ترویج طب سنتی، جنایتی دیگر از جمهوری اسلامی علیه بشریت

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۱۰ دقیقه

ستاره مهری

از نشریه آتش شماره ۱۲۱. آذر ۱۴۰۰

یکسال پیش در اوج همه گیری کوید ۱۹، تعدادی از اعضای مجلس شورای اسلامی مانند زهرا شیخی نماینده اصفهان که دکترای طب سنتی دارد با همکارانش به ‌طور آتش به اختیار وارد میدان شده و مرکز درمان کوید ۱۹ بر مبنای طب سنتی ایجاد کردند. این شارلاتان مانند عوامفریبان دیگر حکومت اسلامی، با سوء استفاده از کم دانشی مردم در امور تخصصی و عدم دسترسی مردم به اطلاعات موثق علمی، فکت های قلابی در مورد «توطئه های پزشکی غرب»[۱] ارائه داد و با همان عبارات و واژه های حکومت که امیال خود را به جای «مردم» جا می زنند اعلام کرد «مطالبه مردم برای استفاده از طب سنتی در درمان بیماران کرونا را تا انتها پیگیری می‌کنم».

عده ای از پزشکان که روسای انجمن های علمی و درمانی هستند در ۴ مهر ۱۳۹۹ طی نامه ای به وزیر بهداشت وقت سعید نمکی در مورد خطر طب سنتی و باورهای خرافی و شبه علم و اطلاعات ابطال شده، منسوخ شده و حتا سنجش نشدۀ آن هشدار دادند و از وزیر بهداشت خواستند که «برای روشن کردن مرزهای اطلاعات علمی از شبه علم، خرافات، برداشت های شخصی و نیز اطلاعاتی که به روش های علمی سنجیده نشده است وارد عمل شوید»[۲].  پوریا ناظمی تهیه کنندۀ پادکستهای علمی، که جنایت های «طب سنتی» را نیز رصد کرده است، به تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۹۹ نوشت: «مقام‌های سیاسی ایران از تأسیس آتش به اختیار مراکز درمانی طب سنتی برای مبارزه با کوید ۱۹ خبر داده‌اند. چرا چنین رفتاری بالقوه مرگبار است؟»[۳]

اما «طب سنتی» که بعضا تحت عنوان «طب اسلامی» و گاه «طب اسلامی- ایرانی» ارائه می شود چیست؟ هرچند در ایران به طور کلی با اسلام و مشخصا با شیعه گری و روایت های شیعه پیوند دارد (به همین علت از عناوینی چون «طب الصادق» و «طب الائمه» هم استفاده می شود) اما به طور کلی طب سنتی باورهایی را در بر می گیرد که پیش از ظهور پزشکی مدرن، رایج بود و دانش انسان در زمینه بدن و سوخت و ساز آن و تعامل آن با طبیعت اطراف و اجرامی که از خارج وارد بدن می شوند بسیار محدود بود. به قول پوریا ناظمی: «طبیبان برای توضیح رفتار انسان مدل‌هایی را بر اساس مشاهدات خود طراحی می‌کردند. یکی از معروف‌ترین آن‌ها طراحی ساختار بدن بر مبنای تعادل مزاج‌ها یا خلط‌های مختلف است… به‌مرور زمان و با افزایش دانش، متوجه شدیم که چیزی به نام اخلاط چهارگانه وجود ندارد. آنچه موجب سرماخوردگی می‌شود به هم ریختن تعادل میان خلط‌های مختلف نیست بلکه موجودی به نام ویروس عامل آن است…» (پوریا ناظمی، همانجا)

