خیزش تهیدستان و ریشۀ اصلی گرانی نان و گندم

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

سرسخن نشریه آتش شماره ۱۲۷ خرداد ۱۴۰۱

جمهوری اسلامی چاره ای نداشت جز سرکوب خیزش اردیبهشت ۱۴۰۱ تهیدستان شهری. چون حتا نان در چنته ندارد! مردم هم نان مطالبه نکردند، بلکه خواست سرنگونی رژیم را با شعارهای «مرگ بر جمهوری اسلامی» و «مرگ بر خامنه ای» تکرار کردند. همان قدر که حاکمان جمهوری اسلامی چاره ای جز سرکوب خیزش مردم را ندارند، ما نیز چاره ای جز تلاش برای سرنگونی هر چه سریع تر این رژیم را نداریم. چرا که در چارچوب این نظام، حل معضلاتی مثل فقر و دیگر معضلات اجتماعی هفتگانۀ جامعه ایران شامل: فقر و بی کاری، استبداد سیاسی و سرکوب فاشیستی، ستم بر زن، ستم ملی بر  ملل غیر فارس، نابودی محیط زیست، دولت دینی و جنگ و جنایات جمهوری اسلامی در منطقه خاورمیانه،(۱) غیر ممکن است.   

هرچند خیزش اخیر نسبت به خیزش های دی ۹۶ و آبان ۹۸ تغییرات برجسته ای را به نمایش گذاشت، اما ما کمان با این چالش مواجه هستیم که چگونه این خیزش ها را به جاده و سطحی عالی تر بکشیم؟ به مسیری که ما را به سرنگونی هرچه سریعتر رژیم و ایجاد جامعه ای بنیادا متفاوت بر خرابه های آن برساند؟ این سوالی است که فعالین کمونیست موظف اند مرتبا در مقابل خیزش گران قرار داده و خود نیز به آن پاسخ تئوریک و عملی بدهند. پس سوال این است: چگونه می توان از توده های خیزش، یک نیروی سازمان یافته و هدفمند و نتیجتا بسیار قدرتمندتر به وجود آورد که نه فقط مصمم به  سرنگونی این رژیم، بلکه آگاه و مصمم برای ایجاد جامعه ای بنیادا متفاوت به جای جامعۀ کنونی باشند؟ به عبارت دیگر، «جنبشی برای انقلاب کمونیستی» چگونه می تواند متولد شود به نحوی که از بحران های عدیدۀ رژیم حداکثر استفاده را برای سرنگونی آن و ایجاد «جمهوری سوسیالیستی نوین ایران» بکند؟

آگاهی، شریان حیاتی ایجاد چنین جنبشی است و منظور از آگاهی، درک «معضل و راه حل» و آگاهی از آن سازمان و نقشۀ راهی است که راه حل را به ثمر خواهد رساند. در درجه اول نیاز به شناخت عمیق و همه جانبه از ماهیت جمهوری اسلامی است و اینکه با یک نظام (سیستم) طرف هستیم و نه با حکومتِ افرادی با طرز فکری خاص و مشتی دزد و بی کفایت. البته که سران جمهوری اسلامی دارای طرز فکر خاص ارتجاعی یعنی اسلام گرایی فاشیستی هستند و صد البته که هم بی کفایت و هم دزد هستند. اما مهمتر از این ها، آنها مجریان و مدیران نظام سرمایه داری در ایران هستند که خود وابسته به نظام سرمایه داری امپریالیستی جهانی است. این نظام به مردم فقط ستم نمی کند، بلکه برای شان شیوۀ تفکر هم تولید کرده و به آن ها می آموزاند که نسبت به وقایع و سرچشمۀ رخدادهای مهم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، آگاهی علمی نداشته باشند.

