جورج فلوید نه اولین نفر بود نه آخرین نفر، اگر به این وحشت مداوم خاتمه ندهیم
توضیح سایت حزب کمونیست ایران (م ل م): قتل بیرحمانۀ جورج فلوید به دست پلیس جنایتکار ایالات متحدۀ آمریکا، خشم مردم و جوانان عصیانگر در چندین شهر آمریکا را شعله ور کرده است. نبرد در خیابانها ادامه دارد و در آیندۀ نزدیک اسناد و گزارشهایی در رابطه با این خیزش و پیامدهای آن از وبسایت حزب کمونیست انقلابی آمریکا (آر.سی.پی) را ترجمه و منتشر خواهیم کرد. در اینجا بخشهایی از مقدمه سخنرانی های تابستان سال ۲۰۱۸ باب آواکیان را باز نشر میکنیم که پیشتر در جزوه ای با عنوان چرا به یک انقلاب واقعی نیاز داریم؟ و چگونه واقعا میتوانیم انقلاب کنیم؟ توسط حزب ما ترجمه و منتشر شده بود. این متن از صحات ۱ تا ۳ این جزوه گرفته شده است
در سال ۲۰۱۲ در «انقلاب، نه چیزی کمتر از آن» درباره قتل هولناک ریمارلی گراهام[۱] نوشتم که در آن سال در خانه خودش مورد اصابت گلوله پلیس نیویورک قرار گرفت. او تنها ۱۸ ساله بود. آیا واقعا لازم است به شما بگویم از چه نژادی بود؟ مادرش مدام میگفت: «این قتلها را باید متوقف کرد». و پدرش بارها و بارها تکرار کرد: «چرا پسرم را کشتند؟» «چرا پسرم را کشتند؟» پلیس نیویورک بعد با سر و صدای زیاد به حمایت از آن خوکی که ریمارلی گراهام را بیرحمانه کشته بود بلند شدند، به طرزی شرمآور خانواده ریمارلی گراهام و نزدیکانش را سرزنش کردند، تا یک بار دیگر این حقیقت زشت را نشان دهند که ساختار این کشور و برای قدرتهای حاکم در این کشور، انسانیت مردم سیاهپوست هیچگاه به شمار نیامده است. به آن¬ها هیچ وقت به عنوان انسان ارزش داده نشده است، تنها به مثابه اشیایی که باید استثمار، ستم و سرکوبشان کرد انگاشته شدهاند. شش سال بعد و با قتلهای بیرحمانۀ پلیس که بی وقفه و سلسله وار ادامه یافتهاند باید بازهم پرسید: چند بار دیگر این باید رخ دهد؟ چند بار دیگر باید اشکها، فریادهای خشم و درد از قلب زخمخوردۀ مردم بیرون بریزد؟ چند بار دیگر وقتی یکی نمونه دیگر از این قتلهای هولناک توسط پلیس بشود بایستی کلماتی را بشنویم که نفت بر زخمهای سوزان میریزد: قتل موجه، استفاده موجه از زور توسط پلیس. چند بار دیگر؟ ریمارلی گراهام، نیکولاس هیوارد جونیور،[۲] تمیر رایس،[۳] اریک گارنر،[۴] داریس پاینه،[۵] اسکار گرنت،[۶] مانوئل دیاز،[۷] ….، لکوان مک دانلد،[۸] آیهنا استنلی جونز،[۹] سندرا بلند،[۱۰] …، لری دیویس،[۱۱] مایکل براون،[۱۲] فردی گری، [۱۳] موریس گرنتون،[۱۴] هریث اوگاستوس[۱۵]… این لیست طولانی است. هزاران و هزاران نفر، به خصوص از سیاهپوستان و لاتینتبارها و بومیهای آمریکا. حتا اگر این قتلها، تنها فاکتور ناروای نظام سرمایه داری بود، باز هم دلیلی برای محو کردن آن از روی زمین بود.
ولی این تنها بخشی از جنایتهای غیرقابل تحملی ست که این سیستم دائما مرتکب میشود و منجر به زجر بیدلیل فراوان برای انبوه انسا¬ها میگردد. پس بیایید برگردیم به این سوال که «چرا» چنین است و چه باید کرد که این جنایتها واقعا متوقف شوند.
چرا سیاهپوستان، لاتینتبارها و بومیان آمریکا آماج آزار نسل کشانه (ژنیوسایدی)، زندانی شدن دسته جمعی، و خشونت و قتل پلیس هستند؟
چرا تحقیر پدرسالارانه، انسان زدایی کردن و به انقیاد در آوردن همۀ زنان در همه جا وجود دارد، ستمگری براساس جنسیت و گرایش جنسی؟
چرا جنگهای امپراتوری وجود دارد، ارتشهای اشغالگر و جنایت علیه بشریت؟ چرا دیوپنداری، جرمانگاری، اخراج مهاجران و نظامیشدن مرزها ؟
چرا محیط زیست سیارۀ ما در حال نابود شدن است؟
اینها مواردی است که ما پنج توقف میخوانیم. مواردی که تضادهای این سیستم را با همه ویرانیها و درد و رنجی که تولید میکند، عمیقا نشان میدهند و به روشی قدرتمند، با عزم جزم برای متوقف کردن آنها، بایستی به آنها اعتراض و در مقابلش مقاومت کرد. البته تنها با خاتمه دادن به خود سیستم است که میتوان نهایتا متوقفشان کرد.
چرا در کنار همۀ اینها، ما در جهانی زندگی میکنیم که بخش زیادی از انسانها در فقر شدید زندگی میکنند؟ با ۲.۳ میلیارد انسان که حتی توالتهای اولیه و مستراحهای عمومی ندارند و انسانهای بسیاری از بیماریهای قابل پیشگیری زجر میکشند، با میلیونها کودک که هر سال از این بیماریها و گرسنگی میمیرند. صد و چهل میلیون کودک در دنیا مجبور به کارهای استثمارگرانه وحشیانه هستند و کل اقتصاد جهانی بر یک شبکه پهناور تولیدیهای لباس با دستمزد بسیار پایین تکیه دارد که زنان بسیاری را به کار میگیرند که به طور منظم در معرض آزار و اذیت جنسی هستند. جهانی که شصت و شش میلیون پناهنده به خاطر جنگ، فقر، آزار و اذیت و تاثیرات گرمایش زمین آواره شدهاند.
چرا بشریت در چنین وضعیتی است؟ یک دلیل اساسی وجود دارد: سرشت بنیادین سیستم سرمایهداری امپریالیستی که در آن زندگی میکنیم. این سرشت و ماهیت به طور مداوم مرتکب دهشتهای پایان ناپذیر میشود. و اساسا ما دو گزینه داریم: یا با این وضع بسازیم و نسلهای آینده را ـ اگر آیندهای باشد ـ به سرنوشتی مشابه یا بدتر محکوم کنیم، یا اینکه انقلاب کنیم.
[۱] Ramarley Graham
[۲] Nicholas Heyward Jr
[۳] Tamir Rice
[۴] Eric Garner
[۵] Darius Payne
[۶] Oscar Grant
[۷] Manuel Diaz
[۸] Laquan McDonald
[۹] Aiyana Stanley-Jones
[۱۰] Sandra Bland
[۱۱] Larry Davis
[۱۲] Michael Brown
[۱۳] Freddie Gray
[۱۴] Maurice Granton
[۱۵] Harith Augustus