انتخابات مجلس ترکیه

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

تهدید یا فرصت برای کدام نیروها؟

حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست)  ۲۰ خرداد ۱۳۹۴

پرده ای از نمایش انتخاباتی مجلس در ترکیه به پایان رسیده و حزب اسلامی حاکم “عدالت و توسعه” پس از سیزده سال اقتدار بلا مانع و ممتد نتوانسته برای حاکمیت یک دستش رای کافی به دست آورد. هم زمان، پروژه تغییر قانون اساسی، موقعیت اردوغان و حزبش را به دردسر انداخته و اگر نتواند حکومت ائتلافی را تشکیل دهد چند پارچه شدن حزب آکپ چیزی دور از انتظار نیست. از طرف دیگر، «حزب دموکراتیک خلق ها» (ه د پ) توانسته ۸۰ کرسی را با حمایت کردها، فعالین جنبش زنان و دیگر نیروهای چپ و لائیک ترکیه کسب کند. موفقیت انتخاباتی این حزب دور از انتظار نبود. توده های کُرد و غیر کُرد در استانبول و دیاربکر و دیگر شهرهای ترکیه تا گوشه و کنار اروپا به خیابان آمدند، اشک شادی ریختند، رقصیدند و یکدیگر را به آغوش کشیدند. امیدوار به آینده ای روشن! دقیق تر گفته باشیم، متوهم به آینده ای متفاوت. انگار این پیروزی انتخاباتی قرار است پایانی باشد بر یک سده شوونیسم آتاتورکی و واپس گرایی اسلامی. انگار این سرآغاز رهایی زنان از دست قوانین اسلامی و سنت ها در جامعه زن ستیز و مردسالار ترکیه است. انگار از این به بعد، دیگر وقایع دلخراشی مانند زنده به گور شدن کارگران معدن سوما رخ نخواهد داد. دیگر کارگران از فراز برج های استانبول و دیاربکر و ازمیر و آنکارا سقوط نخواهند کرد. دیگر اسیر استثمار شدید و ساعات طولانی کار نخواهند بود و از امنیت شغلی و زندگی آسوده و بی دغدغه بهره مند خواهند شد. موج شادی توده ها چنان بلند شد که گویی دیگر دوران اسارت و شکنجه و قتل مبارزان در زندان های مخوف ترکیه به سر آمده است. دیگر دولت ترکیه قرار نیست به دنبال منافع و جاه طلبی های منطقه ای خود به آتش جنگ های ارتجاعی و مذهبی دامن زند. دیگر دوران حمایت از جانوران اسلامی داعش و جبهه النصره به سر آمده است. دیگر ترکیه پایگاه امن ناتو و آمریکا در مرزهای روسیه نخواهد بود.

دامنۀ این امیدواری و توهم به ستمدیدگان، خصوصا به توده های کُرد ، کارگران و زحمتکشان و دهقانان، زنان و جوانان نواندیش محدود نمی شود. هلهلۀ پیروزی نیز فقط از اردوی حزب کارگران کُرد ستان (پ ک ک) و شاخه قانونی و دیپلماتیکش «ه د پ» بلند نیست. اکثر نیروهای چپ سابقا کمونیست ترکیه که سال ها توسط همین ماشین دولتی کمالیستی- اسلامی قتل عام شده اند نیز در این «جشن» شرکت دارند. همان ها که به ورطۀ عوامفریبی انتخاباتی در غلتیدند، بازیگر فعال صندوق رای شدند، کاندیدا معرفی کردند و تک و توک به مجلس ارتجاع راه یافتند. اما در پس این هیاهو و هلهله، چه حقایقی جریان دارد. واقعیات سرسختی که پوچی و موقتی بودن این پایکوبی ها را  نشان می دهد و تعیین می کند چیست؟ خط تمایز آرزوها و خواست های عادلانه مردم با توهم و خواب و خیال کجاست؟ و همۀ این ها چه ربطی با دولت و قدرت سیاسی دارد؟

