تقاص خون «دختر آبی»، سرنگونی جمهوری اسلامی است

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۲ دقیقه

سحر خدایاری معروف به «دختر آبی» در اثر خودسوزی مُرد. مرگ دردناکی که نفرت عمومی از نظام نحس اسلامی را چند برابر میکند. زندگی مدتها است تحت حاکمیت این نظام بوی مرگ گرفته است. اعدام، قتل زیر شکنجه، قتل در زندانهای نا امن، ترورهای داخل و خارج از کشور، خودکشی ناشی از فقر و بی آیندگی اخباری است که این روزها بارها به گوش میرسد. مردم حتی برای ساده ترین و پیش افتاده ترین چیزها هم در جمهور اسلامی به کام مرگ کشیده میشوند.

دختر آبی اسفند ماه سال ۹۷ برای دیدن مسابقه فوتبال بین تیمهای استقلال تهران و العین امارات با چهره و پوشش پسرانه و مبدل قصد ورود به استادیوم یک صدهزار «پسری» آزادی را داشت که توسط مأموران انتظامی دستگیر شد. بعد از دو روز با قرار وثیقۀ پنجاه میلیون تومانی آزاد شد. پس از آنکه متوجه شد به اتهام «پوشش نا مناسب» و «جریحه دار کردن عفت عمومی» به شش ماه تا دو سال زندان محکوم خواهد شد، اقدام به خودسوزی مقابل دادسرا کرد.  

زندگی برای زنان در سایۀ حکومت اسلامی تفاوتی با مرگ ندارد. زنان چهل سال است که در ایران از اولیه ترین حقوق اجتماعی، سیاسی و مدنی محروم هستند و به واقع «جنس دوم» و «شهروند درجه چند» این حکومت اند. مسالۀ ممنوعیت ورود زنان به استادیومهای ورزشی از همان ابتدای روی کار آمدن اسلامگرایان در ایران روی داد و بخشی از پروژۀ سانسور و محدود کردن زن در عرصه های مختلف اجتماعی برای تحکیم بیشتر انقیاد زنان و تثبیت بیشتر اخلاقیات زن ستیزانۀ دینی در جامعه بود. همچنین ممنوعیت ورود زنان به بعضی مشاغل و حوزه های اجتماعی و نرینه کردن فضاهای عمومی بخشا با هدف متحد کردن گرایشات مردسالارانه در جامعه صورت گرفت. نوعی اتحاد نانوشته میان سنت و عرف خانوادگی و اجتماعی پدرسالارانه با قوانین و ایدئولوژی دولت سرمایه داری پدرسالار و دین مدارِ جمهوری اسلامی. به همین علت جمهوری سلامی سرسختانه نسبت به هر گونه حضور زنان در چنین اماکنی و تلاش زنان برای باز پس گیری و فتح فضاهای اجتماعی، با مشت و زندان جواب داده است. و البته پاسخ زنان هم به اشکال مختلف مقاومت و مبارزه علیه انواع نشانه های زن ستیزانۀ حکومت از حجاب اجباری تا آزادی اجتماعی حضور در اماکن نرینه شده بوده است. سحر خدایاری تاوان پافشاری بر این بدیهی ترین حق و البته سرپیچی از اراده و تابوهای مردان خدا را با شعله های آتش در جانش پرداخت.

در مقابل چنین سطحی از ستم و سرکوب نباید سکوت کرد! وجدان جامعه نسبت به کشتن مردم توسط حکومت و به بهانه های مختلف نباید منفعل شده و واکنشی نشان ندهد. مردان نباید نسبت به این تبعیض و بی عدالتی بی تفاوت باشند و اگر به ورزشگاه می روند دادخواهی خون سحر را فریاد بزنند. بازیکنان لیگ فوتبال ایران که دستمزدهای نجومی دریافت می کنند اگر اندکی شرافت داشته باشند باید از هر تریبونی انزجار خود نسبت به چنین جنایاتی را مطرح کنند. اعتراض ورزشکاران سیاه پوست به قوانین تبعیض نژادی در ایالات متحده آمریکا در دهۀ ۱۹۶۰، الگویی در این زمینه است.

مقاومت علیه این تبعیض و جنایت، سرآغاز یک مبارزۀ سراسری و اجتماعی برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی است. نظامی که از روز نخست تا کنون ضدیتش با اکثریت مردم، با زنان، کارگران و زحمتکشان، با ملل تحت ستم، روشنفکران و هنرمندان دگراندیش و با آزادی های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی پابرجا و مرگ آفرین بوده است.

مرگ بر جمهوری اسلامی!

زنده باد انقلاب کمونیستی!

پیش به سوی تشکیل جمهوری سوسیالیستی نوین ایران!

حزب کمونیست ایران (مارکسیست لنینیست مائوئیست) ۱۹ شهریور ۱۳۹۸/ ۱۰ سپتامبر ۲۰۱۹