افسانه «هولوکاست استالین»؛ قسمت دوم:تبارشناسی تاریخی یک دروغ

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

نگاهی به قحطی اوکراین ۱۹۳۲-۱۹۳۳

از نشریه آتش شماره ۱۲۷ خرداد ۱۴۰۱

در قسمت اول این مجموعه گفتیم که هدف ما در این سلسله مقالات، بررسی واقعیت تاریخی قحطی سال های ۱۹۳۲ و ۳۳ در اوکراین است و پرداختن به نکات و سوالاتی از این دست که چرا یک قحطی عامدانه نبود؟ چرا مصداق نسل کشی نبود؟ علل به وجود آورندۀ آن چه بود و آیا برنامۀ سوسیالیستیِ اشتراکی سازی کشاورزی به قحطی منجر شد یا نه؟

اما قبل از آن باید به تاریخچۀ شکل گیری این بحث پرداخت. این تاریخچه، نه می تواند منکر واقعیت قحطی در اوکراین طی سال های ۱۹۳۲ و ۱۹۳۳ بشود و نه مانع از بررسی اشتباهاتی که رهبری وقت اتحاد شوروی در مسائل کشاورزی و به طور کل در مورد الگوی توسعۀ سوسیالیستی داشت. اما نگاه انتقادی به پیشینۀ ادعای «نسل کشی شش میلیون اوکراینی از طریق یک قحطی عامدانه» برای فهم واقعیت آن رویداد و همچنین برای فهم پروپاگاندای دروغ و جعل تاریخی که حول آن شکل گرفته است، اهمیت دارد.

جعل تاریخ به روش فاشیست ها

در پاییز سال ۱۹۳۴ یک مرد آمریکایی به نام توماس واکر پس از یک اقامت دو هفته ای در اتحاد شوروی، به ایالات متحده بازگشت و چند ماه بعد یک سلسله مقالات در مورد قحطی اوکراین و «مرگ شش میلیون نفر» در روزنامه های موسسه انتشاراتی هرست (Hearst) در آمریکا به چاپ رساند. ناشر، او را «روزنامه نگار و کارشناس مسائل روسیه که طی یک تور چند ساله در سراسر شوروی سفر کرده است» معرفی کرد. واکر در مقالاتش چند عکس از کودکان گرسنۀ در آستانۀ مرگ و اجساد دامهای تلف شده هم منتشر کرد و مدعی شد که عکس ها را در «سخت ترین و خطرناک ترین شرایط امنیتی» و به صورت مخفیانه گرفته است.

اما چندی بعد یک روزنامه نگار آمریکایی دیگر به نام لوییز فیشر (Fischer Louis) به افشای مقالات جعلی واکر پرداخت و ثابت کرد که: اولا واکر تنها چهارده روز در شوروی اقامت داشت که طی آن از مرز لهستان با قطار به مسکو و سپس مرز چین رفت و طی این مدت فرصت آن را نداشت که حتی یک سوم جاهایی که ادعا کرده است را شخصا دیده باشد. دوما واکر در پاییز سال ۱۹۳۴ وارد شوروی شده بود و نه آنچنان که در مقالاتش ادعا کرده بود در بهار و فصل برداشت محصول. سوم اینکه چرا بنگاه انتشاراتی هرست چیزی از گزارش های لیندسای پاروت (Lindsay Parrott) خبرنگار رسمی اش که در بهار ۱۹۳۳ در اوکراین بود، منتشر نکرده است؟ پاروت نه تنها چیزی از ادامۀ قحطی گزارش نکرده بود بلکه از خوب بودن محصول کشاورزی بهار آن سال در اوکراین می گفت. (Fischer. 1935. 36) فیشر همچنین نشان داد عکسهای واکر ربطی به قحطی اوکراین نداشت و یکی از معروف ترین شان که پسر بچۀ در حال مرگ از گرسنگی را نشان می داد، متعلق به قحطی سال ۱۹۲۱ در منطقه ولگای روسیه بود. قحطی ناشی از جنگ داخلی پنج ساله ای که امپریالیست های غربی از طریق بقایای تزاریسم به مردم شوروی و دولت نوپای بلشویکی تحمیل کردند. چندی بعد یک روزنامه نگار آمریکایی دیگر افشا کرد که واکر از عکسی متعلق به یک سواره نظام ارتش اتریش در جنگ اول در کنار اسب تلف شده اش به عنوان سند تصویری از قحطی اوکراین استفاده کرده است!(James 1935)

