افسانۀ «هولوکاست استالین»؛ قسمت چهارم انقلاب اکتبر، زمین، دهقانان و بلشویک ها
از نشریه آتش شماره ۱۳۰ شهریور ۱۴۰۱
توضیح آتش: سلسله مقالات «افسانه هولوکاست استالین» که تاکنون سه قسمت آن در شمارههای ۱۲۶، ۱۲۷ و ۱۲۸ نشریه آتش منتشر شده است، (لینک هر سه شماره در انتهای این صفحه) با هدف بررسی و نقد پروپاگاندای ضد کمونیستی و صنعت جعل تاریخ از سوی ایدئولوگهای نظام سرمایهداری امپریالیستی نوشته میشوند که سالها است ادعا میکنند که کمونیستها به رهبری استالین میلیونها اوکراینی را طی سالهای ۱۹۳۲ تا ۱۹۳۳ از طریق یک قحطی و گرسنگی سازمان یافته و عامدانه، نسل کشی کردهاند. به منظور بررسی علمی و دقیقتر این پدیده، مسائل ارضی و دهقانی در روسیه سالهای منتهی به انقلاب اکتبر و دهه ۱۹۲۰ و جنبش اشتراکیسازی را بیشتر مورد تحلیل و بررسی قرار داده
انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ روسیه و سیر حرکت آن را بدون فهم مساله ارضی و دهقانی یا بهتر است بگوییم بدون فهم اهمیت زمین و روستا در جامعه روسیه، نمی توان فهمید. در سال های منتهی به این انقلاب، نزدیک به هشتاد درصد جمعیت روسیه در روستاها زندگی می کردند و پنجاه درصد تولید ملی توسط روستاییان صورت می گرفت.(کار ۱۳۷۱: ج ۲. ۳۴) اکثریت مطلق بدنه ارتش روسیه تزاری در جنگ جهانی اول را دهقانان تشکیل می دادند و انزجارشان از آن جنگ بیهوده و فرارشان از جبهه ها و بردن اندیشه های ضد حکومتی و انقلابی به میان توده روستایی، نقش بسیار مهمی در وقوع انقلاب و سرنگونی امپراتوری رومانُف ها داشت. بلشویک ها پایگاه محکمی در میان روستاییان نداشتند اما لنین درک روشنی از اهمیت مساله ارضی- دهقانی برای پیروزی انقلاب داشت و در واقع بدون اتخاذ سیاست صحیح در قبال دهقانان و مساله زمین در فاصله فوریه تا اکتبر ۱۹۱۷ و پس از آن بلشویک ها نمی توانستند انقلاب را به پیروزی و سرانجام برسانند.
بلشویکها و مساله ارضی و دهقانی قبل از ۱۹۱۷
مساله زمین و دهقانان و روابط طبقاتی در روستاها از همان ابتدای تشکیل جنبش مارکسیستی روسیه یک پایه اصلی و مهم مباحثات درون این جنبش بود. جناح بلشوک حزب به رهبری لنین بر سر این مساله به تحقیق و جمعبندی و در همان زمان به مبارزه فکری با دیگر گرایشات درون جنبش چپ روسیه پرداخت. لنین در این مورد مشخصِ مساله ارضی و دهقانی بر سه نکته انگشت گذاشت:
یکم) این که روابط کالایی و مناسبات سرمایه داری به ویژه از سال های ۱۸۶۰ به بعد در روستاهای روسیه در حال گسترش بود و بقایای نظام فئودالی و سِرواژ تابع روند رشد سرمایه داری شده بود (لنین ۱۳۵۷)
دوم) این که در مقابل سازمان ها و جریانات خرده بورژوایی و ایده آلیست روس مانند نارودنیک ها (Narodniks) و بعدها «سوسیالیست های انقلابی» (اِس.آر) که دهقانان را نیروی محرکه و رهبر انقلاب سوسیالیستی در روسیه می دانستند ، بر این حقیقت تأکید داشت که انقلاب سوسیالیستی فقط می تواند با رهبری طبقه پرولتاریا و حزب پیشگامش یعنی حزب کمونیست انجام شده و استقرار یابد.
سوم) بر وحدت استراتژیک پرولتاریا و دهقانان خصوصاً کارگران شهری با کارگران روستا و دهقانان فقیر پای می فشرد.
نقش دهقانان و جنبش دهقانی به ویژه بعد از انقلاب ناکام ۱۹۰۵ در نظر لنین و بلشویک ها برجسته تر شد. پس از قیام ژانویه ۱۹۰۵، خیزش های دهقانی در برخی از مناطق بالتیک و قفقاز چند ماه پیش از اعتصابات کارگران صنعتی در پاییز همان سال، باعث تداوم نفس های انقلاب شده بودند.