پیش از هر چیز باید تاکید کنیم اینکه چه افرادی، از چه طبقه و قشری، رای را به صندوق ها ریخته اند تغییری در ماهیت انتخابات و نتیجه اساسی آن نمی دهد. تغییر در ترکیب نمایندگان مجلس و حتی جا به جایی احزابی که در راس دستگاه دولتی بوروکرات ـ کمپرادوری می نشینند، تغییری اساسی در روابط اقتصادی و سیاسی و اجتماعی حاکم ایجاد نمی کند. اینکه شمار زیادی از زنان، جوانان عاصی، کارگران، ملل تحت ستم، اقلیت مذهبی علوی و دگرباشان جنسیتی علیه حزب فاسد و ستمگر آکپ و اردوغان رای دادند انتخابات مجلس ترکیه را به چیزی متفاوت از آنچه واقعا هست یعنی ابزاری برای تحکیم و تداوم سلطۀ طبقات ضدمردمی و کنترل جامعه و مهار نارضایتی توده ها، ابزاری برای تنظیم مناسبات قدرت و رقابت های درونی طبقۀ حاکم و فرایندی که طی آن «هر چند سال یک بار به ستمدیدگان اجازه داده می شود که از میان کسانی که بر آنان ستم می کنند کسانی را برگزینند» تبدیل نمی کند.

بیایید به احزاب اپوزیسیونی که شانه به شانۀ حزب حاکم «عدالت و توسعه» صحنه گردان همین انتخابات بودند نگاه کنیم: «حزب جمهوریت» ادامه دهندۀ راه آتاتورک و معروف به کمالیست. حزب فاشیست «حرکت ملی» یا همان گرگ های خاکستری بدنام که نسبت به دور قبل آراء بیشتری کسب کردند. عمده رهبران این حزب کودتاچیان نظامی دهۀ ۱۹۸۰ هستند. همان ها که هیچ گونه حقوقی برای کُرد ها قائل نیستند و اگر مسئلۀ ائتلاف شان با حزب «عدالت و توسعه» پیش آید اولین چیزی که می خواهند دوری جستن حکومت ترکیه از مذاکره با کُرد هاست. هدف آن ها در حال حاضر ایجاد ائتلافی سیاسی علیه حزب آکپ، پس گرفتن جایگاه سابق خود در قدرت و دوباره تبدیل شدن به رانندۀ ماشین کهنه دولتی است.

و بالاخره «حزب دموکراتیک خلق ها». این حزب، یک نیروی خلق الساعه نیست و مدت هاست در عرصه قانونی فعالیت دارد. در واقع، کلید فعالیت این حزب با آغاز فرایند “صلح و آشتی ملی” در جزیره ایمرالی از زمان دستگیری اوجلان زده شد. فرایندی که کاملا متاثر از فشارهای امپریالیسم آمریکا و مسئولان امنیتی دولت ترکیه بود و به پایین آوردن و غیر فعال کردن بخشی از نیروهای مسلح پ ک ک انجامید. «حزب دموکراتیک خلق» وفاداری خود به دستگاه دولت طبقاتی را با سکوت و انفعال در قبال «جنبش پارک گزی»، با موضع نگرفتن علیه حکومت در واقعه زنده به گور شدن ۳۰۰ کارگر معدن سومای ترکیه، به بی اعتنایی نسبت به جنبش اعتراضی زنان ترکیه علیه قتل و تجاوز، با اعلام گاه به گاه امکان تعطیل مبارزه مسلحانه و پایین کشیدن نیروهای مسلح در منطقۀ قندیل در صورت دستیابی به برخی خواسته ها نشان داده است. اهداف و برنامۀ این نیرو بازتاب منافع بورژوازی کرد در ترکیه است. برخلاف آنچه «حزب دموکراتیک خلق» و هر نیروی بورژوا ناسیونالیست دیگر ادعایش را دارند، هیچ ملتی یکدست و یک پارچه نیست. ملت کرد نیز مانند ملل ستمدیدۀ دیگر به طبقات و قشرهای مختلف با منافع متضاد تقسیم می شود. افق و آرمان پرولترهای کُرد به مثابه بخشی از طبقۀ پرولتاریای جهانی از زمین تا آسمان با منافع استثمارگرانه و هدف کسب سود و شراکت در قدرت سیاسی موجود که بورژوازی کُرد به دنبالش است تفاوت دارد. سهیم شدن بورژوازی ملل تحت ستم در این قدرت سیاسی نه به معنای خاتمه یافتن ستمگری ملی است و نه نقطۀ پایانی بر تضادها و تخاصمات طبقاتی و اجتماعی در درون خود ملل ستمدیده. شرکت ستمدیدگان در فرایندهای انتخاباتی نیز نتیجه ای جز طولانی کردن عمر ستمگری ملی و طبقاتی و جنسیتی و مذهبی در پی نخواهد داشت.