اما نکتۀ تاریخی با اهمیت دیگر در مورد ماهیت ناشر مقالات واکر یعنی انتشارات هرست است. ویلیام هرست (William Hearst) میلیاردر آمریکایی فاشیستی بود که در تابستان ۱۹۳۴ به آلمان سفر کرد و شخصا با آدولف هیتلر دیدار داشت. آن ها توافق نامۀ تجاری امضا کردند و از آنجا که نازی ها کارزاری ضد کمونیستی و ضد شوروی در مورد «قحطی ناشی از اشتراکی سازی کشاورزی در اوکراین» راه انداخته بودند، وظیفۀ «مستند» کردن این قحطی به ویلیام هرست و پژوهشگر قلابی اش یعنی توماس واکر واگذار شد. بعدها روزنامه نیویورک تایمز در شماره ۱۶ جولای ۱۹۳۵ افشا کرد که نام اصلی توماس واکر، رابرت گرین است (Robert Green) و او در واقع یک زندانی فراری از ایالت کلورادو بود که پس از مراجعت به آمریکا در دادگاه گفته بود که هیچگاه پا به خاک اوکراین نگذاشته است. موسسه هرست سناریوهای مشابهی را در مورد دو زندانی دیگر هم به کار برد و هر دو بعد از نوشتن مطالبی در مورد قحطی اوکراین، با تخفیف مجازات زندان روبرو شده و به خدمت نهادهای دست راستی ضد کمونیستی آمریکایی در دوران مک کارتیسم(۱) در آمدند.(Tottle. 1987: 19-21) در مورد موسسه انتشاراتی هرست و پیوندهای فاشیستی اش، یک نکته تاریخی جالب دیگر اینکه بنیتو موسولینی دیکتاتور فاشیست ایتالیا هم از ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۴ برای روزنامه های این موسسه قلم میزد و در یک مورد با کمک این موسسه کارزار فاشیستی برای جلب حمایت آمریکایی ها با عنوان «موسولینی مستقیما با مردم آمریکا صحبت می کند» را به راه انداخت.(Puntis. 2002: 6)

کارزار تبلیغاتی ضد کمونیستی «نسل کشی و قحطی مردم اوکراین به دست کمونیست ها» در آلمان نازی و ایتالیای فاشیست با شدت و وسعت ادامه پیدا کرد. در ۱۹۳۵ کتابی به زبان آلمانی با عنوان «آیا روسیه باید گرسنگی بکشد؟» منتشر شد و یک سال بعد با عنوان «زندگی انسان در روسیه» به انگلیسی ترجمه شد. نویسنده این کتاب اوالد آمنده (Ewald Ammende) بود که در دهه ۱۹۲۰ و در جریان جنگ داخلی روسیه، مأمور رسمی دولت امپریالیستی وقت آلمان در استونی و لاتویا بود. او در دهۀ ۱۹۳۰ به حزب نازی نزدیک شد و محتویات، ادعاها و عکس های کتابش اساسا همان جعلیاتی بود که پیشتر توسط واکر گفته شده بود. با این تفاوت که واکر ادعا کرده بود عکس ها را شخصا در بهار ۱۹۳۴ گرفته است، اما آمانده مدعی شد که عکس ها را یکی از مسئولین کشاورزی آلمان در قفقاز شمالی در ۱۹۳۳ به او داده است!(Totlle: 28) و عکس ها البته چنان که گفته شد مربوط بودند به قحطی ناشی از جنگ داخلی در ۱۹۲۲ در ولگا که از گزارشات «کمیته کمک رسانی بین المللی دکتر نانسن (Nansen) به روسیه» در آوریل ۱۹۲۲ و در سند شماره ۲۲ صفحه ۶ برداشته شده بود!(Totlle 13-4)

