هائیتی، یمن، فلسطین … فروپاشی، گسترش فلاکت و رنج، جنگ های نسل کشی و بالاخره جنگ هسته ای؟

به اشتراک گذاشتن
زمان مطالعه: ۷ دقیقه

کاوه اردلان

«ما دیگر نمی توانیم به امپریالیست ها اجازه دهیم که بر جهان سلطه داشته باشند و سرنوشت بشریت را تعیین کنند. این یک فکت علمی است که هیچ ضروری نیست که انسان ها این طور زندگی کنند.» باب آواکیان

هائیتی

صحنه اشغال پایتخت هائیتی (پورتو پرنس) توسط باندهای مسلح که چند هزار تن از افراد خود را از زندان آزاد کرده و مانع از بازگشت رئیس جمهور کشور از خارج شدند شگفت انگیز است. اما، از آن شگفت انگیزتر این که نمی توان گفت میان اینها و ارتش رسمی هائیتی که تحت سلطۀ آمریکا شکل گرفته است، چه فرقی هست! این باندهای تبه کار هم مثل پیشینیان خود، خواهان «انقلاب علیه نخبگان سیاسی فاسد» هستند. رئیس یکی از ۹ باند تبه کار که اکنون متحد شده اند، شخصی به اسم گی فیلیپ، از افسران پلیسی است که در سال ۲۰۰۴ در کودتایی علیه رئیس جمهور آن کشور، برتران آریستید، شرکت داشتند. وی حتا در سال ۲۰۱۶ در انتخابات مجلس سنا به پیروزی رسید. اما همان سال به اتهام قاچاق مواد مخدر دستگیر و به آمریکا مسترد شد. او اکنون می خواهد رئیس جمهور شود. یکی دیگر از سران تبه کار به نام شریزیه هم می خواهد رئیس جمهور شود. او قبلا افسر پلیس ضد شورش هائیتی بود که جنایت هایش علیه تظاهر کنندگان معروف است و در سال ۲۰۱۸ از کار برکنار شد. به او لقب «باربیکیو» داده اند چون در خیابان مردم را آتش می زد و  تحت عنوان «مقابله با گروه های تبه کار» مردم را به گلوله می بست و به مدارس حمله می برد. در آن زمان، ماموران سازمان ملل متحد که برای «حمایت از حکومت قانون» در هائیتی مستقر بودند، در این جنایت ها به وی و به طور کلی نیروهای پلیس کمک می کردند. این تبه کاران خود را «حامی مردم عادی» و «ضد فساد و اختلاس» اعلام می کنند و گی فیلیپ حتا خود را با نلسون ماندلا مقایسه می کند و می گوید: «اگر مردم من به من اعتقاد داشته باشند و به من اعتماد کنند، من رهبر آنها خواهم بود. این به مردم من بستگی دارد، نه کس دیگری.»[۱]

وزیرخارجه جنایتکار آمریکا، آنتونی بلینکن (که از زمان بازگشت طالبان به قدرت وی را با نام آیت الله بلینکن می شناسیم) حرف های معمول جنایتکاران شیک و عطر و ادکلن زده امپریالیسم آمریکا را تکرار کرد: «سرنوشت هائیتی را مردم هائیتی باید تعیین کنند». عجب! پس امپریالیسم آمریکا و دست پرورده هایش در حکومت و ارتش هائیتی مانع تحقق تعیین سرنوشت هائیتی به دست مردم هائیتی نبودند؟ پس کی بود؟