دهقانان و روستاها از فوریه تا اکتبر
برخاستن طوفان انقلاب فوریه ۱۹۱۷ که به سرنگونی رژیم تزار منجر شد با شورش های دهقانی و مصادره زمین ها توسط روستاییان همراه بود. صدها هزار روستایی جوان که مجبور به پوشیدن یونیفرم های نظامی ارتش تزاری و شرکت در جنگ امپریالیستی شده بودند، مجروح، سرخورده و متنفر از جنگ به روستاهای شان بازگشتند تا هم از ایده های انقلابی در شهرها بگویند و هم به مصادره زمین های دولتی و اراضی ای که در انحصار بقایای سرواژ بود کمک کنند.
درفاصله فوریه تا اکتبر ۱۹۱۷ اقدامات دهقانان و مشارکت شان در انقلاب نه با هدف سرنگون کردن نظم موجود و برای قدرت سیاسی شورایی بلکه با هدف مصادره زمین ها و دارای ماهیت محلی و منطقه ای و عمدتاً تحت نفوذ فکری اس.آرها بود. دولت موقت به رهبری کرنسکی که پس از سرنگونی تزار در فوریه ۱۹۱۷ به قدرت رسیده بود، سعی داشت «کمیته های ارضی» را در روستاها حاکم کند که تحت نفوذ اس.آرها بودند. اما کرنسکی نتوانست مساله زمین را در روستاها حل کند. همانطوری که قادر نبود دو خواسته دیگر اکثریت مطلق مردم روسیه یعنی نان و صلح را برآورد و در مقابل مصادره زمین ها توسط روستاییان مقاومت می کرد. پژوهش تاریخی دقیقی از روستاهای روسیه در دوره حکومت کرنسکی، نشان می دهد که چگونه دولت هم در مساله مصادره اراضی، هم تأمین غله و نان و هم گسترش آتوریته و نفوذش در روستاها ناکام ماند و شکست خورد.(Badcock. 2007)
اس.آرها به عنوان با نفوذترین حزب سیاسی در روستا در واکنش به این وضعیت، به دو جناح راست و چپ منشعب شدند. اس.آرهای راست جانب رژیم کرنسکی و ضد انقلاب را گرفتند و در حالی که عمری لافِ انقلاب ارضی زده و رویای توزیع زمین به دهقانان می پروردند، در مقابل خواست اکثریت دهقانان مبنی بر مصادره اراضی ایستادند. (تروتسکی. ۱۳۶۰: ج ۲. ۳۷۹-۳۸۴) اما دهقانان منتظر نظر ریش سفیدانِ حزب اس.آر نماندند و شورش های دهقانی و مصادره قهرآمیز زمین ها به سرعت گسترش پیدا کرد. در مارس ۱۹۱۷ تنها سی و چهار استان شاهد شورش های دهقانی بودند، اما این عدد در ماه جولای به سیصد و بیست و پنج مورد رسید.(همان ۳۸۸) این مقطعی است که نبض تحرک سیاسی در روستاها از دست خرده بورژوازی و اس.آرهای راست خارج شد و بلشویک ها به رهبری لنین که موفق شده بودند با اس.آرهای چپ و برخی از بقایای منشویک ها از جمله تروتسکی و غیره به ائتلافی دست یابند، به وزنه سنگین تری در روستا تبدیل شدند. به قول تروتسکی «روستا فقط از راه تجربه و پس از سرخوردگی به بلشویسم روی آورد. و نیروی بلشویک از این حقیقت نشأت می گرفت که مابین حرف و عمل آن ها در خصوص مساله زمین چنان که در سایر مسائل، تفاوتی وجود نداشت».(همان ۳۹۰-۳۹۱)
لنین صراحتاً از مصادره زمین ها توسط دهقانان دفاع می کرد و این در واقع پاسخ به خواست دهقانان و هم جهت شدن با عمل و اراده آن ها بود. تصرف اراضی مالکان بزرگ پیشاپیش توسط دهقانان صورت گرفته بود و نخستین کمیسر خلق جمهوری شوروی در امور کشاورزی بعدها نوشت: «کار انحلال قدرت مالکان به دست توده های دهقانی و به دست ارگان های محلی انجام گرفت. این ها ابزارهای واقعی کمیساریای خلق بودند».(کار. ج ۲. ۵۰)