اتحاد استراتژیک دولت آمریکا و فاشیست های اوکراینی در تاریخ سازی

بعد از شکست آلمان نازی و ایتالیای فاشیست در جنگ جهانی دوم، امثال واکر و آمانده حامیان مالی و تبلیغاتی شان را از دست دادند، اما دروغ های شان در مورد هولودومور در ایالات متحده آمریکا و غرب در سال های جنگ سرد و حتی بعد از مرگ استالین در ۱۹۵۴ و احیای سرمایه داری در شوروی هم با استقبال روبرو شده و ادامه پیدا کرد. کتاب آمانده در ۱۹۸۴ و در اوج جنگ های صلیبی تبلیغاتی دولت ریگان علیه سوسیال-امپریالیسم شوروی (سوسیالیست در نام و سرمایه داری امپریالیستی در عمل) مجددا با اقبال روبرو شد و با عنوان «زندگی در روسیه» در آمریکا منتشر شد و جالب آنکه این کتاب «موثق و مستند» با حمایت برخی از سناتورها و مسئولین دولتی و امنیتی دولت ایالات متحده مورد تأیید برخی دانشگاه های آمریکا هم قرار گرفت!

اما کارزار ضد کمونیستی هولودومور در خاک ایالات متحده آمریکا بعد از ۱۹۵۰ یک متولی و اولیای دَم رسمی پیدا کرد. ناسیونالیست های افراطی اوکراینی که پس از جنگ دوم به آمریکا مهاجرت کرده بودند در کوران کارزار ضد کمونیستی مک کارتیسم، نهادهای «دمکراتیکی» تأسیس کردند و کتاب دو جلدی با عنوان «اعمال سیاه کرملین» (Black Deeds of the Kremlin) را منتشر کردند که تکرار همان افسانه های «قحطی عامدانه» و «نسل کشی ملت اوکراین» و «ناکارآمدی اقتصاد سوسیالیستی» بود. اما به شکل بسیار «تصادفی» نویسندگان این کتاب ها هم اکثرا تمایلات فاشیستی داشتند و علاقه و ادای احترام شان به فاشیست های ضد یهودی اوکراینی مانند رُمان شوخِویچ (Roman Shukhevych) (2) و سیمون پتلی یورا (Symon Petliura) (3) را پنهان نمی کردند. یکی از نویسندگان این کتاب آلکس هُلُوکو (Alex Holowko) وزیر تبلیغات دولت فاشیستیِ «سازمان ناسیونالیست های اوکرایینی» (OUN) به رهبری استپان باندرا (Stepan Bandera) بود که در همدستی با ارتش هیتلر به قتل عام صدها هزار یهودی، لهستانی و کمونیست اوکراینی و روسی مشغول شده بودند.(Totlle 38-44) ادعاها و اسناد و تصاویر این کتاب هم باز همان اراجیف واکر و آمانده بود. به عنوان نمونه در صفحه ۱۵۵ این کتاب عکسی از «اعدام دهقانان اوکراین به دست کمونیست ها» منتشر شده است که البته نظامیان یونیفورم های ارتش تزاری به تن دارند!