فلاکت مردم هائیتی به چند قرن پیش می رسد که مستعمره فرانسه بود و بعد مستعمره آمریکا شد. معروف است که پرسودترین مستعمره تاریخ بود. در واقع، شالوده های فرانسه «متمدن» امروزی را برده های هائیتی با کار طاقت فرسا و جانشان بنا نهاده اند. به همین علت در دوره استعمار فرانسه، میانگین عمر برده های هائیتی به خاطر فشار کار و بیماری و قتل به دست فرانسوی ها، فقط ۲۱ سال بود. اولین شورش برده ها در تاریخ سرمایه داری در سال ۱۷۹۱ در هائیتی رخ داد که در سال ۱۸۰۳ به تاسیس کشور هائیتی منتهی شد. در بیش از یک صد سال گذشته هائیتی تحت سلطۀ امپریالیسم آمریکا بوده است. آمریکا، برای اداره هائیتی به قشری ازطبقه حاکمه بومی هائیتی که درغارت این کشور و مردمش با آمریکا سهیم بودند و دخالت های نظامی مستقیم تکیه کرده است. اگر بخواهیم فقط فصل آخر از سرچشمه فلاکت مردم هائیتی را بررسی کنیم، باید به سی سال پیش برگردیم. ارتش آمریکا در ۱۹ سپتامبر ۱۹۹۴ تحت عنوان «عملیات دفاع از دموکراسی» وارد هائیتی شد. اوضاع کنونی محصول مستقیم عملیات نظامی «دفاع از دموکراسی» است. در آن زمان، جمعیت عظیمی از اهالی پورتو پرنس با خوشحالی از ارتش آمریکا استقبال کردند. فکر می کردند آمریکا آمده است تا آنان را از دست حکومت نظامیان نجات دهند. این نظامیان، شش سال پیش از آن، با سرنگون کردن اولین رئیس جمهور منتخب مردم به نام ژان برتران اریستید، به قدرت رسیده بودند. ژان برتراند اریستید فردی مترقی از اپوزیسیون بود که نخبگان حکومتی و ساختارهای فاسد دولت هائیتی را به چالش گرفته بود. اما پس از انتخاب او به ریاست جمهوری، نظامیان هنوز صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی بودند و توانستند (با کمک آمریکا) رژیم آریستید را در سال ۱۹۹۱ سرنگون کنند. نظامیان برای تثبیت حکومت خود رژیم ترور و تجاوز به راه انداختند و نزدیک به ۵۰۰۰ نفر از حامیان آریستید را به قتل رساندند. در سال ۱۹۹۴ بیل کلینتون، رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد آمریکا می خواهد «حکومت دموکراتیک را در هائیتی احیاء کند». اما نظامیان تهدید آمریکا را جدی نگرفتند چون خودشان با حمایت آمریکا کودتا کرده بودند و یکی از اعضای حکومت نظامی در همان زمان مامور مزد بگیر سیا بود. با ورود ۲۵ هزار سرباز آمریکایی، حکومت نظامیان عقب نشینی کرد و قبول کرد که آریستید به قدرت برگردد. احیای ریاست جمهوری آریستید با این شرط انجام شد که هائیتی قراردادی را با صندوق بین المللی پول و بانک جهانی امضا کند و سیاست های اقتصادی «تعدیلات ساختاری» را پیش ببرد. این «تعدیلات ساختاری» منجر به آن شد که هائیتی برای تامین مواد غذایی روزمره مردم وابسته به واردات و کاملا وابسته به کمک های مالی خارجی شود.  تمام برنامه های اصلاح گرانه آریستید فروپاشید. در سال ۲۰۰۴ آمریکا یک بار دیگر در هائیتی دخالت نظامی کرد تا حکومت آریستید را سرنگون کند. و بازهم برای «احیای دموکراسی» و بازهم برای «نجات مردم هائیتی» و بازهم … 

فروپاشی هائیتی نمونه جدیدی از فروپاشی ساختارهای نومستعمراتی است که امپریالیسم آمریکا در اقصی نقاط جهان مستقر کرده است. این فروپاشی، در غیاب یک نیروی انقلابی کمونیست که بتواند مردم را سازماندهی کند تا برای ایجاد یک هائیتی نوین بجنگند که واقعا در خدمت مردم محروم و زحمتکش آن باشد، میدان به دست انواع نیروهای تبه کار افتاده است؛ نیروهایی که سرکرده هایشان زمانی بخشی از ساختارهای سرکوب دولتی بودند. نبود نیروهای کمونیست انقلابی امری اتفاقی نیست. امپریالیسم آمریکا، برای استقرار ساختارهای نواستعماری خود همواره اولویت را به سازمان دادن ستون فقرات سرکوب امنیتی و نظامی داده است و برای تحکیم حاکمیت رژیم های خون خوار وابسته به خود، کارزارهای متعدد کمونیست کشی و حتا سرکوب نیروهای مترقی غیر کمونیست را به راه انداخته است.  