پزشکی مدرن بعد از انقلاب صنعتی در قرن هیجدهم ظهور کرد و در قرن نوزدهم، با رشد جهش وار کشفیات و اختراعات علمی، دانشمندان پیشرفت های مهمی در تشخیص و جلوگیری از بیماری ها کردند. به طور خاص پیشرفت های بسیار مهمی در رابطه با شناختن و درمان بیماری های ناشی از ورود موجودات میکروسکوپی مانند باکتری و ویروس ها از «بیرون» به بدن انسان، شد. بدین ترتیب می توان گفت بخش مهمی از پزشکی مدرن پیدایش «تئوری میکروب» و درمان بیماری های عفونی بوده است. در قرن ۱۹ لوئی پاستور شیمی دان و میکروب شناس فرانسوی و سپس روبرت کُخِ آلمانی توانستند علم میکروب شناسی را تکامل داده و ثابت کنند که ذرات میکروسکوپی از بیرون به بدن حمله می کنند. بسیاری از دانشمندان حاضر به درک و قبول این واقعیت نبودند که ذرات میکروسکوپی می توانند به انسان یا حیوانات بزرگ حمله کرده و آنها را بکشند!

علم به مثابه یک روش قدمت زیادی در تاریخ بشر ندارد و موضوع تازه ای است. پیش از این در تمام طول تاریخ نوع بشر، انسان از طریق امتحان و خطا که یک رویکرد ابتدایی است، به درک جهان طبیعی و اجتماعی می پرداخت و سعی می کرد با هر روشِ دم دست از مسایل اطراف خود سر در بیاورد و در این راه انواع و اقسام توضیحات رازآلود و ماورالطبیعه اختراع می کرد تا برای پرسشهای موجود در مورد ناشناخته ها پاسخی فراهم کند. اما در جمهوری اسلامی، این عقب ماندگی و ذهن کودکی بشر با پشتوانۀ مالی و سیاسی بر اذهان مردم کوبیده می شود.

جدال چهل ساله علم و دین در جمهویر اسلامی

حال نگاهی به وضعیت علم و نگرش و رویکرد علمی در دولت ایران بیاندازیم؛ اعضای سرشناس، مدیران و وزرای دولت ابراهیم رئیسی فقط کلکسیونی از آدمکشان حرفه ای، قضات مرگ اندیش و پاسداران جنایت پیشه نیستند، بلکه شامل چهره ها و شخصیتهایی میشوند که به شکل چشمگیری ضدیت علنی و صریح شان با علم و اندیشۀ علمی و دستاوردهای انسان جدید و دنیای جدیدی را بیان میکنند و به آن اعتقاد دارند. این ضدیت، در دورۀ همه گیری کرونا به شکل های مختلف میدان دار شد. یکی از آنها کوبیدن هرچه بیشتر نظام بر طبل گوش خراش «طب سنتی» است که یکی از خطرناک ترین جبهه های جنگ علیه سلامت مردم است.

بهرام عین الهی وزیر بهداشت کابینۀ دولت سیزدهم جمهوری اسلامی به صراحت گفت که به «طب سنتی علمی» اعتقاد دارد و بر این باور است تا آن را در دانشکده های پزشکی گسترش بدهد[۴]. از تناقض بنیادین واژۀ «طب سنتی علمی» که بگذریم، [درست مثل اینکه بگویید هم به اختر فیزیک مدرن باور دارید و هم معتقدید کره زمین روی شاخ گاو یا لاکِ سنگ پشت قرار دارد!] این اعتقاد فقط یک باور شخصی نیست بلکه «دبیر کمیتۀ علمی-کشوری کوید ۱۹» هم چنین باوری دارد و در نامه ای به عین الهی خواستار صدور فرمان دستورالعملهای «طب ایرانی» برای مقابله با کرونا شد[۵]. البته نه وزیر و نه رئیس «کمیتۀ علمی» درباره جزئیات این دستورالعملها و «طب سنتی» و «طب ایرانی» سخنی نگفتند و مشخص نیست چیزی فراتر از افتضاح واکسن برکت و احادیث ائمه در مزایای ادرار شتر و روغن بنفشه است یا نه؟!

وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی کابینۀ رئیسی پیشتر در برنامه ای ۸۴ صفحه ای از غلبۀ «فرهنگ و ارزشهای بیگانه» بر سینما و تاتر و موسیقی و کتابها شکایت کرده بود و خواهان اسلامیزه کردن حوزۀ فرهنگ بود! حتی تصور اینکه چگونه فرهنگ و هنرِ رسمی و رایج در جمهوری اسلامی را بیشتر از اینکه هست، میتوان به زیر تیغ اسلامی کردن و اسلامیزه شدن برد هم دشوار است.

جمیله علم الهدی همسر رئیسی نیز به صراحت «آنتی مدرن» بودن را مهمترین خصلت «انقلاب اسلامی» و جمهوری اسلامی نامید و ضمن ادعای «هماوردی و رقابت دین با علم در دورۀ شیوع کرونا» از ایده و بدیل شترگاوپلنگش گفت که «تشخص بخشیدن به تمام یا بخش‌هایی از طبیعت و جداسازی و روایت گری‌های هنرمندانه برای پیوند دادن انسان و طبیعت و خدا شیوه رایج در ادیان و جهان‌بینی‌های دینی است».

احتمالا صراحت کلام و گل درشت بودن سخنان «نوابغ» کابینه و دولت ابراهیم رئیسی در ضدیت با علم و جهان بینی علمی و در دفاع از خرافات مذهب، در آینده باز هم دست مایۀ مضحکۀ جامعه و احتمالا مانورهای تبلیغاتی جناح های رقیب آنها در طیف اصلاح طلب و کارگزارانی و غیره بشود، اما مساله فقط محدود به ابراهیم رئیسی و خط و مشی حاکم بر دولت او نیست. همین چند ماه پیش بود که علی خامنه ای به صراحت از تئوری های توطئۀ و باورهای کاملا ضد علمی در مورد کوید ۱۹ صحبت کرد[۶]؟ همو بارها از «علوم انسانی اسلامی» و «غرب زدایی شده» گفته است و به پیروی از خمینی، فرهنگ مدرن و هنر جدید و روشنفکران را «تهدید» و «ضد اسلام» میداند.

در تمام بیش از ۴۰ سال گذشته سانسور و «انقلاب فرهنگی اسلامی» و تصفیه دانشگاه ها به صورت دوره ای رایج بوده و تیغ ممیزی و سرکوب و ترور و اعدام و زندان و تبعید همواره بالای سر روشنفکران و هنرمندان کمونیست، سکولار، لائیک و دگر اندیش قرار داشته و دارد. همین اخیرا پاسدار علی فدوی جانشین فرمانده کل سپاه پاسداران، جمهوری اسلامی را شاخِ فیزیک کوانتوم در جهان دانست و مدعی شد فیزیک کوانتوم از هزار سال پیش نزد «دانشمندان مسلمان» رایج بوده است!

این خصلت علم ستیزانۀ جمهوری اسلامی از همان ابتدای روی کار آمدنش خود را نشان داد و نظریه پردازان علم ستیز و سنتگرایی مانند سید حسین نصر، احمد فردید و مرتضی مطهری از نظریه پردازان اصلی یا مورد عنایت حاکمیت اسلامی ایران در ۴۳ سال اخیر بودند. حتی تئوریسینهای از بارگاه ولایت رانده شده ای مانند عبدالکریم سروش هم کتابهای ضد علمی مانند «بنیاد مابعدالطبیعی علوم مدرن»، «ایدئولوژی شیطانی»، «اوصاف پارسایان« را ترجمه و تالیف کردند و زهرا رهنورد در دورانی که خادم و مقبول حاکمان جمهوری اسلامی بود در دهۀ ۶۰ خروارها اراجیف دربارۀ معماری و حجاب یا زیباشناسی (اِستِتیک) و حجاب نوشت. از میلیونها صفحه خرافه ای که در حوزه های مذهبی مشهد و قوم و کلاسهای درس دانشکده های الهیات تولید و منتشر شده اند در اینجا دیگر حرفی به میان نمی آوریم.

