جمهوری اسلامی در تنگای شورش مردم!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۵ دقیقه

شعار مرگ بر دیکتاتور! توپ، تانک، فشفشه آخوند باید گم بشه!  مرگ بر خامنه ای! مرگ بر بسیجی! مرگ بر روحانی!در اصفهان و کرج، شیراز، مشهد، قهدریجان، شاهین شهر، نجف آباد، اراک و اشتهارد کرج و شهرهای دیگر باز هم طنین انداز شد.  مردم  دو باره خواست اولیۀ خود، سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را اعلام کردند. امشب و شب های دیگر نیز در راه است. پژواکِ خیزش فرودستان در دی ماه ۱۳۹۶ می رود که بار دیگر در شهرهای مختلف طنین بیندازد. مقاومت سراسری تر می شود. اعتراضات جسورانه تر و بی پرواتر می شوند. هم زمان دعواهای درون هیئت حاکمه حادتر می شود. تلاش شان برای «وحدت» بدجوری شکست خورده است. عده ای از مجلس نشینان، فریاد «مردم گرسنه اند» و «فساد همه جا را گرفته» را از تریبون مجلس سر داده اند. اما همگی  شان شریک جرم هستند. حتا برای خبرهای «رفع حصر» کسی تره خرد نمی کند. دستگیری و تهدید به اعدام چند دُم کلفت تحت عنوان اختلاس و اخلال در بازار ارز، خط و نشان کشیدن برای بستن تنگه هرمز و تلاش برای متوسل شدن به «میهن پرستی» و «دم شیر»، و از طرف دیگر، باز کردن روزنۀ مذاکره با ترامپ را مردم با تمسخر  و پوزخند نگاه می کنند. توپ و تشرهای مسخرۀ قاسم سلیمانی، ترامپ و ژنرالهایش را بیشتر می ترساند تا مردم کوچه و خیابان را. اقتصاد از بیخ وبن ورشکسته است. اعتبار سیاسی رژیم، از هر جناح، از رهبر و ژنرال های نظامی تا دولت و پادوهای مجلس نشین، مثل حلقه های کف صابون است. پایه های خرافی و موعظه های  عقب ماندۀ اسلام گرایانۀ این رژیم هم هر روز کوچکتر می شود.

بحران در روابط با آمریکا، این رژیم را در آستانۀ اخراج از نظام اقتصاد سرمایه داری جهانی که بند نافش به آن بسته است، قرار داده است. با دیدن این دورنما خانواده های ملایان و نظامیان (سپاه و ارتش) و بوروکرات ها هزاران میلیارد دلار که حاصل رنج و زحمت کارگران و زحمتکشان این کشور است را به شکل دلار و طلا بار کرده و همراه با خانواده هایشان از کشور خارج کرده و می کنند. تجاری که با پشتوانۀ این رژیم تبدیل به ابَر تجار ایران و خاورمیانه شده اند، بسیاری از سرداران سپاه و آقازاده ها تحت عنوان سرمایه گذاری فرا مرزی و صادرات، هزاران میلیارد دلار را  از کشور خارج کرده اند و پیشاپیش مقیم دبی و کنیا و غنا و بنن و سریلانکا و فرزندانشان در آمریکا و بریتانیا و … هستند. مقاطعه کاران و دلالان آب و برج سازی پیشاپیش فرار کرده اند. در فاصله بهمن ۹۶ تا فروردین ۹۷ (یعنی، دو سه ماه اول سال ۲۰۱۸) طبق گفته محمدرضا پور ابراهیمی، رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، سی میلیارد دلار از کشور خارج شده است. برخی سران اقتصادی رژیم این فرار سرمایه را نتیجه مسافرت های مردم به خارج از کشور قلمداد می کنند و بعد هم «رهبر» به مردم می گوید “خارجه نروید”! در حالی که این مبلغ حتا از بودجۀ دفاعی این رژیم  (البته رقم رسمی آن) بیشتر است. این سرمایه ها، بعد از خیزش فرودستان در دی ماه خارج شده اند و تحلیل گران اندیشکده های وابسته به دولت آمریکا[۱] خروج ناگهانی این سرمایه کلان را نه نتیجه اختلاس و فسادِ معمول در این رژیم، بلکه نتیجه سراسیمه گی از شکست نیروهای امنیتی رژیم در خواباندن اعتراضات می دانند. پس از برجام، میلیاردها دلار تحت عنوان فینانس و سرمایه گذاری مشترک از چین، کره، ژاپن، فرانسه، آلمان، ایتالیا و غیره گرفتند و «ملا خور» کردند و اکنون بازپرداخت این وام ها و بهرۀ آنان را باید دولت (تحت این رژیم یا هر رژیم وابسته به سرمایه داری جهانی که جانشین آن شود) از جیب کارگر و کارمند و معلم بازپرداخت کند. حتا اگر ترامپ  از برجام خارج نمی شد، اوضاع با کمی بالا و پایین، همین بود.

