از دفاع برحق تا جنگ انقلابی

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۸ دقیقه

ژیلا انوشه

از نشریه آتش شماره ۱۳۱. مهر ۱۴۰۱

به دام انداختن و سرکوب اوباش لباس شخصی و نیروهای مسلح رژیم و پرتاب کوکتل مولوتف به میان نیروهای ضد شورش تا به دندان مسلح در خیابان ها، از اصول اولیۀ دفاع بر حق است که این روزها در رسانه های خارج از کشور و از سوی حقوق دان هایی مانند شیرین عبادی تحت عنوان «دفاع مشروع» از آن صحبت می شود. در واقع خیزش شهریور ۱۴۰۱ آن چنان فضای سیاسی را تغییر داده است که حتا در این زمینه هم ورق برگشته و رشتۀ بیست سال تبلیغ اصلاح طلبان و لیبرالها در مورد «جنبش عدم خشونت» و «مبارزۀ مسالمت آمیز» و توهم گل دادن به قوای مسلح جمهوری اسلامی را پنبه کرده است. دیگر صداهایی که تلویحا و تصریحا خشونت سازمان یافته دولتی را «مشروع» و هر گونه مقابله قهرآمیز مردمی با آن را «نامشروع» می دانستند، شنیده نمی شود.

این نوع مبارزه را ما کمونیست های انقلابی همیشه حق مردم دانسته ایم. اما چنین مبارزه ای در اوضاع منحصر به فرد امروز به یک ضرورت تبدیل شده است. دفاع برحق مردم از خودشان در مقابل حملات قوای مسلح حکومت، حرکت قدرتمندی است در نه گفتن به «سرکوب امنیتی/نظامی» که یکی از گسل های هفت گانۀ مهم جامعۀ ما است.(۱) مانند هر مبارزۀ عادلانۀ دیگر، مبارزه علیه سرکوب امنیتی/نظامی باید آگاهانه تر و سازمان یافته تر پیش برود و نقشه های میان مدت و درازمدت داشته باشد تا هم در اهداف فوری اش موثر باشد و هم راه را برای اهداف استراتژیک تر انقلاب باز کند. بهترین دفاع، همواره حمله است. به این خاطر، سراسری شدن واقعیِ خیزش کنونی و کسب آزادی های سیاسی در هر عرصه از تقابل ما با جمهوری اسلامی، از دفن حجاب اجباری تا آزادی زندانیان سیاسی، بهترین «دفاع» است. سازماندهی و تقسیم کار در سطوح مختلف، به ویژه اطلاع رسانی از سوی کسانی که به اطلاعات مربوط به تحرکات نیروهای رژیم دسترسی دارند بسیار مهم است. هر کس به نوبه خود می تواند دستی بر آتش داشته باشد و به دفاع برحق جمعی کمک کند. ما از تمام استعدادها و قوای مردمی مان می توانیم استفاده کنیم. در دنیای امروز، جنبه های دیگری که خصلت بین المللی دارد، به این نوع حرکات دفاعی عادلانه اضافه شده است. عملیات هکرهای «آنونیمس» از آن جمله است که به صورت «مشت در مقابل مشت» با جمهوری اسلامی حرکت کرده است. هک کردن دوربین های جاسوسی جمهوری اسلامی یکی از مهمترین عملیات این گروه است که کمک موثری به کم کردن تلفات رزم های خیابانی دارد. همانطور که جمهوری اسلامی لشگری از هکرها را در اختیار دارد، لازم است که همبستگی انترناسیونالیستی در میان هکرهای جهان به فلج کردن چشم ها و ره یاب های جاسوسی رژیم منتهی شود.

اما میان دفاع عادلانه تا جنگ عادلانه (جنگ انقلابی) برای سرنگونی جمهوری اسلامی و به سرانجام رساندن انقلاب و استقرار دولت نوین سوسیالیستی، تفاوت زیادی هست و در واقع گذر به سطح کیفیتا متفاوتی از مبارزه است و در واقع اشاعۀ آگاهی نسبت به ضرورت و چیستی جنگ انقلابی، باید بخشی لاینفک از مبارزات امروز باشد. زیرا،  بدون چنین جنگی، نه قادر به شکستن ستون فقرات نظامی رژیم خواهیم بود و نه قادر به کوتاه کردن دست قدرت های جهانی و دولت های منطقه در راه اندازی جنگ های ارتجاعی از انواعی که در ۲۰ سال گذشته در خاورمیانه جریان داشته اند (و جمهوری اسلامی و قدرت های جهانی و دولت های منطقه، بازیگران عمدۀ آنها بوده اند و فجایع افغانستان و سوریه و عراق را به بار آورده اند). در واقع بدون وضوح بر سر این که چه نوع انقلابی می خواهیم و دوستان و دشمنان انقلاب کیانند، همیشه میدان برای مانور دهی نیروهای ارتجاعی که حاضر به یراق نشسته اند تا با توسل به جنگ های ارتجاعی جانشین جمهوری اسلامی شوند، باز خواهد بود. (۲)