در این میان، متولیان رژیم خصومت ویژه ای با تئوری تکامل داروین که شالودۀ پزشکی مدرن است دارند. زیرا در ضدیت آشکار با نظریۀ دروغین و خیالی «خلقت» قرار دارد و از قضا، ساختن واکسن های موثر ضد ویروس کرونا بدون اتکاء بر نظریۀ زیست شناسی تکاملی داروین هرگز ممکن نبوده است.[۷] به طور مثال عیسی کلانتری در مقام ریاست «سازمان حفاظت از محیط زیست» (بخوانید «سازمان تخریب بیرحمانۀ محیط زیست») مدارس طبیعت را تحت این عنوان که «به بچه های مردم می گویند خلقتی وجود ندارد، همه اش تکامل است» تعطیل کرد و تاکید کرد که «داروین هم این طور نمی توانست شست و شوی مغزی به بچه ها بدهد و من به عنوان یک مسلمان نمی توانم تماشاچی باشم».[۸] وی در مصاحبۀ دیگری گفت: «مدارس طبیعت تبدیل به مدارس ایدئولوژیکی ضد خدایی شده بودند. در بررسی های ما مشخص شد که برخی افراد در این مدارس خدا را کنار گذاشته بودند و اولین شخصی که این مقوله را به ما متذکر شد کاوه مدنی  بود… محل وارد کردن باورهای کمونیستی به ذهن کودکان بود. این مدارس، حتی مجوز نداشتند و مسئولان به این اجماع رسیدند که این مدارس ضد باورهای دینی و خداباوری است.»[۹]

کلانتری درست تشخیص داده است: زیست شناسی تکاملی از علومی است که عمیقا در ضدیت با خداباوری و نظریه خلقت قرار دارد و قدرت عظیمی در زیر و رو کردن تفکر ایده آلیستیِ و جایگزین کردن خرافه و باور به ماوراء الطبیعه با شیوۀ تفکر علمی دارد. علم دیگری که به همین اندازه رژیم اسلامی را هراسان می کند جامعه شناسی و به ویژه جامعه شناسی علمی مارکسیسم است. زیرا، این علم اثبات می کند که ایدۀ خدا و ادیان مختلف در دوران «کودکی» تاریخ تکامل اجتماعی و فکری انسان توسط انسان ها اختراع شد و ادیان مختلف از جمله ادیان ابراهیمی (یهودیت، مسیحیت و اسلام) محصول و بیان روابط اجتماعی و افکار آن جوامع عقب مانده بودند– روابط و افکاری که با تکامل اجتماعی بشر، تبدیل به نمادهایی از روابط و سازمان های اجتماعی و افکار منسوخ و ارتجاعی شدند.

ماده ۴ آیین نامه اهداف و سیاست های و ضوابط نشر کتاب کاملا بازتاب هراس حکومت از ترویج علم و آگاهی علمی و شیوه تفکر علمی است و نشر کتاب هایی را که «ترویج مادی گرایی فلسفی و اخلاقی و سبک زندگی مخالف ارزش های اسلامی و اخلاقی» و «تبلیغ و ترویج الحاد و اباحه گری، انکار یا تحریف مبانی و احکام اسلام و مخدوش کردن چهره شخصیت هایی که از نظر دین اسلام محترم شمرده می شوند … تحریف وقایع تاریخی دینی که مالا به انکار مبانی دین منجر شود» ممنوع می کند.

