوروی، علاوه‌بر ماهیت سوسیالیستی اش، دارای آن حد از قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی بود که در این جبهه سیاست های مستقل خود را پیش برد و برده ی قدرت های امپریالیستی نشود. فرق هست میان ائتلافی که به سود جبهه ی انقلاب است با ائتلافی که به سود امپریالیسم است. استالینگراد با وجود خرابکاری های بین المللی از سوی قدرت های امپریالیستی «متفق» که آمریکا و بریتانیا در رأسشان بودند از طریق اتکا به خود، استالینگراد شد. استالینگراد توانست به خودش اتکا کند چون توده های مردم در یک انقلاب سوسیالیستی خود را از طبقات استثمارگر سرمایه دار و فئودال رها کرده بودند. نبرد استالینگراد صرفاً یک نبرد نظامی نبود. بلکه هماورد دو نظام اجتماعی بنیاداً متفاوت بود: یک طرف نظام سرمایه داری امپریالیستی در قالب آلمان نازی بود و در طرف دیگر نظام برآمده از انقلاب اکتبر. این دو نظام در یک نبرد مرگ و زندگی درگیر شده بودند. پیروزی نبرد استالینگراد اساساً مدیون وجود نظام سوسیالیستی در شوروی بود. دولتی برقرار بود که در آن، طبقه ی کارگر در اتحاد با دهقانان و سایر زحمت کشان بر جامعه حکم می راند. استثمارگران کهنه از قدرت به زیر کشیده شده بودند. گام های عظیمی در مسیر ساختمان یک اقتصاد نوین سوسیالیستی برداشته شده بود. نیروی تولیدی توده های زحمتکش، آزاد از بردگی مزدی سرمایه داری، به شکلی کاملاً بی سابقه رها شده بود. نان و تفنگ این جنگ بزرگ، توسط همین کارگران و زحمتکشان تولید می شد و نیازی به دریافت اسلحه و نان و پول از قدرت های امپریالیستی دیگر نبود. به جز شوروی، کشورهای امپریالیستی ایالات متحده و بریتانیا و فرانسه هم درگیر جنگ با آلمان امپریالیستی بودند. اما آنان برای تقسیم جهان میان خودشان با آلمان امپریالیستی می جنگیدند. برای حفاظت از نظام سرمایه داری جهانی می جنگیدند. جنگ شوروی با اتکا به توان تولیدی و نظامی و سازمانی توده های شوروی پیش می رفت و یک جنگ خلق به تمام معنا بود.

کردستان سوریه، با رهبری و سیاستی که بر آن حاکم است، علی رغم فداکاری های زنان و مردان شجاع آن در نبرد با داعش، سرنوشتی بهتر از اقلیم کردستان عراق تحت رهبری احزاب کرد حاکم در آنجا که نمایندگان طبقات بورژوا و ملاک کردستان هستند، نخواهد داشت. اما بیم و هراس بزرگ تری نیز باید داشت. کلیه ی قدرت هایی که پید از آنان مشروعیت یا همکاری می طلبد کارنامه ی خونینی در مورد مردم کردستان و نیروهای کرد دارند. از امپریالیسم آمریکا و دولت ترکیه تا ایران و سوریه همواره به «پیمان»ها و «ائتلاف»های خود با نیروهای کرد پشت کرده اند زیرا اینان طبقات سرمایه دارند و در بازار سیاست به یکدیگر نیز رحم نمی کنند چه برسد به نیروهای کوچکِ مردم تحت ستم. آنان بارها به خلق کرد و نیروهای سیاسی کرد خیانت کرده اند و آنان را با شرکای قدرتمندترشان معامله کرده اند. در شرایط کنونی نیز سایه ی شوم این معاملات خونین را می توان دید. آنان هرگز ساطور قصابی خود را بر زمین نخواهند گذاشت. امروز در خاورمیانه، هر جریان سیاسی که می خواهد مردمی و دلسوز مردمی که داعیه ی نمایندگی اش را دارد، بماند باید با تمام قوا از نزدیک شدن به چرخاب ائتلاف های امپریالیستی و ارتجاعی پرهیز کند و خلق خود را نیز به سرعت از این چرخاب دور کند. برای پیروز شدن در انقلابی که حاصلش یک نظام اجتماعی بنیاداً متفاوت از نظام های اجتماعی حاکم در خاورمیانه و جهان است باید سؤال هایی کرد که راحتی خیال را از انسان می گیرد: مبارزینی که رویای دنیایی عادلانه را در سر می پرورانند و برای تحقق آن جان برکف هستند، زیر کدام پرچم طبقاتی می جنگند؟ آیا یک بار دیگر، مردمی که برای تغییر جامعه به پا خاسته اند، گوشت دم توپ مرتجعین شناخته شده و قدرت های بزرگ خواهند شد یا آگاهانه برای منافع بنیادین خود خواهند جنگید؟ پاسخ ما این است: همه چیز وابسته به آن است که در رأس مبارزات مردم چه طبقه ای، چه برنامه ی سیاسی و کدام نیروی پیشاهنگ قرار می گیرد و آن را هدایت می کند. و سؤالات چالش برانگیزتر: در این میان، چه کسانی متعهد خواهند شد که به روشنی، با جسارت و با صدای بلند، منافع اساسی مردم را بیان کرده و پیگیرانه برای این منافع ، آرزوها و رویاهای مردم بجنگند؟ در هر کشور، چه کسانی نماینده ی ستم دیده گانی خواهند بود که در این جهان، فارغ از ملیت و نژاد و جنسیت هیچ به حساب می آیند اما با کار خود و بر پشت خود جهان را حمل می کنند؟ •

