علی اشرف درویشان در عمل تاریخی خود زنده است!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

علی اشرف درویشیان نویسنده پیشرو و متعهد پس از نبردی سخت با بیماری به دلیل سال ها زندان  در زمان  شاه و تهدیدها و  فشارهای جمهوری اسلامی در گذشت. او نویسنده  رنج های بزرگِ زحمتکشان  و محرومان بود. علی اشرف دوست داشتنی پس از عمری مبارزه و تلاش از میان ما رفت و زندگیش با سربلندی و  افتخار ماندنی شد.

جمهوری اسلامی حتی اجازه انتقال پیکر علی اشرف به زادگاهش، کرمانشان را نداد و مانع از خاکسپاری وی در قطعه هنرمندان و نویسند گان شهر تهران شد و پس از  مرگ وی  نیروهای امنیتی منزل شخصی اش  را محاصره  و مانع حضور مردم و جوانان شدند. رژیم جمهوری اسلامی  بدون رضایت خانواده اش مکان و زمان خاکسپاریش را تعیین کرد. علیرغم حضور ماموران رژیم در مراسم خاکسپاریش شرکت مردم چشمگیر بود و مراسم به گونه ای که شایسته وی بود برگزار شد و  با خواندن سرود و ترانه  یادش را گرامی داشتند.

درویشیان از سال های ۱۳۵۰  بارها به دلیل داستان هایش به زندان افتاد و تحت شدیدترین شکنجه ها قرار گرفت، او برخی از داستان هایش را طی شش سال در زندان نوشت. به گفته خودش جدی بودن در عرصه ادبیات را از صمد بهرنگی آموخت و همچون وی در دورترین نقاط محروم  دانش آموزان را آگاه و آموزش می داد. قهرمانان  داستان های او مردم زحمتکش بودند. او داستان هایش را با الهام از مبارزه و رنج مردم ستمدیده ایران و حتی جهان می گرفت. او آرزوی جامعه ای را داشت که کودکان بالنده و شجاع شوند و استثمار نشوند. علی اشرف در دهه  50 شمسی با وجودی که سالها در زندان بود با کمک معلمین مبارز دیگر همچون هرمز گرجی بیانی و پرویز صمیمی که توسط رژیم اعدام و یا زندانی شدند توانست چند مرکز کتاب در شهر کرمانشاه و منطقه ماهیدشت و اسلام آباد دایر نماید. این کتاب فروشی ها  سبب آگاهی بخش مهمی از جوانانی شد که بعدها در سازمان های کمونیستی و انقلابی به فعالیت پرداختند. او خودش را به رژیم نفروخت و همچون شاملو در کنار مردم ایستاد. نویسنده ای که در کنار مردم محروم و کودکان کار بود چگونه می توانست تن به سازش و تسلیم در برابر حکومت های ارتجاعی شاه و شیخ دهد. درویشیان نیز همچون شاملو هرگز نواله چرب و نرم را گردن کج نکرد و به هیچکس باج نداد. علی اشرف عزیز در تشبیهی جمهوری اسلامی را حکومت دیو و دد نامید که شیشه عمرش در تهران به زمین خورده و آلوده گی هوای تهران را ناشی از شکستن شیشه عمر این حکومت دیو و دد می دانست.

او  نویسنده ای بود که توجه خاصی به ادبیات و فرهنگ مردم کرد داشت و تلاش کرد با جمع آوری افسانه ها،  داستان ها و متل ها و مدون کردنشان زبان کردی را غنا بخشد. او با زبان طنز، بی عدالتی ها و ستم ها را به سخره می گرفت. علی اشرف  بارها  دعوت رژیم  و وعده و وعید هایش را نپذیرفت و گفت که :”من بر سر سفره خون نخواهم نشست.” او خط روشنی  بین دوست و دشمن داشت. درویشیان مصداق این گفته مائو بود که: ” هیچ نویسنده و هنرمند انقلابی نمی تواند بکار خود معنا ببخشد مگر آن که با توده ها پیوند نزدیک بیابد، افکار و احساسات انان را بیان کند و چون سخنگوی صدیقی به انان خدمت کند.”

علی اشرف درویشیان از میان ما رفت اما آثار ماندگار و در کنار ستمدیده گان بودنش نهیبی است که جوانان و نسل های آینده را با چشم  باز و امیدوار، به گشودن قفل دروازه های فردا بر می انگیزد.

گرامی باد یاد وخاطره علی اشرف درویشیان

حزب کمونیست ایران (مارکسیست – لنینیست- مائوئیست)

اکتبر ۲۰۱۷