تضاد ایدئولوژی و جهانبینی اسلامی و دینمدار (تئوکراتیک) حاکم بر تمامیت دولت جمهوری اسلامی با علم مدرن و جهانبینی علمی و فرهنگ و هنر جدید، یکی از ویژگی های پایدار این نظام طی چهل سال گذشته بوده است. این ضدیت و تضاد لاینحل، بخشی از گُسل دولت دینی و حاکمیت قوانین و جهانبینی اسلامی در جامعۀ ایران پس از سال ۵۷ است که در بسیاری موارد با گسل استبداد سیاسی و دولت فاشیستی-امنیتی سرکوبگر در هم آمیخته است. یکی از اسناد پایه ای حزب کمونیست ایران (م ل م) موسوم به سند «هفت توقف» این مساله را چنین صورتبندی کرده است که:

«ادغام دین و دولت، جنایت است و دینمداری از زشت‌ترین خصلتهای جمهوری اسلامی است. سرکوب و تحقیر زنان و ال.جی.بی.تی کیو­ها، ادیان و گرایشات مختلف اعتقادی و مسلکی مانند اهل سنت، بهاییان، دراویش، یارسانان و غیره و ضدیت با علم که از قوانین شریعت و ماهیت مذهبی دولت سرمایه‌داری دین‌مدار در ایران بر می‌خیزد باید متوقف شود.»

حاد و لاینحل بودن این تضاد به نوعی  به ماهیت و چیستی نظام جمهوری اسلامی بازمیگردد. این درست است که جهان بینیِ حاکم بر جمهوری اسلامی مانند هر تئوری بنیادگرای اسلامی دیگری، یک نظریه و ایدۀ مربوط به جهان جدید است و نظام حاکم در ایران طی چهل سالۀ اخیر، یک دولت دیکتاتوری سرمایه داری مدرن بوده است که از روابط اقتصادی و تولیدی سرمایه داری محافظت کرده و فناوری ها و دکترین ها و ایده های آن را در حوزه های مختلف سیاسی و اقتصادی و نظامی و امنیتی به کار میبرد اما همه اینها را در چارچوب شریعت اسلام و اخلاقیات و فرهنگی اسلامی گذارده و روبنا و فرهنگ و اخلاقیاتِ نظام سیاسی اش را بر مبنای آن تعریف و پی ریزی کرده و در نص صریح قانون اساسی جای داده است. در حالی که، شریعت اسلامی و اخلاقیات و فرهنگ اسلامی اساسا مربوط به روابط تولیدی و اجتماعی و افکار سنتیِ فئودالیسم در قرون دوم و سوم هجری قمری هستند[۱۰]. همین تضاد، ادغام دین و دولت را تبدیل به یکی از گسل های بسیار مهم جامعه ما کرده است که کلیت زشتی و شناعت کارکرد نظام سرمایه داری از آن بیرون می زند.

جمهوری اسلامی، در عرصۀ اقتصادی و روابط سیاسی بین المللی قادر شده بر این تضاد فائق بیاید. اما، نمی تواند و نمی خواهد تضاد فرهنگ و روبنای عهد کهنه را با  فرهنگی شکل گرفته در جامعه را که به شدت تحت تاثیر فرهنگی جهان است حل کند. نمی تواند و نمی خواهد زیرا، بخش زیادی از فلسفۀ وجودی و برآمدن بنیادگرایی اسلامی به همین تضاد بر میگردد: تضاد میان روبنا و فرهنگ کهنۀ منطبق بر عهد کهنۀ فئودالی (و حتا برده داری) با افکار و فرهنگ برآمده از سرمایه داری و مهمتر از آن، با افکار و فرهنگ آینده ای که پایه های مادی و عینی اش در بطن سرمایه داری به وجود آمده است یعنی جامعه کمونیستی که مختصات آن گسست از روابط مالکیت کهنه و افکار کهنه سنتی از جمله افکار فئودالی و بورژوایی است. بنیادگرایی اسلامی مدعی است که ایده و برنامه و افق سیاسی جهانشمول گرایی (یونیورسالیستی ای) است که سودای رقابت و غلبه بر جهانشمول گرایی بورژوا- امپریالیستی و انترناسیونالیسم کمونیستی را دارد.