لنین، حزب بلشویک، دهقانان و روستاها
این نکته دارای اهمیت تاریخی است که بلشویک ها در مقطع بعد از فوریه ۱۹۱۷ در روستاها در اقلیت مطلق قرار داشتند و تقریبا فاقد نفوذ سیاسی و تشکیلاتی چشمگیری در اکثر مناطق روستایی بودند. اس.آرها حتی در درون «شورای نمایندگان دهقانان» هم که توسط سربازان روستاییِ بازگشته از جنگ در مقابل کمیته های ارضیِ وابسته به دولت موقت ساخته شده بودند، دست بالا را داشتند. در اولین کنگره شوراهای نمایندگان دهقانان که از ۴ تا ۲۸ ماه مه تشکیل شد، از میان ۱۱۱۵ نماینده، ۵۷۳ نفر از اس.آرها و فقط ۱۴ نماینده از بلشویک ها بودند.(بتلهایم ۱۳۵۸: ۷۷) نفوذ بلشویک ها پیشاپیش در روستاها کم بود و آن ها نمی توانستند به سرعت و در فاصله فوریه تا اکتبر آن را جبران کنند. این درست است که پس از فوریه، خیانت و تزلزلِ خرده بورژوایی اس.آرهای راست، نفوذ فکری و تشکیلاتی سازمان های خرده بورژوا را بخشاً در میان دهقانان و روستاییان، خصوصا دهقانان فقیر و نیمه پرولتاریای روستا، کاهش داد و به افزایش گرایش به بلشویک ها و ائتلاف شان منجر شد، اما این مساله کاملاً نسبی و حتی می توان گفت موقتی بود.
بلشویک ها تا مدت ها و حتی پس از سقوط رژیم کرنسکی و پیروزی قیام اکتبر هم در روستاها قدرت مستقلی نداشتند و نمی توانستند از اس.آرهای چپ جدا شوند. به عنوان مثال در ۳۱ اکتبر ۱۹۱۷ «کمیته ارضی» که رهبری اش در دست اس.آرها بود از پذیرفتن اعتبار فرمان ارضی صادر شده توسط دولت بلشویکی سرباز زد.(کار. ج ۲. ۵۳) بلشوک ها در جذب کادرهای دهقانی و روستاییان به حزب شان هم کامیابی زیادی به دست نیاوردند. آن ها در پایان سال ۱۹۱۷ تنها دارای ۲۰۳ هسته دهقانی با ۴۱۳۲ عضو در حزب بودند و این نسبت در ۱۹۱۸ به ۲۳۰۴ هسته با ۱۴۷۹۲عضو رسید، اما با وجودِ این افزایش، بازهم فقط پنج درصد کل اعضای حزب از میان دهقانان و روستاییان بودند. (بتلهایم. ۱۳۵۸: ۲۵۱) عدم نفوذ سیاسی و تشکیلاتی بلشویک ها در مناطق روستایی و سیطره فکری و سیاسی بورژوازی روستا، دهقانان مرفه و خرده بورژوازی در دهات روسیه، چنان که در ادامه خواهیم دید در سال های آتی به یک تضاد جدی در کل اتحاد شوروی و یک معضل و ضرورت واقعی پیش پای دولت نوپای دیکتاتوری پرولتاریا برای حل همین معضل بزرگ اقتصادی – اجتماعی تبدیل شد.
اولین سیاست پیروزمندانه بلشویک ها در رابطه با حل مساله ارضی- دهقانی در شعار نان، صلح، زمین فشرده شد. دقیقاً همان خواست هایی که دولت موقت کرنسکی و اکثریت مطلق سازمان ها و احزابی که به لحاظ گستردگی و نفوذ اجتماعی جلوتر از بلشویک ها بودند، قادر به تأمین و پاسخ دادن به آن نبودند. تأمین این خواست ها به برنامه کسب قدرت سیاسی که لنین در تزهای آوریل طرح کرد وابسته بود. این تنها حزب بلشویک به رهبری لنین بود که توانست به درستی ضرورت ها و فوریت های عینی مقطع پس از انقلاب فوریه جامعه روسیه یعنی «نان صلح زمین» به اضافه خواست آزادی های سیاسی و حق تعیین سرنوشت ملل تحت ستم، که فشرده گُسل های سیاسی و اجتماعی جامعه روسیه بودند را به ضرورتِ فوری سرنگون کردن دولت کهنه و استقرار جمهوری سوسیالیستی پیوند بزند.
