دست سرمایه داری-امپریالیسم، گلوی هفت میلیارد انسان را می فشرد! نیاز عمیق به ایجاد جهانی بنیادا نوین داریم!

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۹ دقیقه

CAPITALISM-IMPERIALISM—THE SUFFOCATION OF SEVEN BILLION— AND THE PROFOUND NEED FOR A WORLD ON NEW FOUNDATIONS

by Bob Avakian

July 23, 2020 | revcom us

حاکمان این کشور و آنان که منافع حاکمان را نمایندگی می کنند، بی وقفه پُز می دهند که گویا سیستم سرمایه داری آنها «آزادی، ابتکار عمل و خلاقیتی» را میسر کرده که به نظر آن ها ثروت عظیمی را برای مردم این کشور به وجود آورده است و فقط سیستم سرمایه داری می تواند چنین کند. آن ها دائماً به کمونیسم بهتان می زنند که سیستم سرکوبگری است که در آن، مردم هیچ آزادی ندارند و نه تنها ابتکار عمل و خلاقیت شان تشویق نشده و پاداش نمی گیرد بلکه سرکوب شده و سترون نگاه داشته می شود. همه این حرف ها، بنیادا غلط و در واقع کاملا وارونه است.

اولاً ثروتی که این ها به آن می بالند، حتی در همین ایالات متحده به شدت نابرابر توزیع شده است؛ به طوری که درصد بسیار اندکی، حجم بزرگی از این ثروت را در اختیار دارند. علاوه بر آن، ذاتاً این ثروت بر بنیان جنایت های توصیف ناپذیر علیه بشریت، در گذشته و تا به امروز، به وجود آمده است. ابتدا به ساکن باید بدانیم که: «ایالات متحده امریکا کشوری است که قلمروی خود و بنیان های ثروتش را از طریق فتح سرزمین های دیگر، نسل کشی (جنوسید)، برده داری و استثمار بیرحمانه امواج پیاپی مهاجران، ایجاد کرد.»۱

و امروز، «ثروت و قدرت ایالات متحده آمریکا بر سیستم جهانی استثمار امپریالیستی استوار است که مشتمل است بر یک شبکه بین المللی از کارگاه های عرق ریزان، معادن و مزارع کنترل شده توسط شرکت های بزرگ و در این شبکه بین المللی صدها میلیون و نهایتاً میلیاردها انسان در شرایطی که خیلی بهتر از برده ها نیست، اسیر هستند.»۲

این سیستم سرمایه داری-امپریالیسم که مبتنی بر استثمار و مافوق استثمار بی رحمانه توده های مردم است و با رقابت های وحشیانه میان شرکت های عظیم سرمایه داری و نهادهای مالی و همچنین رقابت میان دولت های سرمایه داری مشخص می شود، عمیقا آزادی، ابتکار و خلاقیت میلیاردها انسان را خفه می کند — یعنی اکثریت قاطع جمعیت هفت میلیارد نفری کره زمین که شامل شمار عظیمی از کودکان است که با دستمزدهای بخور و نمیر ساعات طولانی کار بردگی می‏کنند، شامل شمار عظیمی از مردم در کشورهای جهان سوم (آمریکای لاتین، آفریقا، خاورمیانه و آسیا) است که از روستاهایشان کنده شده و به زاغه های حاشیه شهرها پرتاب شده اند و به اجبار فقط می توانند در اقتصاد «غیر رسمی» قانونی و غیرقانونی شغلی یافته و با دستمزد بخور و نمیر کار کنند. تحت این سیستم و با حاکمیت پدرسالاری که بخشی از سوخت و ساز سرمایه داری است، آزادی، خلاقیت و ابتکار عمل میلیاردها زن، اغلب با بیرحمی فوق العاده، خفه و سرکوب می شود.