سقف اهداف رهبران جنبش های ناسیونالیستی تشکیل حکومت خودی در چهارچوب نظام سرمایه داری است. اگر چنین هدفی را غیر قابل دسترسی بیابند به خودمختاری و کسب حقوق ملی و شراکت به عنوان شریک درجۀ دوم در دستگاه دولتی موجود رضایت می­دهند. در شرایط کنونی، رهبران «حزب دموکراتیک خلق ها» در کُرد ستان ترکیه نیز به این امتیازگیری و شراکت در قدرت تحت عناوین دستیابی به «رژیم حقوقی»، «حاکمیت قانون»، «حکومت پارلمانی»، «انتخابات آزاد»، «حقوق  شهروندی» و… غیره رضایت داده اند. دمیرتاش رهبر این حزب طی نطق های قبل از انتخابات شعار می داد «ما به هیچ وجه با آکپ ائتلاف نخواهیم کرد». اما اینک اوجلان در فردای انتخابات اعلام می کند که مواضع قبل و بعد از انتخابات عوض خواهد شد! به یک کلام، سیاست «حزب دموکراتیک خلق ها» بازسازی دولت بورژوایی است. بازسازی دولت آن هم در شرایطی که گسترش دامنۀ نارضایتی و اعتراضات توده ها، زمینۀ مساعد و فرصت های خوبی را برای برپایی یک جنبش آگاهانه و متشکل انقلابی فراهم ساخته است. اما حزب عمدۀ بورژوازیِ کرد بنا به ماهیت و منافع طبقاتیِ خود، نظم حاکم را تقویت می کند. به طبقه جهانیِ‌خود خدمت می کند و انرژی میلیون ها توده ناراضی و زنان و مردان پیشرو و آماده به جنگ را به مجرای انتخاباتِ بورژوایی برای دریافتِ‌سهم خود از خوان یغمای دولت می ریزد. بر تارک این پیروزیِ‌انتخاباتی، تلاش برای تر و تازه و کارآمد کردنِ‌نظام بورژوایی حاکم بر ترکیه و تداوم سلطۀ بورژوازی جهانی خودنمایی می کند.

اما بعد بین المللی انتخابات مجلس ترکیه چیست و قرار است چه تاثیری بر روابط و موقعیت دولت ترکیه (و نه فقط این یا آن حزب حاکم) در صحنۀ اقتصاد و سیاست جهانی داشته باشد؟ استقبال امپریالیست های آمریکایی و اروپایی از این انتخابات یک نشانه است. چند روز قبل از برگزاری انتخابات، مجلۀ نیویورک تایمز این پیش بینی تاییدآمیز را ارائه کرد: «این بسیار خوب است که کردها به پارلمان می روند.» امپریالیست ها انتخابات اخیر را در راستای پایان بخشیدن به جنگ سی ساله در کردستان می بینند حتی اگر تضمینی برای صلح پایدار وجود نداشته باشد. آن ها برقراری آرامش و ثبات داخلی ترکیه را برای ادامۀ فرایند سرمایه گذاری های خارجی و کسب سود از یک سو، استحکام موقعیت ناتو و تداوم طرح های نظامی ـ امنیتی اش در منطقه، حیاتی می دانند برای قدرت های امپریالیستی، اهمیت فرآیندهای انتخاباتی در کشورهای تحت سلطه و نفوذشان در آن است که دولت های حاکم در این کشورها صاحب رژیم هایی بشوند که علاوه بر داشتن قدرت سرکوب، دارای اعتبار توده ای هم باشند و رضایت بخش بزرگی از توده های مردم را با خود همراه کنند و به این ترتیب دولتِ دیکتاتوری طبقات استثمارگر در این کشورها به این طریق تحکیم و با ثبات شود. علاوه بر این، امپریالیسم آمریکا از زاویه ی پروژه های گسترده تر منطقه ای خود نیز به این انتخابات نگاه میکند.  آمریکا نیز این انتخابات و به طور کلی روند صلح حکومت ترکیه با پ ک ک را در چارچوب پروژۀ هژمونی بین المللی اش در نظر می گیرد. به ویژه با توجه به وضعیت بحرانی و غیر قابل پیش بینی عراق و سوریه، آمریکا به ناگزیر در پی ایجاد تغییراتی در رویکرد خود نسبت به حزب «عدالت و توسعه» در ترکیه و احزاب رسمی اپوزیسیون این کشور (از جمله «حزب دموکراتیک خلق ها») است.