کارزار قحطی-نسل کشی در سال ۱۹۸۳ با فیلم «برداشت یأس» (Harvest of Despair) ادامه پیدا کرد. این فیلم مملو از تصاویر نامستند و اساسا متکی بر مصاحبه های نازی‌ها آلمان و همکاران اوکراینی شان بود. به عنوان مثال یکی از شاهدان این فیلم، استپان اسکریپنیک (Stepan Skrypnyk) فاشیست مسیحی و سردبیر روزنامۀ فاشیستی وُلین (Volyn) بود که پس از اشغال اوکراین توسط ارتش آلمان نازی به لطف هیتلر به مقام اسقف کلیسای ارتودوکس اوکراین رسید و به موعظۀ مردم برای پیوستن به فاشیست ها و قتل عام یهودیان اوکراین و لهستان پرداخت. او پس از جنگ و در هم کوبیده شدن فاشیسم توسط ارتش سرخ اتحاد شوروی، به ایالات متحده گریخت و یکی از «دادخواهان قحطی و نسل کشی مردم اوکراین» و البته فعالین سرسخت کارزار تبلیغاتی «جهانِ آزاد علیه شیاطین و کفار کمونیست» شد.(Totlle 77) در این فیلم هم به جای ارائۀ هر گونه شواهد مستند تاریخی از قحطی اوکراین، مونتاژی از عکس های غیرمستند از جمله تصاویر قحطی ۱۹۲۲ و موارد دیگر از نشریات تبلیغاتی نازی نشان داده شد. برخی صحنه های این «فیلم مستند» از فیلم های جنگ داخلی ۱۹۱۸- ۱۹۲۳ و فیلم های سینمایی شوروی دهه ۱۹۲۰ مثل «انبار اسلحه» (۴) وام گرفته شده بودند. به نظر می رسد که سازندگان فیلم در آرشیوهای مستند و سینمایی به دنبال تکه هایی از نماهای قدیمی جنگ و گرسنگی گشته بودند تا آن ها را به عنوان «شواهد تاریخی» ارائه دهند! مارک کارینیک (Marco Carynnik) چهره اصلی پشت این فیلم که تیم «تحقیقات مستند فیلم» را هم هدایت می کرد در ۲۰ نوامبر ۱۹۸۶ در گفتگویی با روزنامه «ستاره تورنتو» گفت: «هیچ بخشی از آرشیو فیلم از جمله تصاویر غم انگیز از یک دختربچه لاغر اندام انتهای فیلم، از دوران قحطی اوکراین نیستند… من گوشزد کردم که این نوع عدم تطابق مجاز نیست… اما کسی نمی خواست حرف مرا گوش کند».(Totlle 78-79)

مورد بسیار مشهور و «مستند و آکادمیک» دیگر در مورد هولودومور، کتاب های رابرت کانکوئست (Robert Conquest) با عناوین «ترور بزرگ» (The Great Terror) در ۱۹۶۸ و «برداشت اندوه» (Harvest of Sorrow) در ۱۹۸۶ بودند. از قضا او هم گرایشات شبه فاشیستی و دست راستی افراطی داشت و در حالی که واقعیت تردید ناپذیر نسل کشی یهودیان در هلوکاست را انکار می کرد، سرسختانه به دنبال اثبات افسانۀ هولودومور بود. نام کانکوئست در مقالۀ افشاگرانۀ روزنامه گاردین لندن درباره پروژۀ (۵) سرویس مخفی بریتانیا مبنی بر دادن اطلاعات نادرست و دروغین به روزنامه نگاران، به عنوان کارمند رسمی آورده شده بود.(Leigh 1978: 13 ) او همچنین مشاور غیر رسمی مارگارت تاچر نخست وزیر راستگرا و افراطی بریتانیا بود و در سال ۲۰۰۵ از جورج دبلیو بوش هم مدال آزادی دریافت کرد! در «دقت علمی» کار کانکوئست همین بس که او در کتاب اولش مدعی شد که پنج تا شش میلیون نفر در قحطی سال های ۱۹۳۲-۳۳ مردند که تنها نیمی از آنها در اوکراین بود،(Conquest. 1973: 23) اما در ۱۹۸۳ این آمار را تا عدد چهارده میلیون و مدت آن را تا ۱۹۳۷ گسترش داد! (Conquest. 1983: p8) و در یک مورد دیگر ضمن ارجاع به «مشاهدات مستند» دوستِ خیالی مان توماس واکر با عنوان «یک خبرنگار خارجی»، تاریخ مقالۀ واکر را از ۱۹۳۵ به ۱۹۳۳ تغییر داد تا «دست اول» بودن منبعش بیشتر به چشم بیاید! (Conquest. 1986: p380) و (Totlle 88) او در همین آثارش بارها از فاشیست های جریان استپان باندرا و امثال شوخویچ که پیشتر از آن ها گفتیم، دفاع کرد و هرگز از کشتار یهودیان و لهستانی ها و کمونیست های شوروی به دست این باندهای ترور فاشیستی هیچ صحبتی نکرد.