در جنگ هایی که مستقیماً توسط امپریالیست های در حال رقابت با یکدیگر، به راه افتاده (مانند جنگ جهانی اول و دوم) یا در جنگ هایی که امپریالیست ها از نیروهای محلی در حال نزاع با هم حمایت کرده اند، ده ها ملیون نفر کشته شده اند. و همه این جنایت ها برای چه بوده است؟ برای به دست آوردن کنترل مناطق استراتژیک جهان، خون ریزی برای به دست آوردن منابع طبیعی کلیدی، بازارها و سلطه بر اهالی کشورهایی که از فرط فقر در مقابل بهره کشی مرگبار اینها، آسیب پذیر بودند.

نیم نگاهی کنیم به واقعیت زشتی که در پسِ حرف های گُنده در تجلیل و تحسین سیستم سرمایه داری- امپریالیسم زده می شود:

در این جهان، خیل عظیمی از بشریت در فقر تکان دهنده ای به سر می برند. ۲.۳ میلیارد انسان حتی از توالت های ساده و صحرایی نیز محرومند و جمعیت بی شماری از بیماری های قابل پیشگیری رنج می برند. هرساله میلیون ها کودک از بیماری و گرسنگی می میرند، و هم زمان ۱۵۰ میلیون کودک، به عنوان کودکان کار به اجبار اسیر استثمار بیرحمانه می شوند. و تمام اقتصاد جهان بر بنیان شبکه وسیعی از کارگاه های عرق ریزان است که تعداد بیشماری از زنان در آنجا مشغول به کار هستند و مرتباً مورد سوء استفاده جنسی و تجاوز قرار می گیرند. این جهانی است که در آن ۶۵ میلیون پناهنده به دلیل جنگ، فقر، آزار و تعقیب و اثرات گرمایش زمین، جابجا شده اند.

و این سیستم، از طریق نابودی محیط زیست و حضور دائمی خطر نابودی هسته ای، آینده بشریت را به طور جدی و روزافزون به خطر انداخته است.

در خودِ ایالات متحده امریکا (که «ثروتمندترینِ کشور» جهان است) ده ها میلیون نفر، خصوصاً در مراکز شهری، در شرایط محرومیت جدی زندگی می‏کنند و بسیاری از مردم امکان یافتن شغلی با «دستمزد قابل زندگی» را ندارند یا اصلا امکان یافتن هیچ شغلی را در «اقتصاد رسمی» ندارند. علاوه بر آن، همواره در معرض تبعیض در آموزش، مسکن، خدمات درمانی و غیره نیز هستند. و کل این وضعیت، توسط ترور دائمی پلیس که شاخص آن قتل های مکرر است، تحمیل می شود.

پاندمی فعلی کووید۱۹، این نابرابری ها را هم عمیق تر کرده و هم افزون تر. در کل جهان و همچنین در همین جا، کسانی که پیش از این هم به سختی تحت ستم و گرفتار فقر بودند، و هرگز دسترسی به سیستم خدمات درمانی مناسب نداشتند، در نتیجۀ پاندمی ضربات سختی خوردند.

حتی قبل از ضربۀ پاندمی کووید۱۹ که تاثیرات ویرانگری بر معیشت توده های مردم داشت، ده ها میلیون نفری که به طور منظم شاغل بودند با حقوق ناچیزشان روز به روز زندگی می گذراندند، برای تامین عزیزانشان تقلا می کردند، با این امید که آینده بهتری برای فرزندانشان مهیا کنند. بسیاری از آنان بار بدهی های سنگین را حمل می‏کردند و فقط یک بحران جدی در سلامت شان، آنان را از نظر مالی نابود می کرد. کار همین ها برای یک سرمایه دار(یا موسسه سرمایه داری) ثروت تولید می کند. سرمایه داری که شرایط کار را دیکته می کند و با انسان ها مانند چرخ دنده های یک ماشین یا در بسیاری از موارد مانند دنبالچه یک دستگاه –در یک خط تولید یا یک کامپیوتر- رفتار می کند و شرایط کاری فقط می تواند بیگانه کننده و کرخت کنندۀ ذهن باشد.