 این رژیم شانس کمی برای بقا دارد. چون که  با توفانی ناب مواجه است. حتا مذاکره و توافق با ترامپ، برایش پر از خطر است. اینها می دانند که هدف ترامپ آن است که وادار به خودسوزی شان  کند. با این وصف، تنها روزنه امید برای بقاء برای اینها همان است که به امام زادۀ ترامپ دخیل ببندند. مذاکرات پشت پرده با  آمریکا در جریان است. میان آمریکا از یک طرف و اتحادیه اروپا، روسیه و چین از سوی دیگر بر سر این که با این رژیم چه باید کرد، اختلاف نظر است. حتا در کابینۀ ترامپ بر سر سیاست نسبت به جمهوری اسلامی اختلاف است (برای مثال، میان وزیردفاع جیمز متیس و جان بولتون). آنها هم نمی دانند، «آلترناتیو» شان چیست. سال ۵۷ برای امپریالیست های آمریکا و اروپا روشن بود که «آلترناتیو»شان کیست و چیست. آن اتحادی که میان قدرت های امپریالیستی غرب در سال ۵۷ موجود بود، امروز در میانشان وجود ندارد. آن زمان، توافق کردند که برای حل بحران مشروعیت رژیمِ دولت سرمایه داران و ملاکین وابسته به امپریالیسم و پایان دادن به انقلاب مردم، شاه را خارج کرده و راه رسیدن خمینی و اسلام گرایان به قدرت را باز کنند.

نیروهای سرکوب رژیم به وضعیتی افتاده اند که مانند ماشین های آتش نشانی برای اطفای حریق از یک جا به جای دیگر حرکت می کنند و قبل از اینکه کاملا آتش را خاموش کنند، حریق از جایی دیگر سربلند می کند و قبل از آنکه برسند، آتش سریعتر از آنها به نقاط دیگر سرایت می کند. سران امنیتی و نظامی و بسیجی از تریبون های رسمی برای  مردم خط و نشان می کشند و عناصر لمپن و گنده دهان وابسته به رژیم، به طور غیررسمی «وعده» می دهند که «ما میرویم اما قبل از رفتن دریای خون راه می اندازیم»! اما مردم نمی ترسند. به وضوح جریان هایی مانند مجاهدین و شاخه های خارج کشور جنبش سبز و شاخه هایی از سلطنت طلبان/جمهوری خواهان می خواهند که بحث آلترناتیو، فراتر از «دموکراسی و انتخابات آزاد» نرود و توده های مردم به این افق که «بعد از سرنگونی و از طریق انتخابات آزاد» آلترناتیو را تعیین خواهند کرد تن دهند. ضرورتِ اتحاد برای سرنگون کردن رژیم، این فشار عینی را بر مردم وارد می کند. اما باید شعار خمینی را به یاد آورد که قبل  از سرنگونی شاه برای ممانعت از رشد و گسترش نفوذ کمونیست های انقلابی در میان مردم می گفت: «بحث بعد از مرگ شاه»!. اما خودش در حال ساختن جبهه اسلام گرایان حول آلترناتیو حکومت اسلامی اش بود و در یک بزنگاه شعار «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را تبدیل به خواست توده های مردم خیابان  کرد و مهر رهبری خود و اسلام گرایی را بر حرکت ضد سلطنتی مردم کوبید.

توده های مردم جسورانه تر در میدان مبارزه عمل خواهند کرد. اما این مبارزات جسورانه و حتا دست بردن به اسلحه می تواند تحت شعار «رضاشاه روحت شاد» باشد. یعنی، مبارزۀ جسورانه و پر از فداکاری اما بدون رادیکالیسم. زیرا رادیکال بودن یعنی به ریشه ها زدن. از این نظر، شعار «رضاشاه روحت شاد» مانند شعار، «درود بر خمینی» در سال ۵۷ است.

نداشتن آلترناتیو و دست انداختن به آن چه در دسترس است، خطرناک است. این خطری است که ما باید با دخالتگری از طریق مطرح کردن آلترناتیو جمهوری سوسیالیستی نوین که هم مختصاتش را داریم و هم نقشه راهش را، با آن مقابله کنیم. دمیدن کیفیت رادیکال به مبارزات توده ها با شعارهای «هفت توقف» ممکن است. اینگونه است که خواست سرنگونی این رژیم با محتوای حداقلی پیوند می خورد و مانع از آن می شود که برای چیزی مبارزه و فداکاری کنند که نه منافع کوتاه مدت و نه درازمدتشان را متبلور می کند.

این جنبش سراسری باید انسجام و وحدت پیدا کند و هم زمان، افق هایش روشن تر شود. همه گیر کردن هفت توقف می تواند چنین خدمتی کند و به شعار «مرگ بر جمهوری اسلامی» محتوایی سیاسی و اجتماعی متمایز بدهد. بخشی از چارچوب و بستر هفت توقف، ضدیت با وابستگی به امپریالیسم است. طناب دار دلار بر حیات اقتصادی ایران را امپریالیسم آمریکا می بافد و رژیم جمهوری اسلامی به گردن مردم می اندازد. این رابطه را باید تبدیل به آگاهی مردمی کرد.

دشمن ما همین جاست آمریکا همین جاست!

مرگ بر جمهوری اسلامی!

زن شورش رهایی تا نبرد نهایی!

آگاهی کمونیستی و رهبری حزب نیاز انقلاب ماست!

حزب کمونیست ایران (م ل م)

۱۳ مرداد ۱۳۹۷

۴ آگوست ۲۰۱۸