نتیجه گیری

این بخش سعی داشت به اختصار صحت و سندیّت تاریخی «منابع»، «مدارک» و «شواهدی» که کارزار تبلیغاتیِ ضد کمونیستی هولودومور ادعاهایش را بر آن ها بنا کرده است را بررسی کند. دیدیم که اکثر قاطع «مستنداتی» که در اثبات «عامدانه بودن با هدف نسل کشی ملت اوکراین» ارائه می شوند، اساسا ناموثق و فاقد اعتبار و سندیت تاریخی هستند و به طور عامدانه در جهت خدمت به اهداف تبلیغاتی و سیاسی مشخص یعنی تاریک نمایی چهرۀ شوروی، استالین و سوسیالیسم و طی سه مرحله مورد استفاده قرار گرفتند. این سه مرحله عبارتند از: ۱) در میانۀ دهه ۱۹۳۰ توسط فاشیست های آلمان و اوکراین و متحدین شان؛ ۲) در میانۀ دهه ۱۹۸۰ توسط دستگاه های پروگانادای جنگ سردی ایالات متحده آمریکا و ۳) از سال ۲۰۰۴ به بعد توسط جریانات طرفدار غرب و ناتو در هیئت حاکمۀ اوکراین و یا سازمان های نئونازی اوکراینی. فاجعه آنجا است که برخی از دانشگاه های غرب و مشخصا ایالات متحده این یاوه های نامعتبر و غیر مستند را به عنوان «سند تاریخی» به رسمیت شناختند و به این کارزار جعل و دروغ پردازی اعتبار دادند. تنها چیزی که طی این ۸۰ سال برای این کارزارها کوچکترین اهمیت و اولویتی نداشت، حقیقت تاریخ و روش و رویکرد علمی در تاریخ پژوهی و تاریخ نگاری بوده است.

ادامه دارد

یادداشتها

۱) مک کارتیسم (McCarthyism) اصطلاحی است برای اشاره به فعالیت های ضد کمونیستی سناتور جوزف مک کارتی در آغاز جنگ سرد در دهه ۱۹۵۰ که موجب شد موجی از عوام فریبی، سانسور، فهرست نام های سیاه، گزینش شغلی، مخالفت با روشنفکران، افشاگری ها و دادگاه های نمایشی و تفتیش عقاید فضای اجتماعی دهه ۱۹۵۰ آمریکا را دربرگیرد. بسیاری از افراد به ویژه روشنفکران، به اتهام کمونیست بودن شغل خود را از دست دادند و به طرق مختلف آزار و اذیت شدند.

۲) رمان شوخِویچ فرمانده گردان فاشیستی بُلبُل (Nightingale Battalion) که در سال های جنگ جهانی دوم زیر نظر ارتش آلمان به ده ها مورد جنایت علیه بشریت در اوکراین و لهستان و حوزه بالتیک پرداخت و در قتل عام صدها هزار نفر شرکت داشت.

۲) سیمون پتلی یورا ناسیونالیست افراطی و ضد کمونیست اوکراینی که مسئول کشتار هزاران کارگر و یهودی در فاصله سالهای ۱۹۱۸-۱۹۲۰ در اوکراین بود.

۳) ساخته الکساندر دوچنکو (Olexander Dovzhenko) محصول ۱۹۲۲

۴) نام رسمی این پروژه «آی.آر.دی» (Information Research Department) بود.

کتابنامه و منابع

Totlle, Douglas (1987) Fraud, Famine and fascismThe Ukrainian myth from Hitler to Harvard. Toronto. Progress Books

Leigh, David (1978) Death of the department that never was. Guardian Friday 27 January 1978, page 13

Fischer, Louis (1935) Hearst’s Russian Famine. The Nation. Vol 140. 13 March 1935

James, Casy (1935) Daily Workers. 21.02.1935

Puntis, John (2002) The Ukrainian famine-genocide myth. London. Stalin Society

Conquest, Robert (1973) The Great Terror. New York. Macmillan

Conquest, Robert (1983) Progress report: Forthcoming book on collectivization and famine. In Ukrainian weekly vol 12 20 march 1983

Conquest, Robert (1986) The Harvest of SorrowSoviet Collectivization and the Terror-Famine. Edmonton. University of Alberta Press