این سیستم با چنین روش هایی (و روش های بی شمار دیگر) روح بشر و زندگی میلیاردها انسان را در کل دنیا، درهم شکسته و می کشد و حیاتشان را غارت می کند.

ببینید این سیستم چگونه پتانسیل انسان ها را تلف و مستقیما نابود می کند! همۀ اینها نتیجۀ آن است که  جهان و توده های بشریت، به زور وادار به زندگی تحت سلطه سیستم سرمایه داری- امپریالیسم شده اند.

این است پایه و اساس آنکه کسر نسبتاً کوچکی از آدم ها در این کشور و کسر بسیار کوچکی از تمام بشریت در جهان، امکان و «آزادی» آن را دارند که ابتکار عمل و خلاقیت شان را رشد دهند و آن را به کار ببرند. اما فقط برای این که در چارچوبه این سیستم، نابرابریِ به شدت «معوج» و شرایط عمیقا ستمگرانه در جهان و علیه توده های مردم جهان را حفظ و تقویت کنند.  و این همه کاملاً غیرضروری است.

انقلاب، کمونیسم نوین و آزادسازی پتانسیل بشر

حتی تحت شرایطی که توسط این سیستم منسوخ و ناعادلانه سرمایه داری-امپریالیسم تحمیل می شود، به طرق گوناگون، خلاقیت ها از درزهای سیستم بیرون می زند و شکوفا می شود. مثلا در موسیقی، ادبیات و دیگر بیان های هنری و فرهنگی و از سوی بخش های مختلف جامعه و نقاط مختلف دنیا، از جمله از سوی کسانی که بیش از همه توسط این سیستم سرکوب می شوند و مورد بی مهری سیستم و حاکمانش هستند. فقط تصورش را بکنید که اگر همه روابطی که این سیستم توسط آن ها، میلیاردها نفر را  به اسارت گرفته و خفه می کند، با انقلاب درهم شکسته شده و سرنگون شوند؛ این خلاقیت چقدر عظیم تر می تواند باشد و چگونه می تواند به روش های مختلف برانگیخته شود تا نیازهای مردم را اعم از نیازهای مادی و فرهنگی تامین کند.

من طی چند دهه، بر روی بیرون کشیدن درس های مهم از تجارب (مثبت و منفی) پیشینِ جنبش کمونیستی و همچنین طیف وسیعی از تجربه انسانی کار کرده ام. در این کار، توانسته ام تئوری کمونیستی علمی منسجم تری را تکامل دهم – کمونیسم نوین. کمونیسم نوین، پایه ای را در روش ها و اصول و استراتژی به ما می‏دهد تا بتوانیم این انقلاب را پیش برده و به سرانجام برسانیم. در «قانون اساسی برای جمهوری سوسیالیستی نوین در آمریکای شمالی»، یک چشم انداز جامع و طرحی کنکرت برای ایجاد یک جامعۀ بنیادا متفاوت و بسیار بهتر که بر بنیان های کاملا نوینی قرار دارد، ارائه شده است.

بنیان های نوین، یعنی یک سیستم اقتصادی (شیوه تولید) بنیادا متفاوت که مبتنی بر استثمار توده مردم نیست، بلکه مبتنی بر شکوفا کردن خلاقیت و ابتکار عمل آن هاست تا بتوانند هر شکل از ستم و استثمار را ریشه کن کنند.۴ در این شیوه تولید سوسیالیستی، ابزار تولید (زمین، مواد خام، ماشین آلات و تکنولوژی های دیگر، کارخانه جات و دیگر ساختمان های فیزیکی و امثال آن) در مالکیت عموم خواهد بود (و نه در مالکیت خصوصی سرمایه داران استثمارگر که با رقابت آنارشیک و مخرب تولید را پیش می برند).