یمن، حوثی ها، جنگ های گسترش یابنده

از زمان آغاز نسل کشی در غزه، حکومت حوثی ها در یمن، با عملیات موشک پرانی در دریای سرخ، رفت و آمد کشتی های تجاری و نظامی را به خطر انداخته است. حوثی ها یک سازمان ارتجاعی اسلام گرا هستند که بر اکثریت مناطق یمن سلطه دارند و تحت الحمایه جمهوری اسلامی می باشند. هدف حوثی ها از حمله به کشتی ها در دریای سرخ فشار گذاشتن بر آمریکا و اسراییل است تا جنگ غزه را پایان دهند. آمریکا و بریتانیا نیز تهدید می کنند که اگر حوثی ها حملات موشکی خود را متوقف نکنند، جنگ را به سمت ایران گسترش خواهند داد. در حالی که جمهوری اسلامی متحد روسیه و چین است، مطمئنا گسترش جنگ، جنگ های بزرگتری را می تواند در پی داشته باشد. 

چرا یمن، به این روز افتاده و چرا یک گروه اسلام گرای مرتجع تبدیل به قهرمان مردم آن کشور و حتا در کشورهای عرب منطقه و فلسطین شده است؟  

نقش جمهوری اسلامی، در تقویت حوثی ها تعیین کننده بوده است. جمهوری اسلامی در رقابت با اسراییل و آمریکا و عربستان سعودی برای کسب نفوذ منطقه ای، اتحاد و ائتلاف وسیعی با دیگر اسلام گرایان منطقه ایجاد کرده است و امروز، آنها را به عنوان مهره بازی های جنایتکارانه منطقه ای خود استفاده می کند. اما زمینه ساز گسترش نفوذ جمهوری اسلامی در یمن، جنایت های عربستان و امارات و آمریکا در یمن بوده است. در سال ۲۰۱۴ یک جنبش مذهبی سیاسی به نام حوثی، حکومت وابسته به عربستان را که به شدت فاسد و ضد مردم بود سرنگون کرد. در سال ۲۰۱۵ نیروی هوایی عربستان سعودی و نیروی زمینی امارات متحده عربی با حمایت کامل آمریکا از طریق ارسال سلاح و کلاه سبزها، مامورین اطلاعاتی و هواپیماهای تجسسی ارتش آمریکا به یمن تجاوز کردند. در این حمله نظامی از هزاران کودک-سرباز که برخی حتا ۱۴ ساله بودند و از منطقه فقر زده دارفور در سودان به استخدام ارتش امارت عربی در آمده بودند استفاده کردند. نزدیک به ۴۰۰ هزار نفر یمنی در نتیجۀ بمباران، قحطی و بیماری های حاصل از جنگ کشته شدند که ۷۰ درصدشان کودکان زیر ۵ سال بودند. شرکت آمریکا در جنایت های جنگی علیه غیر نظامیان و بیمارستان ها و مدارس و ساختارهای غیر نظامی چنان آشکار بود که در سپتامبر ۲۰۲۰ روزنامه نیویورک تایمزنوشت، ایالات متحده مستاصلانه به دنبال درست کردن «سپر قانونی» برای خود است زیرا «مقامات آمریکایی کاملا نسبت به کشتار بدون تبعیض در این جنگ آگاهند.»