در جهان امروز، فقط یک نوع جنگ عادلانه و موجه می تواند وجود داشته باشد و آنهم جنگی است برای تحقق انقلاب و ایجاد جامعه ای بدون تمایزات طبقاتی و اجتماعی. چنین جنگی، نه توسط یک «نیروی متخصص نظامی» و با به حاشیه راندن توده های مردم بلکه توسط خود آنها و تحت رهبری انقلابی کمونیستی می تواند پیش برده شود. حزب ما (حزب کمونیست ایران م ل م) راه و استراتژی چنین جنگی را برای انقلاب در ایران تدوین کرده است. در اوضاع خود ویژه ای به سر می بریم که بسیار متفاوت از پیش است و توده های مردم بیش از همیشه نیاز دارند که به کیفیت رهایی بخش چنین جنگی که در سند «استراتژی راه انقلاب در ایران» مدون شده است، پی ببرند (۳). در زیر خلاصه ای از اصول این استراتژی را می خوانید:

استراتژی جنگ انقلابی

خصلت بر حق جنگ انقلابی و تمایزش با جنگ های ارتجاعی امپریالیست ها و اسلام گرایان از هدفش بر می خیزد که عبارتست از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی وکلیت دولت طبقۀ سرمایه دار از طریق یک انقلاب واقعی و «جایگزینی آن با دولتی که زیربنای اقتصادی و تمام روابط اقتصادی و سیاسی را تغییر داده و نظام اجتماعی نوینی را بر اساس از میان بردن تمایزات طبقاتی، نابود کردن روابط تولیدی متکی بر استثمار، محو روابط اجتماعی ستمگرانه و از میان برداشتن فرهنگ و تفکرات کهنه و پوسیده، سازمان دهد.»

جنگ هم مانند هر فعالیت مهم بشری، یک امر علمی است. یعنی قوانینی دارد که باید طبق آن عمل کرد. قبل از هرچیز باید نقاط قوت و ضعف خودمان و دشمنانمان را درک کنیم. نقطه ضعف این رژیم از ماهیت آن بر میخیزد که در تخاصم طبقاتی ذاتی و همیشگی با اکثریت کارگران و زحمتکشان شهر و روستا، زنان و روشنفکران است. یک رژیم دینمدار فاشیست با قوانین شریعتِ تبعیض گرا و ماهیت ضد علمی و تاریک اندیش و ضد آزادی اندیشه و بیان است و ستم بر زنان و ستم بر ملل غیر فارس بخشی از سوخت و ساز آن است. این رژیم از یک طرف ادعای استقلال از امپریالیست ها را می کند اما تا مغز استخوان به نظام جهانی سرمایه داری امپریالیستی وابسته است. رژیمی است که با غارت محیط زیست، هستی جمعی کشور را به خطر انداخته است. اما انقلاب ما، نماینده منافع اکثریت مردم ایران، منطقه و جهان است. جامعۀ آینده ای را نمایندگی میکند که در آن تضاد اساسی عصر سرمایه داری که کلیۀ رنجهای امروز بشر را یا به وجود آورده و یا بازتولید میکند، از میان میرود. به این ترتیب نیروی انقلاب واقعی و پیشاهنگ کمونیست آن، منافع فوری و درازمدت اکثریت مردم این کشور و سراسر جهان را نمایندگی میکنند. این رژیم اقلیتی استثمارگر را نمایندگی می کند. اما، جمعیت هشتادمیلیونی که درنتیجۀ رشد سرمایه داری واجتماعی تر شدن تولید، در سراسر کشور به یکدیگر متصل شده اند، صف قدرتمندی در مقابل آن هستند. نیمی از این جمعیت، زنان هستند که درگیر در همه عرصه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی اند و نیروی تحت ستم شدید می باشند  و منافع فوری وِ درازمدت آنان در انجام یک انقلاب واقعی است. بخش مهمی از این جمعیت، خلقهای ملل تحت ستم در چهار گوشۀ ایران هستند که این رژیم تخاصم ویژه ای با آنها دارد. ایران سرزمین پهناوری است که جنگ انقلابی باید استفاده از آن می تواند از به انزوا افتادن در یک نقطه، ممانعت کند. وجود ملل مختلف تحت ستم در چهار گوشۀ کشور و جمعیت بزرگی از مهاجرین افغانستانی، نقطه قوت بزرگی برای انقلاب ما است. ما مردمی داریم که دارای تجربۀ طولانی مبارزه سیاسی، از جمله مبارزۀ مسلحانه انقلابی در این کشورهستند. اما، مهمتر از همه ما دارای علم این انقلاب هستیم و حزب پیشاهنگی داریم که با استفاده از علم کمونیسم نوین، معضلات و سختی های راه انقلاب را بهتر و صحیحتر دیده و برای حل آنها راه حل پیش میگذارد. پروسه تدارک و جنگ انقلابی با رژیم و دولت حاکم، پروسۀ تبدیل این نقاط قوت استراتژیک به نقاط قوت تاکتیکی یا فوری است.