برای شناخت عمیق و همه جانبۀ جمهوری اسلامی، علاوه بر شناختن خصلت دینمدار و سرکوبگر و فاشیستی آن، باید کارکرد سرمایه داری را نیز خوب درک کرد. چرا که جمهوری اسلامی در عین حال که یک رژیم فاشیستی دینمدار است، اما انسجام و قدرتش را از شیوه تولید سرمایه داری کسب می کند. این شیوۀ تولید است که شالودۀ نظام جمهوری اسلامی ایران را شکل می دهد. سرمایه داری حاکم در ایران، همانند سرمایه داری حاکم در آمریکا، فرانسه، روسیه، چین و ژاپن نیست. بلکه در عین حال که بخشی از نظام جهانی سرمایه داری است، اما واحدی تابع و وابسته است. طبقه سرمایه دار حاکم در ایران که بر صنعت، کشاورزی، تجارت، بانک داری و غیره سلتسلط دارد، و رژیمِ حامی منافع این طبقه که امروز به شکل جمهوری اسلامی است، بدون این که تابع کارکردها و قوای محرکه نظام جهانی سرمایه داری باشند، نمی تواند وجود خارجی داشته باشند. وجود کشورهای امپریالیستی مختلف که با یکدیگر بر سر نفوذ در ایران رقابت می کنند، به معنای وابسته نبودن جمهوری اسلامی و ساختار اقتصادی ایران به امپریالیست ها نیست.

جمهوری اسلامی از زمان به قدرت رسیدن با قدرت های امپریالیستی غرب به ویژه آمریکا، تخاصم داشته است. اما در همان حال تمام حیات اقتصادی و اجتماعی جامعۀ ایران را تابع نیازها و کارکردهای نظام سرمایه داری جهانی که همین قدرت ها در رأس آن نشسته اند، کرده است. جمهوری اسلامی تخاصم ارتجاعی اش با امپریالیست های غرب را از طریق تلاش برای وابستگی بیشتر به امپریالیست های چین و روسیه پیش برده است. نتیجه آن که حتی نان شب مردم هم به رقابت قدرت های امپریالیستی که در حال صف آرایی علیه یکدیگر و قطب بندی هستند و برای تجدید تقسیم مناطق نفوذ جهانی شان با یکدیگر نزاع می کنند،  گره خورده است.

این ویژگی ها همراه با خصلت سیاسی و فرهنگی جمهوری اسلامی یعنی دینمداری فاشیستی، از خصائل انضمامیِ اساسی جمهوری اسلامی هستند و تنها نتیجه گیری صحیح از این واقعیت آن است که: سرنگونی جمهوری اسلامی باید به سرنگونی نظام اقتصاد اجتماعی سرمایه داری و قطع وابستگی ساختاری و نظام مند اقتصاد و جامعه ایران به امپریالیست ها – چه امپریالیست های آمریکایی و اروپایی یا امپریالیست های چینی و روسی – گره بخورد. این نتیجه گیری باید در شعارها و سیاست های مبارزاتی جنبش های اجتماعی مختلف تبلور یابد.

علل گرانی گندم و روغن

روزنامه ای وابسته به سپاه پاسداران با سرهم بندی کردن یکسری دروغ که نشان از هراس و غافلگیری شان از صعود ناگهانی قیمت گندم در جهان داشت، ریشه گرانی گندم را جنگ اوکراین دانست.(۲) مدافعین جمهوری اسلامی در گروهبندی سیاسیِ موسوم به «چپ محور مقاومت» تقصیر را به گردن «اجرای سیاست های نئولیبرالی توسط یک جناح نئولیبرال اصولگرا» انداخت!(۳) مخالفین دست راستی جمهوری اسلامی در طیف سلطنت طلب و نئولیبرال و لیبرال هم عمدتا علت گرانی نان و روغن و دیگر کالاهای اساسی در ایران را بی کفایتی جمهوری اسلامی و فقدان مدیریت صحیح در حکومت معرفی کردند.