مالکیت عمومی، این امکان را فراهم خواهد کرد که منابع جامعه با یک روش برنامه ریزی شده و منعطف استفاده و مدیریت شوند تا پاسخگوی نیازهای مردم، چه مادی (برای غذا، سرپناه، خدمات درمانی و غیره) و چه فرهنگی و فکری باشد و به طور دائم توسعه و بهبود یابد. به علاوه، به موقع به چالش های غیر منتظرۀ توسعه و شرایط اضطراری پاسخ دهد و همچنین از تلاش انقلابی در سراسر جهان، در راستای هدف حذف هرگونه استثمار و تبعیض در هر کجا با پیروزی کمونیسم در کل دنیا، پشتیبانی کند.

با این شکل تولید، خلاقیت و ابتکار عمل مردم ترغیب و پرورانده خواهد شد و این بنیانی خواهد بود برای افراد تا این خلاقیت و ابتکار عمل را به طرق بی نظیری به نفع همه مردم و در نهایت همه بشریت به کار برند: هرکسی می تواند کار کند و امکان یک زندگی شایسته را به دست آورد و در پیشبرد جامعه در مسیر غلبه بر استثمار، نابرابری و تبعیض مشارکت کند – مشارکت از طریق ایده هایشان و کارشان- بی آنکه برای زنده ماندن ناچار به رقابت بی پایان با یکدیگر باشند یا تقلا کنند تا به قیمت صدمه زدن به دیگران، از هم پیشی بگیرند (که شیوه تفکر مسمومی است که همیشه با آن مبارزه خواهد شد)

این یک درک بنیادی و اصل کمونیسم است که در کمونیسم نوین بر آن تاکید شده است؛ اینکه مردم مهمترین نیروی تولید هستند – نه فقط به عنوان تولید کنندۀ ثروت اجتماعی، بلکه به عنوان شرکت کننده ای آگاه در برنامه ریزی و توسعه همه جانبه اقتصاد، نه فقط به نفع مردم یک کشور خاص بلکه اساسی تر از همه در خدمت به تغییر انقلابی تمام دنیا و پیشروی به سمت هدف کمونیسم.

سرچشمه و نقطه اتکای توسعه اقتصاد سوسیالیستی، ابتکار عمل و کار فکری و فیزیکی توده های مردم و به طور کلی افراد جامعه در شرایطی است که به طور روز افزون از روابط استثماری رها می شوند و با هدف غلبه کردن بر همه بقایا و زوایای این نوع روابط و اثرات آن ها حرکت می کنند، نه فقط در … [یک کشور سوسیالیستی مشخص] بلکه در هر کجای کره زمین.۵

همسو و اساساً بر مبنای این شکل تولید بنیاداً متفاوت، فرآیندها و نهادهای سیاسی بنیاداً متفاوت وجود خواهند داشت و تلاش مداوم برای دگرگون کردن آن روابط اجتماعی که خصلت نمای ستم بوده اند، با هدف محو و ریشه کن کردن کلیه روابط ستم و استثمار جریان خواهد یافت. یک رویکرد کاملاً متفاوت در رابطه با آموزش و فرهنگ در پیش گرفته خواهد شد: رویکردی که کنجکاوی علمی و خلاقیت هنری مردم را پرورش داده و رها کند و این خلاقیت ها را با آغوش باز بپذیرد و امکان آن را فراهم کند که «از طریق مسیرهای منشعب بسیار متفاوت، در یک جادۀ وسیع به سمت هدف کمونیسم پیشروی کنند».۶

کشور سوسیالیستی، رابطه بنیادا متفاوتی با بقیه دنیا خواهد داشت؛ رابطه ای نه بر اساس استثمار و فوق استثمار مردم دنیا بلکه حمایت از مبارزه در هر کجا، برای رها شدن از حاکمیت استثمارگران و ستمگران و پیش رفتن در راستای هدف محو و ریشه کنی هرگونه ستم و استثمار. و همچنین رابطه بنیاداً متفاوتی با محیط زیست وجود خواهد داشت. زیرا انسان ها به جای اینکه اسیر سیستمی باشند که بقیه طبیعت را غارت و تخریب می کند، مشترکا کار می‏کنند تا نگهبانان شایسته طبیعت باشند.