برای تحقق این استراتژی، مبارزۀ ما به دومرحلۀ مبارزۀ سیاسی که امروز جریان دارد و آغاز و به فرجام رساندن جنگ انقلابی، تقسیم می شود. هرچند هر یک از این مراحل، ضرورتهای خود را دارند اماهدف، گذار از مرحله اول به مرحله دوم است.

این جنگ، شیوه های جنگیدن مختص به خود را دارد. زیرا، هدف ما، شیوه های جنگیدن ما از نظریۀ نظامی تاِ اصول عملیاتی را تعیین میکند.  قانون عام حاکم بر کلیۀ جنگها «حفظ نیروهای خودی، نابودی نیروهای دشمن» است. قانون  خاص جنگ انقلابی، تبدیل شدن از نیروی کوچک و ضعیف به نیروی بزرگ و قوی و رسیدن به موقعیتی است که بتوانیم نیروها و دولت دشمن را کاملا درهم بشکنیم. به کاربستن این دو قانون – یعنی، قانون عام جنگ ها و  قانون خاص جنگ انقلابی؛ بدون به کاربردِ اصل مهم دیگر یعنی «دشمن را بشناس، خودت را بشناس» ممکن نیست. با کسب شناخت علمی از نقاط قوت و ضعف طرفین است که میتوان امکان سرنگونی دولت حاکم را با وجود قدرت سیاسی و اقتصادی و نظامی اش دید و همچنین استراتژی تحقق و نقشۀ راه آن را به حداکثر ممکن صحیح تبیین کرد و به عمل گذاشت. شناخت از دشمن در برگیرنده تحلیل از وضعیت سیاسی، موقعیت داخلی و بین المللی، تضادهای درونی اش، پایگاه توده ای و روحیۀ نیروهای آن و غیره است. به همین میزان نیاز به شناخت از دکترین نظامی جمهوری اسلامی هم در عرصۀ فعالیت های برون مرزی و هم داخلی، دکترین آن برای سرکوب شورش های شهری و یا جنگ چریکی داریم. «خودت را بشناس» در برگیرنده این عوامل است: وضعیت نیروی انقلاب از نظر کمی و کیفی یعنی موقعیت حزب، موقعیت و روحیۀ توده ها؛ تضادهای طبقاتی و اجتماعی و جنسیتی و گسلها؛ تجارب توده ها در رویارویی با دشمن؛  تحلیل از موقعیت نیروهای سیاسی و مبارزات اجتماعی دیگر؛  درس آموزی از تجارب گذشتۀ خود و دیگران در پیشبرد مبارزات مسلحانۀ برحق.  این شناخت ها همیشه نسبی هستند و باید در هر مقطع، به روز شوند. اما باید قوای محرکه و تأثیرات متقابل تضادهای گوناگون که میتوانند موجب ِ بروز وضعیتها و وقایع غیرقابل انتظار شوند را شناخت. اصل اساسی «حفظ نیروهای خودی و نابودی نیروهای دشمن» که توسط مائو تسه دون مفهوم سازی شد، بسیار مهم است. معنای این اصل در استراتژی انقلاب ما برای ایران این است که جنگ انقلابی در ایران، در آغاز نمی تواند با نیروهای قدرتمند دشمن رودر رو شود و حتا در شرایطی که مرحلۀ اول یا مرحلۀ شروع جنگ را به طور موفقیت آمیزپیش برده است، نمیتواند جنگ را به صورت قیام مسلحانه در مراکز قدرت و تصرف فوری قدرت سیاسی شروع کند و ازهمان ابتدا قوای کامل دشمن را بهِ چالش مستقیم بکشد. قوای انقلاب تا زمانی که پایه و نیروی الزم برای دست زدن به تعرض استراتژیک برای کسب سراسری قدرت سیاسی را فراهم ندیده باید از چنین کاری پرهیز کند و اگرنه با شکست روبه رو خواهد شد.