اما ریشه گرانی گندم نه در نظام مدیریت جمهوری اسلامی است، نه در سیاست های دوره ای حکومت ایران، نه در جنگ اوکراین و نه در سیاست های نئولیبرالی! این عوامل، معلول یک علت پایه ای تر هستند. ریشه و علت اصلی مساله، در نظام تولیدی سرمایه داری است و در مورد جمهوری اسلامی هم در خصلت ماهوی و طبقاتی این رژیم که پیشتر دربارۀ آن بحث کردیم، است.

تردیدی نیست که جنگ اوکراین، عامل چکانندۀ مهمی در صعود قیمت گندم و دیگر ارزاق اساسی در بخش های مختلف جهان بود. بندر اودسای اوکراین عمده غلات قارۀ آفریقا را تأمین می کرد و بمباران آن توسط قوای اشغالگر روسیه، بارگیری در این بندر را متوقف کرد. نظام راه آهن اوکراین و ذخایر سوخت نفتی اش به جنگ نیابتی ناتو با روسیه تخصیص یافته است و اوکراین قادر نیست حمل و نقل زمینی غلات و کود شیمیایی و دیگر اقلام مربوط به نیازهای غذایی را سازمان دهد. به علاوه نزدیک به سی درصد زمین های کشاورزی اوکراین تبدیل به میدان جنگ شده و میلیون ها کارکن کشاورزی آواره شده یا مشغول جنگ هستند. اما ریشۀ این جنگ نیز به عملکرد سیستم سرمایه داری می رسد.(۴) همان طور که حتا متخصص سازمان ملل در امور غذا در اجلاس شورای امنیت در ۱۹ مه ۲۰۲۲ گفت: «جنگ روسیه در اوکراین صرفا هیزم بر آتشی که از قبل شعله ور شده بود افزود.» به گفته وی در عرض پنج ماه، همان اندازه فقیر به جمعیت جهان اضافه شده است که چین توانسته بود در عرض بیست سال از فقر مفرط بیرون آورد و «آن چه در مقابل ما است، یک رخداد ادواری نیست. بلکه زمین لرزه ای است که هرچند وقت یک بار در یک نسل رخ می دهد و یک عصر را به لحاظ ژئوپلتیک به شدت تغییر می دهد.»(۵) 

روسیه به تلافی تحریم هایی که آمریکا و اروپا، صادرات از دریای سیاه را ممنوع کرد. چین صادرات اوره که کشاورزان هندی به شدت به آن نیاز دارند را متوقف کرد که به خودداری هند از صادرات گندم منتهی شد. چین نه تنها صادرات غلاتش را تحت عنوان بد بودن برداشت گندم امسال محدود کرد، بلکه در رقابت با کشورهای دیگر، مشغول خرید گندم و غلات از تمام بازارهای جهان شده است. آن ها کرکرۀ پنجره های دکان شان را در رابطه با اکثریت کالاهای مصرفی و کالاهای تولیدی واسط که به جهان صادر می کردند، پایین کشیده اند. و از آن جا که چین کنترل زیادی بر اکثریت بنادر و راه های آبی اقیانوس هند دارند، می تواند این ممنوعیت را اعمال کنند. روسیه و بلاروس صادرات پتاس به برزیل را قطع کرده اند و برزیل که بزرگترین تولید کننده سویا است، بدون واردات پتاس نمی تواند سویا تولید کند. به این ترتیب، غلات و مواد غذایی اساسی تبدیل به اسلحه ای در جنگ شده اند: جنگ میان امپریالیست ها بر سر تقسیم مجدد جهان.(۶) در این جنگ، جدا از جنایات جنگی دیگر، غذا تبدیل به بمب اتمی شده که با قیافه ای موجه می توانند از آن استفاده کنند و می کنند. قبل از چین و روسیه، آمریکا و کشورهای اروپایی با تحریم های شان علیه دیگر کشورها این حرکت را بارها انجام داده اند.