این یک جامعه نوین برای ایجاد یک جهان کاملا نوین خواهد بود؛ بدون آنکه که پتانسیل توده های بشریت در درک و تغییر دنیا در تطابق با منافع اساسی بشریت، خفه و سرکوب و معوج شود: برای زندگی در جهانی که هیچ بخشی از بشریت، مطیع و فرمانبردار بخش دیگر نیست و جهانی که هیچ انسانی وادار به کار برای سیستمی نیست که کارکرد اساسی و دینامیک هایش، نیازمند روابط خصمانه میان مردم است و با تهدید و ارعاب دائمی و استفاده گسترده از خشونت تقویت می شود؛ برای زندگی در دنیای جدیدی که انسان ها به ابزار تولید ثروت برای تعداد کمی از حاکمان تقلیل پیدا نمی کنند و به خاطر این که دیگر قابل استثمار نیستند، به عنوان جمعیت «اضافه» دور ریخته نمی شوند.

این جامعه و دنیای نوین نوعی «آرمان شهر» نیست که در آن، همه مشکلات و سختی ها به شکل جادویی ناپدید شده اند؛ این جامعه و دنیای نو، به صورت «هدیه» از خدایی که موجود نیست هم به دست نخواهد آمد. بلکه نتیجه تلاش توده های مردم برای دور ریختن استثمار و ستم تحمل ناپذیر خواهد بود؛ و نتیجه دگرگون کردن خود و تفکراتشان در پیوند نزدیک با این کوشش برای تغییر شرایط شان خواهد بود – مبارزه ای تحت رهبری کسانی که از روش و رویکرد علمی کمونیسم نوین استفاده می‏کنند و موفق به جذب تعداد روزافزون افرادی می شوند که آنها هم به نوبه خود این روش و رویکرد علمی را برای دگرگون کردن جهان به کار برند و این کار را هرچه آگاهانه تر بر مبنای ابتکار و همکاری داوطلبانه پیش ببرند.

این مجموعه، بر اساس و شالوده نوین، با نهادها و روابط بنیادا متفاوت در میان مردم و شیوه های تفکر کاملا متفاوت که منطبق بر روابط رهایی بخش در میان مردم خواهد بود، ابعاد کاملا جدیدی از آزادی را به همراه خواهد آورد و ابتکار و خلاقیت توده های بشریت را به طرق بی سابقه ای رها خواهد کرد.

زیرنویس ها:

  1. From The Trump/Pence Regime Must Go! In The Name of Humanity We REFUSE To Accept a Fascist America, A Better World IS Possible. Video of this speech by Bob Avakian is available at revcom.us.
  2. BAsics 1:4 (Basics, from the talks and writings of Bob Avakian). This statement by Bob Avakian is originally from Communism and Jeffersonian Democracy, which is available in BA’s Collected Works at revcom.us
  3. This is from Why We Need An Actual Revolution And How We Can Really Make Revolution. Video and the text of this speech by Bob Avakian are available at revcom.us
  4. The strategy for revolution is spoken to in depth in the speech by Bob Avakian Why We Need An Actual Revolution And How We Can Really Make Revolution (video and the text of which are available at revcom.us), and further thinking on this is contained in A Real Revolution—A Real Chance To Win, Further Developing the Strategy for Revolution (which is also available at revcom.us). The Constitution for the New Socialist Republic in North America, authored by Bob Avakian, is also available at revcom.us
  5. From Article I, Section 2, sub-section A2, page 19 of the Constitution for the New Socialist Republic in North America. The principles and guidelines for the development of the socialist economy are more fully laid out in Article IV of this Constitution
  6. From the “Preamble” to the Constitution for the New Socialist Republic in North America.