تا پیش از وضعیتی که امروز شاهدش هستیم،‌اساس پروژه منطقه ای آمریکا بر حمایت از اردوغان و حزب عدالت و توسعه (آکپ) قرار گرفته بود تا با حل مساله کرد در قالب پروسه صلح،‌نقش ویژه ای برای ترکیه در منطقه ایجاد شود و دولت و ارتش ترکیه بتوانند اهداف آمریکا در منطقه را برآورده سازند. حتی مدل اسلام معتدل آکپ نیز مورد حمایت امپریالیستها واقع شد و در بهار عربی به تبلیغِ وسیع آن پرداختند. با اوجگیری بهار عربی و از کنترل خارج شدن بسیاری از روندها از دست دولت های گوش به فرمان امپریالیست ها و ظهور نیروهای بنیادگرای اسلامی، مشخصا دولت اسلامی یا داعش،‌حنای «اسلام معتدل» مدل حزب عدالت و توسعه که با حمایت آمریکا قرار بود الگوی حکومت ها در مصر و تونس و سوریه  باشد رنگ باخته است. طرح های جاه طلبانه اردوغان برای برپایی «امپراطوری عثمانی» به تضادهای منطقه ای با عربستان و ایران دامن زده و آمریکا را در مورد حمایت از نقش ترکیه به مثابه ژاندارم شماره یک منطقه دچار تردید کرده است. ناروشنی بورژوازی ترکیه در مورد نتایج و سرنوشت جنگ های نیابتی سوریه و عراق در کنار تضادهای دیگر باعث بالا گرفتنِ اختلافات درون هیئت حاکمۀ این کشور شده است. شورش چندباره جوانان و جنبش موسوم به گزی­پارک، سیاست ها و جاه طلبی های حزب حاکم را به چالش می کشد. نفوذ حکومت مرکزی در مناطق کُرد نشین ترکیه نیز که در آرای بالای این حزب در انتخابات ها منعکس می شد بعد از تحولات کردستان سوریه و کوبانی و اتحاد آکپ با داعش کمرنگ شده است. بخش هایی از طبقه متوسط جدید ترکیه که در دوران ۱۳ ساله حاکمیت آکپ رشد کرده بودند،‌در حال روی برتافتن از این حزب یا از باند اردوغان هستند.   

افتادن جریان های سابقا کمونیست انقلابی و چپ اپوزیسیون به ورطه ی رفرمیسم و تن دادن به چارچوب نظام طبقاتی و سیاسی موجود و بدتر از آن، یاری رساندن به روند مشروعیت بخشی به دولت جمهوری ترکیه، شرایط را برای کمونیست های انقلابی راستین ترکیه سخت میکند. با وجود شرایط سخت و پیچیده ای که برای توده های وسیع مردم ستمدیده از ملیت ها تا زنان و کارگران و روشنفکران قرار گرفته نباید تسلیم این شرایط شد. این اوضاع پتانسیل هایی را مقابل نیروهای راستین کمونیست و انقلابی قرار می دهد تا بتوانند از درون این ناملایمات در جهت ساختن یک قطب انقلابی  تلاش کنند و در پروسه مبارزه و جنگیدن برای جهانی متفاوت خود و جامعه را تغییر دهند. باید به نیروی قهر و آگاهی توده ها دولت های مرتجع را تحت رهبری یک حزب کمونیست واقعی منهدم کرد و دولت های نوینی را با شاخصه های دگرگونی واقعی اقتصاد و سیاست و فرهنگ شکل داد. دولت های نوینی که حاکمیت و فعالیت و مشارکت توده ها در آن با نفی هرگونه روابط استثمارگرانه و ستمکارانه و با درکی انترناسیونالیستی به دور از تعصبات و خرافه های ناسیونالیستی ـ مذهبی رقم خواهد خورد.

حزب کمونیست ایران (مارکسیست- لنینیست – مائوئیست) 

بیستم خرداد ماه ۱۳۹۴

۲۰۱۵-۰۶-۱۰