بلشویک ها با شرکت نکردن در دولت موقت و با افشاگری های مداوم از ماهیت و برنامه های این دولت و متحدینش، به توده های مردم ثابت کردند که بدون سرنگونی رژیم کرنسکی و نظام سیاسی- ایدئولوژیک و اقتصادی -اجتماعی آن، پایان دادن به جنگ امپریالیستی، حل مساله زمین و بیرون کشیدن فوری مردم از فقر و پایان دادن به ستم ملی و ستم بر زنان و دیگر ستم گری های اجتماعی حل نشدنی هستند و هرگز متحقق نخواهند شد. این نکته مهم بود که لنین و بلشویک ها این ضرورت ها را از یک رشته مطالبات صنفی، در خود و محلی به ضرورتِ بزرگتر و مرکزی هر انقلابی یعنی مساله قدرت سیاسی و دولتی پیوند زدند. به همین دلیل لنین در نخستین کنگره کشوری نمایندگان دهقانان روسیه در ژوئن ۱۹۱۷ گفت که مساله اصلاحات ارضیِ مورد نظر دهقانان باید به بحث قدرت و انتقال قدرت از پلیس و ارتش و بروکراسی موجود به شورای نمایندگان کارگران و دهقانان و سربازان پیوند بخورد. و در تزهای معروف آوریل هم تأکید کرد که در شورای نمایندگان دهقانان به مرکز ثقل برنامه ارضی تبدیل شوند و مصادره کلیه زمین های ملاکین و ملی کردن کلیه اراضی کشاورزی در کشور و اداره امور آن ها از طرف شوراهای محلی نمایندگان برزگران و دهقانان صورت بگیرد و شورایی از نمایندگان دهقانان فقیر.(لنین. ۱۳۶۱. راجع به وظایف پرولتاریا در انقلاب حاضر ۴۵۳ -۴۵۴)
اما ما می دانیم که تزهای لنین در ماه آوریل حتی در درون حزب بلشویک در آغاز با مخالفت روبه رو شدند. آن ها لنین را به عدول از برنامه ها و نظرات پیشین حزب مبنی بر دو مرحله ای بودن انقلاب و به چپ روی متهم می کردند. لنین در مقابل معتقد بود که در عمل، انقلاب روسیه از مرحله نخستش (انقلاب دمکراتیک) به مرحله دوم یا انقلاب سوسیالیستی انتقال پیدا کرده است و بورژوازی که در دولت موقت کرنسکی تجسم پیدا کرده بود قدرت را از دولتِ اشرافیت فئودال و زمین دار یعنی خاندان رومانف ها گرفته است. حال باید تمام قدرت به دولت دیکتاتوری پرولتاریا انتقال یابد که در شوراهای نمایندگان کارگران و دهقانان و سربازان تجسم پیدا کرده و باید که تحت رهبری و خط و برنامه حزب بلشویک قرار بگیرند. (لنین ۱۳۵۹. ارزیابی وضع فعلی)
اما در مورد مساله ارضی وضع فرق داشت و منتقدین لنین در حزب بلشویک او را به راست روی نسبت به برنامه ها و شعارهای سابق حزب و به پذیرش برنامه ارضی اس.آرها مبنی بر تقسیم زمین میان کلیه دهقانان و ادامه مالکیت خصوصی بر اراضی که چیزی جز یک رفرم بورژوایی نبود، متهم می کردند. این درست است که لنین در این مقطع عملا برنامه ارضی اس.آرها را پذیرفت و این یک عقب نشینی نسبت به برنامه ها و شعارهای بود که پیشتر حزب بلشویک و خود شخص او بیش از همه بر آن ها پا فشاری می کردند. اما لنین نسبت به این عقب نشینی آگاه بود و از دو منظر به دفاع از آن بر می خاست؛ نخست از زاویه مبارزه طبقاتی در روستاها بعد از انقلاب و دوم از منظرِ ضرورت ها و تاکتیک ها.