خلاصه کنیم: «۱ِ- خصلت ِ جنگ ما را هدف آن تعیین میکند. هدف ما، اصول جنگ و روش های آن را دیکته میکند. جنگ انقلابی، یک جنگ درازمدت است. قدرتمند بودن دشمن، رشد ناموزون انقلاب و رشد تدریجی نیروهای انقلاب، به این جنگ خصلت درازمدت میبخشد. جنگ توده های آگاه است برای رهایی از ستم و استثمار و در نهایت رهایی کل بشریت. این جنگ، با اتکا به توده های مردم در ایران و سراسر جهان و نه دولتها پیش خواهد رفت. ناموزونی ساختار اقتصادی، نفوذ سیاسی و ایدئولوژیک ناموزون دشمن در مناطق گوناگون، سرزمین وسیع و پهناور با جغرافیای ناهموار، موجب آن میشود که تکامل و توسعۀ جنگ انقلابی در ایران ناموزون باشد. عامل دیگری نیز در میان هست که تکامل جنگ را ناموزون میکند، دخالت نیروهای طبقاتی دیگر است. نیروهای طبقاتی بورژوایی دیگری )بجز ارتش و قوای مسلح جمهوری اسلامی نیز در صحنه حضور داشته و سیاست و برنامۀ طبقاتی خود را به طرق مختلف، از جمله از طریق دست زدن به جنگ، پیش خواهند برود. این نیروها میتوانند نیروهای ارتجاعی و امپریالیستی باشند و یا نیروهای مترقی. در هر دو حالت، حضورشان در صحنه تأثیرات متناقضی بر فرآیند توسعۀ جنگ انقلابی خواهد گذاشت. چنانچه قبل از آغاز جنگ انقلابی، میان جمهوری اسلامی و امپریالیستها جنگ شود، ِ سیاست ما تداوم سیاست ضدیت با «دو منسوخ امپریالیسم و بنیادگرایی اسلامی» خواهد بود و اعلام خواهیم کرد که جنگ میان آنها، یک جنگ ارتجاعی است و به قول لنین لازم نیست، جنگی که با محتوای جنگ ارتجاعی شروع شده، به همان صورت تمام شود. یعنی، میتوان و باید جنگ ارتجاعی را به یک جنگ انقلابی تبدیل کرد و سرنوشت جنگ را نه آن نیروهایی که شروعش کردند بلکه نیروهای انقلابی با به پیروزی رساندن انقلاب کمونیستی تعیین کنند.»

فرآیند انقلابی ای که به راه افتاده و خصلت سراسری آن، به طور انضمامی صحت علمیِ این استراتژی را تایید می کند و وظیفۀ امروز آن است که صدها هزار نفر در سراسر کشور با اهداف جنگ انقلابی و اصول آن آشنا شده و تعلیم ببینند تا یک نیروی مادی برای آغاز آن سازمان یابد. زنان و مردان مبارز دی ۱۳۹۶ و آبان ۱۳۹۸ و شهریور ۱۴۰۱، رهبران استراتژیک و فرماندهان میدانی این جنگ رهایی بخش خواهند بود. این گونه است که هیچ دشمنی در مقابل به فرجام رساندن یک انقلاب واقعی دوام نخواهد آورد.

یادداشتها

  • در مورد دیگر گسلها نگاه کنید به: بیانیه انقلاب (هفت توقف). نشریه حقیقت شماره ۸۲ خرداد ۱۳۹۷
  • رجوع کنید به مقاله کاملیا انتخابی فرد در نشریه ایندیپندنت فارسی و مصاحبه بیژن کیان، عضو حزب جمهوری خواه آمریکا با ایران اینترنشنال که در مصاحبه صحبت از آن می کند که اینها «طرح سوری برای ایران» دارند و همچنین مصاحبه ایران اینترنشنال با ارش آرامش که عضو حزب دموکرات آمریکاست و صحبت از آن می کند که آمریکا باید به شکل گیری یک نیروی مسلح منسجم و مجهز کمک کند؛ اول و دوم ماه مهر ۱۴۰۱
  • در صفحه اصلی وبسایت زیر به کتاب «استراتژی راه انقلاب در ایران» رجوع کنید:org