فاز جهانی سازی سرمایه داری و تغییر در ساختار کشاورزی 

عامل بسیار مهم و ساختاری دیگری که وضعیت غذایی امروز جهان را شکل داده، آن است که  از دهه ۱۹۹۰ به بعد نابودی کشاورزی سنتی و بومی کوچک در کشورهای تحت سلطه در آسیا، آمریکای لاتین و آفریقا شدت گرفت و کشاورزی به زیر کنترل شرکت های تجاری صنعتی بزرگ در آورد. آن ها با ترکیب فناوری های مختلف، کنترل بذر و زمین و آب را از دست کشاورزان کوچک محلی در کشورهای مختلف خارج کردند. با استفاده از فناوری بذرهای هیبریدی و فناوری های کود و کاشت و برداشت و کنترل آب و وام های اعتباری کشاورزی، توانستند بر کشاورزی جهان مسلط بشوند. هیچ کشاورز کوچکی در هند بدون خرید سالانۀ بذر و کود و وام گرفتن از شرکت های کشاروزی-تجاری (اگروبیزنس) بزرگ مثل مونتسانتو- بایر قادر به کشت نیست.

مورد دیگر در پاکستان است که کشوری است اساسا متکی بر کشاورزی اما تحت سلطه شرکت «کریدور اقتصادی چین و پاکستان» که بذر گندم سنتی را از میدان به در کرده و بذر هیبریدی شرکت تجاری-کشاورزی سینوِکم را جایگزین کرده است.  به این ترتیب محصول غذایی اصلی پاکستان به زیر سلطۀ شرکت چینی در آمده است. این نوع کشاورزی، شیوه تولیدی جدید سرمایه داری جهانی در تولید غذای جهان است. یک تحلیلگر امور کشاورزی می نویسد: «اگر تاریخا اقلامی مانند طلا، نفت، مس و آهن برای توسعه صنعتی کشورهای سرمایه داری امپریالیستی تعیین کننده بود و این کشورها به شدت تلاش می کردند که منابع زیرزمینی این اقلام را در نقاط مختلف دنیا به زور یا با ترفندی دیگر در اختیار بگیرند، اکنون کنترل کشاورزی و آب دست بالا را پیدا کرده است. نبود گاز و فولاد می تواند عملکرد نرمال یک جامعه را مختل کند اما نبود غذا و آب جامعه را از حیات تهی می کند. هیچ جایگزین دیگری برای این نیست».

هنگامی که شرکت های کشاروزی-تجاری چینی هم وارد بازار جهانی سرمایۀ کشاورزی شدند، در دو دهه گذشته کشاورزی سنتی و محلی در کشورهای آفریقایی و برخی کشورها مانند پاکستان و ایران ضربات کاری خورد. در ایران، جهاد سازندگی و دیگر ارگان های بالادستی وابسته به حکومت در شراکت با سرمایه های چینی، کره ای، آلمانی، ترک، اماراتی، روسیه و غیره همین ویرانی را در کشاورزی به وجود آوردند و انحصار منابع زمین و آب و بازار را در دست گرفتند. نتیجه اش برای مردم این بود که اکنون حتا نان ندارند. مساله این نیست که مواد غذایی به اندازه کافی در داخل ایران تولید نمی شود، مساله این است که نه برای مردم بلکه برای بازارهای جهانی و منطقه ای تولید شده و دارایی «مالی» در دست سرمایه داران محسوب می شود.

با جنگ اوکراین، نان به کالایی کمیاب و قیمتی تبدیل شد، اما این جنگ یک واقعیت همیشگی را عریان و متمرکز کرد که: در نظام سرمایه داری حقی به نام «حق خوردن» برای همۀ مردم اساسا وجود ندارد. باب آواکیان این مساله و شرایط کنونی بشریت و جهان که دو آینده را در مقابل ما می گذارد را به این شکل صورتبندی و تشریح کرد که:

« … مردم می توانند حق خوردن را بخواهند اما در چارچوب کارکرد این نظام چنین حقی وجود ندارد. در چارچوب قوای محرکۀ نظام سرمایه داری تحقق چنین حقی ممکن نیست. مثال های آن را مکرر دیده و می بینیم. مثلا همین موج بیکاری های تکان دهندۀ اخیر.[سال ۲۰۰۸] سرمایه داری، بی نوایی عظیم را آفریده و… اگر به جهان به مثابه یک کلیت نگاه کنیم، می بینیم که سرمایه داری فقر عظیمی را خلق و ابقا می کند… یا نظام سرمایه داری برجای مانده و طبقه استثمارگر به ویژه طبقه سرمایه دار با واسطۀ کارگزاران سیاسی و اداری و نظامی و بوروکراتیکش، قدرت سیاسی را نگه داشته و اعمال می کند. قدرت سیاسی ای که به طور فشرده در انحصار بر نیروهای مسلح بروز می یابد و قوای محرکۀ انباشت سرمایه، شالوده آن را تشکیل می دهد. این دو عامل، دست در دست یکدیگر، مختصات جامعه و شرایط عملکرد آن را تعیین و تنظیم می کنند. یا این که  نظام سوسیالیستی برقرار می شود که در آن، جامعه طبق منافع گسترده و بزرگ طبقۀ سابقا استثمار شونده، یعنی پرولتاریا اداره می شود و قدرت سیاسی به طور روزافزونی توسط توده ها و زیر رهبریِ یک پیشاهنگ کمونیست اداره شده و برنامه ریزی اجتماعیِ آگاهانۀ تولید جای نیروهای محرکۀ آنارشی تولید سرمایه داری را خواهد گرفت…» (۷)

یادداشت ها

۱- حزب کمونیست ایران (م ل م) این معضلات را تحت نام «هفت توقف» در سندی با مشخصات زیر منتشر کرده است:

بیانیۀ انقلاب: اوضاع کنونی و وظایف ما (هفت توقف). اردیبهشت ۱۳۹۷

۲- «جنگ جهانی گندم؛ سنگر خودکفایی بگیرید!». روزنامه جوان ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۱

۳- «جنگ علیه نان مردم»! گفتگوی علی علیزاده با پریسا نصرآبادی و امیر خراسانی. کانال یوتیوب جدال. مه ۲۰۲۲

۴- ارمنستان، مغولستان، قزاقستان و اریتره تقریبا تمام گندم خود را از روسیه و اوکراین وارد می کردند و اکنون به دنبال منابع جدید هستند. اما آنها در حال رقابت با خریداران بسیار بزرگتر مثل ترکیه، مصر، بنگلادش و ایران هستند که بیش از ۶۰ درصد گندم خود را از اوکراین و روسیه وارد می کردند. و همه اینها باید بر سر موجودی بسیار کوچکتری رقابت کنند. چرا که چین که بزرگترین تولید کننده و مصرف کننده گندم است، امسال بسیار بیشتر از همیشه به خرید در بازار جهانی خواهد پرداخت. نگاه کنید به:

Ukraine War Threatens Global Food Crisis. NYT. 20 March 2022

۵-  متخصص سازمان ملل در اجلاس شورای امنیت گفت: آن چه اوضاع را تبدیل به توفان  ناب کرده است، وقوع هم زمان چند عامل مانند نبود کود شیمایی، تغییرات اقلیمی شدید، سقوط بیسابقه ذخایر روغن خوراکی  و سقوط بی سابقه ذخایر غلات، و به وجود آمدن گلوگاه های لجستیکی.

World-grain.com.Arvin Donley. 05.23.2022

۶-در مورد دلایل وقوع جنگ امپریالیستی روسیه در اوکراین نگاه کنید به سرسخن و دیگر مقالات ویژه نامۀ نشریه آتش در همین مورد در شماره ۱۲۵. فروردین ۱۴۰۱

۴- آواکیان، باب (۱۳۹۲) پرنده ها نمی توانند کروکودیل بزایند اما بشر می تواند افق ها را در نوردد! ترجمه و انتشار از حزب کمونیست ایران (م ل م)