بنیادگرایان اسلامی از حسن البنا و سید قطب و خمینی تا بن لادن و طالبان و ابوبکر البغدادی مدعی فرهنگ، فلسفه سیاسی، اخلاقیات، هنر، اندیشه و جهانبینی هستند که مدعی اند به مراتب برتر و مفیدتر به حال انسان است تا اخلاقیات و فرهنگ برخاسته از سرمایه داری امپریالیستی یا کمونیسم و انقلاب کمونیستی. تکوین تاریخی بنیادگرایی اسلامی هم بسیار وامدار هماورد طلبی فکری نظریه پردازان اسلامگرا با کمونیستها و ناسیونالیستها و لیبرالها و سکولارها در خاوریانه و شمال آفریقا بوده است.

یادداشتها:

[۱]  زهرا شیخی در یک رشته توئیت در هجدهم آذرماه ۱۳۹۹ روایتی را در خصوص طرح جهانی کوآکس و واردات واکسن کرونا از این طریق مطرح کرد. در این توییت به موضوع پرونده خون‌های آلوده فرانسه تأکید شده‌است. وی در این توییت به نقل از تسنیم بیل گیتس را متهم به تلاش برای کاهش ۱۵ درصدی جمعیت جهان با استفاده از واکسن کرد و سازمان بهداشت جهانی را مروج سقط جنین نامید.

[۲] جناب آقای دکتر سعید نمکی، ۴ مهر ۱۳۹۹

[۳] وبسایت پوریا ناظمی

[۴] سخنان بهرام عین الهی در ستاد مبارزه با کرونای استان قزوین. ۱۹ شهریور ۱۴۰۰

[۵]  نامه عاطفه عابدینی به وزیر بهداشت. ۱۰ شهریور ۱۴۰۰

[۶] در مورد درکهای ضد علمی و خرافی خامنه ای از کوید ۱۹ و کرونا نگاه کنید به: علی خامنه ای به علت کشتار کرونایی باید محاکمه شود. ژیلا انوشه. نشریه آتش. شماره ۱۱۸ شهریور ۱۴۰۰

[۷] شناخت پیدا کردن از ساختار و عملکرد ویروس کرونا، ظرفیت های تغییر آن در محیط های مختلف و به ویژه در بدن انسان و در برهم کنش با سیستم ایمنی انسان و درک این ظرفیت و چگونگی آن، فقط با استفاده از دانش نظریۀ زیست شناسی تکاملی داروین ممکن است. تئوری تکامل، مکانیسم دگردیسی حیات طی میلیاردها سال و چگونگی به وجود آمدن انواع مختلف موجودات زنده را نشان می دهد. فقط با این تئوری است که می توان از بدن انسان و سیستم ایمنی آن یا این که میکرو ارگانیسم های بیماری زا (مانند ویروس و باکتری) چگونه تکامل می یابند شناخت یافت. کسانی که تئوری تکامل را نپذیرفته اند هرگز نمی توانند در درمان بیماری های عفونی پیشرفت زیادی داشته باشند.

[۸] عیسی کلانتری. شهریور ۱۳۹۸

[۹] ناگفته‌های کلانتری درباره حواشیِ مدارس طبیعت

کاوه مدنی: متخصص محیط زیست که معاون عیسی کلانتری بود و هنگام اتهام جاسوسی به فعالان محیط زیست در سال۱۳۹۶  از ایران خارج شد و دیگر بازنگشت. ما نمی توانیم در مورد صحت و سقم ادعای عیسی کلانتری در مورد این که کاوه مدنی در مورد مدارس طبیعت  گفته بود که «اینها درس های ضد دین می دهند» نظری بدهیم و طبعا اگر آقای کاوه مدنی آن را تکذیب کنند ما در این نشریه آن را درج خواهیم کرد.

[۱۰] فقه اسلامی (چه شیعه و چه سنی) اساسا از قرن دوم ه ق به بعد تدوین و مکتوب شده است.