پی نوشت ها

۱– پیشروی جنگجویان نشانه ی مخمصه ی کردهای سوریه، بسام مرو، آسوشیتد پرس- ۱۸ سپتامبر،

Militant Gains Illustrate Plight of Syrian Kurds, BASSEM MROUE Associated

۲- آسوشیتدپرس. همان جا

۳- آسوشیتدپرس. همان جا

۴- روزنامه ی فاینانشال تایمز. ۱۷ سپتامبر. کردهای سوریه به دنبال نقش بزرگ تر در جنگ غرب علیه داعش

Syrian Kurds eye greater role in west’s Isis fight, By Erika Solomon in Beirut and Piotr Zalewski in Istanbul, 17 september ۲۰۱۴

۵- روزنامه ی نیویورک تایمز، ۱۸ سپتامبر. تلاش آمریکا برای کارآمد کردن گروه های سوری. نوشته ی بن هوبارد.

U.S. Goal Is to Make Syrian Rebels Viable-By BEN HUBBARD SEPT. 18, 2014

۶- طبق گزارش نیویورک تایمز (همان جا) همه ی این گروه ها با جبهه ی النصره همکاری می کنند و بر خلاف آمریکا، هدف اصلی این گروه ها سرنگونی بشار اسد است و نه جنگ با داعش. «حمزه الشمالی، رهبر گروه حزم که از فرماندهی عملیات نظامی اسلحه و پول دریافت کرده است می گوید، همان طور که الویت جامعه ی بین المللی جنگ با داعش است، الویت ما جنگ با اسد است.» یکی دیگر از این گروه ها «حرکت نورالدین زنگی» است. شیخ توفیق شهاب الدین رهبر این گروه در «ریحان علی» ترکیه مستقر است و جزو ائتلاف «اعتدال گرایان» آمریکا است. و یکی دیگر از «اعتدال گرایان» کلنل فارص البیوش است که رهبر «بریگاد فرسان الحق» است. وی می گوید، که آن ها در کنار نیروهای جبهه النصره (القاعده) می جنگند و می گوید، که جبهه النصر هنگام عملیات های سخت علیه ارتش بشار اسد، برایشان سوءقصد انتحاری می فرستد و این ها هم به آن ها سلاح و وسایل نقلیه می دهند.

۷- حرکت حزم: گروه جهادگرای مورد علاقه ی آمریکا. الاخبار.

Harakat Hazm: America’s new favorite jihadist group–Suhaib Anjarini, 22 May 2014-Al-Akhbar