در ۱۹۱۷ دو تضاد و مبارزه در روستاهای روسیه جریان داشت: نخست تضاد مالکان بزرگ و بقایای اشرافیت فئودال با اکثریت دهقانان که شامل دهقانان متوسط، دهقانان فقیر و پرولتاریا و نیمه پرولتاریای روستا می شدند. این تضاد عمده بود و موتور آن، مطالبه زمین از سوی دهقانان متوسط و فقیر و برانداختن بقایای سرواژ بود. و دوم تضاد میان خود دهقانان و لایه های مختلف زحمتکشان روستا و مشخصاً میان دهقانان فقیر و نیمه پرولترها با دهقانان مرفه و متوسط. (Alavi 1965: 249) لنین در این مورد معتقد بود که ملی کردن زمین ها یک اقدام بورژوایی است اما هر چقدر برانداختن زمین داری اربابی و رفرم بورژوایی ارضی جدی تر باشد، مبارزه طبقاتی دهقانان فقیر و پرولتاریای کشاورزی بر علیه بورژوازی دهقانی (دهقانان مرفه) با نیرو و سرعت بیشتری گسترش میابد. و ادامه داد که سرنوشت انقلاب روسیه در گروی این مساله است که آیا پرولتاریای شهر می تواند پرولتاریای روستا را به دنبال خود بکشد و توده نیمه پرولتاریای روستا را به آن ها ملحق کند یا این توده به دنبال بورژوازی خواهد رفت. (لنین. ۱۳۶۱. مصوبان هفتمین کنفرانس کشوری حزب کارگری سوسیال دمکرات روسیه. ۴۷۱)
بنابراین وجه دیگر آن وضعیت متضاد این بود که لنین و بلشویک ها چگونه مانع از سمتگیری دهقانان و مشخصا خرده بورژوازی روستا (دهقانان متوسط) با بورژوازی شوند و نیروی عظیم آن ها را در کمپ انقلاب نگه دارند. سیاست لنین در این مقطع و در این مورد، وحدت با دهقانان و کار توضیحی و ترویجی برای اصلاح نگرش شان و صبر بود تا خود زندگی به آن ها بیاموزد. او در در مه ۱۹۱۷ گفت که بلشویک ها باید برای توده های روستا توضیح بدهند که «سیستم اقتصاد کشاورزی کوچک در شرایط تولید کالایی توانایی آن را ندارد که بشر را از فقر توده ها و ستمگری نسبت به آن ها رهایی بخشید». (لنین. ۱۳۶۱. وظایف پرولتاریا در انقلاب ما. ۴۶۳) و در دومین کنگره شوراهای نمایندگان کارگران و دهقانان و سربازان روسیه خطاب به منتقدنش در حزب بلشویک گفت: «اینجا صداهایی شنیده می شود که می گویند این فرمان (دستورنامه دهقانی درباره زمین) توسط اس.آرها تنظیم شده است. بگذار چنین باشد و مگر تفاوتی دارد که توسط چه کسی تنظیم شده است؟ ما به عنوان یک حکومت دمکراتیک نمی توانیم تصویب نامه توده های تحتانی مردم را نادیده بگیریم، ولو این که با آن ها موافق هم نباشیم. خود دهقانان در آتش زندگی با به کار بستن این فرمان در عمل و با اجرای آن در محل های خود به حقیقت ماجرا پی خواهند برد… حتی اگر دهقانان در آینده هم از اس.آرها پیروی کنند… ما خواهیم گفت بگذار چنین باشد و زندگی بهترین معلم است و معلوم خواهد شد که حق به جانب کیست و بگذار دهقانان از یک طرف و ما از طرف دیگر به حل این مساله بپردازیم.» (لنین. ۱۳۶۱. سخنرانی درباره زمین. ۵۶۶)
منابع
لنین (۱۹۰۵) برخورد سوسیال دمکراسی با جنبش دهقانی. م کمال. بیجا. انتشارات شناخت
لنین (۱۳۶۱) منتخب آثار لنین. محمد پورهرمزان. برلین غربی. انتشار هواداران سچفخا
لنین (۱۳۵۷) توسعه سرمایهداری در روسیه. بی نا. بی جا. انتشارات سیاهکل آزاد
تروتسکی، لئون (۱۳۶۰) تاریخ انقلاب روسیه. در سه جلد. ترجمه سعید باستانی. تهران. نشر فانوسا
کار، ای اچ (۱۳۷۱) تاریخ روسیه شوروی. جلد ۲. ترجمه نجف دریابندری. تهران. انتشارات زنده رود
بتلهایم، شارل (۱۳۵۸) مبارزه طبقاتی در اتحاد شوروی، دور اول ۱۹۱۷-۱۹۲۳. ترجمه خسرو مردم دوست. تهران. انتشارات پژواک
قاضی زاده، صلاح (۱۳۹۸) شوراها و انقلاب اکتبر، یا چرا حق با لنین بود؟ در نشریه حقیقت دور سوم. شماره ۸۵ تیر ۱۳۹۸
رچلف، پیتر (۱۹۷۴) شوراها و کمیتههای کارخانه در انقلاب روسیه. ترجمه وحید تقوی. سایت کاوشگر
Badcock, Sarah (2007) Politics and the people in revolutionary Russia. London. Cambridge University Press
Alavi, Hamza (1965) Peasante and revolution. Russia, China, India . Socialist Register. Monthly Review Press. New York city