زندان های غیر رسمی در خاک یمن که توسط امارات متحده عربی کنترل می شد، مملو از یمنی ها شد. در سال ۲۰۱۸ گزارشی تحت عنوان «شکنجۀ جنسی افسارگسیخته در زندان های تحت کنترل امارات متحده عربی» منتشر شد. در این گزارش از قول یکی از زندانیان گفته شده است: «هر روز آرزوی مرگ می کردم اما آن را نمی یافتم». خبرگزاری آسوشیتدپرس در ژوئن ۲۰۱۸ در گزارشی گفت: «حداقل ۱۸ زندان تحت کنترل امارات متحده عربی در یمن وجود دارد» و جنایت هایش را اینطور نقل کرد: «صدها یمنی که بدون طرح هیچ اتهامی در بازداشت هستند مرتبا تحت عنوان این که تلفن های هوشمند را در بدنشان مخفی کرده اند مورد تجاوز جنسی قرار گرفته اند.» طبق این گزارش: «مردها جیغ می زدند و گریه می کردند. سگ های هار را به جان کسانی که مقاومت می کردند می انداختند و آنقدر می زدند تا خون ریزی کنند» و «از صحنه تجاوز فیلم برداری می کردند و زندانی را تهدید می کردند که اگر جاسوس شان نشوند آن را علنی خواهند کرد». خبرگزاری آسوشیتدپرس از سخنگوی نظامی ارتش آمریکا در این مورد سوال کرد و او ادعا کرد که آمریکا هیچ شواهدی مبنی بر آزار بازداشتی ها در یمن ندارد!

تحریم های اقتصادی چنان فقر و قحطی ای در یمن به وجود آورد که سازمان های کمک رسانی اعلام کردند «بزرگترین بحران بشری دنیا» گریبان ۲۲ میلیون یمنی را گرفته است. 

این فقط گوشه کوچکی از جنایت های آمریکا و شرکای سعودی اش در یمن است. این جنایت ها، نفوذ حوثی های یمن و جمهوری اسلامی را در میان اهالی یمن گسترش داده است و بی علت نیست که این مرتجعین، تبدیل به قهرمانان بخش بزرگی از مردم شده اند. 

خطر گسترش جنگ به ایران

تمام این وقایع بر بستر گسترش رقابت میان قدرت های امپریالیستی بر سر خاورمیانه تشدید می شوند. امپریالیسم آمریکا، خاورمیانه را «حیات خلوت» خود می داند و به واقع، یکی از ستون های تعیین کننده امپراتوری جهانی اش می باشد. اما امپریالیست تازه نفس چین و همچنین روسیه نیز به دنبال گرفتن جای آمریکا هستند. رقابت میان این امپریالیست ها، در همه نقاط جهان جریان دارد و خاورمیانه یکی از نقاط اشتعال آن است. بر بستر این رقابت ها، جمهوری اسلامی تلاش می کند به نفوذ بیشتری در خاورمیانه دست پیدا کند. اسراییل، از طریق نابود کردن افراد نظامی و مواضع جمهوری اسلامی در سوریه، در واقع به طور غیر مستقیم در جنگ با ایران است. همه صحبت از «صلح» و «نظم» می کنند اما همه قدرت های امپریالیستی (از آمریکا تا چین و روسیه) و همه دولت های ارتجاعی (از اسراییل تا جمهوری اسلامی و عربستان و …) و همه گروه های اسلام گرای منطقه (از حزب الله و حوثی تا حشد شعبی و غیره) به خاطر حفظ منافع خود مردم این منطقه را به فلاکت و کشورها را به ویرانی می کشند و با استفاده از فقر و محرومیت از بین همین مردم برای جنگ های کثیف خود سربازگیری می کنند.

هریک از این جنگ ها می توانند چکاننده جنگ های بزرگتر شوند و رنج و فلاکت و کشتار مردم این منطقه را صدباره و هزارباره کنند. چنین آینده ای نه قابل قبول است و نه ضروری و می توان با انقلاب های کمونیستی در هر آن جا که ممکن است، از ایران تا یمن تا آمریکا، جلوی این روند دهشتناک را گرفت. هیچ راهی جز این نیست. هر چیزی جز این بیهوده است.


[۱] منبع: بی بی سی فارسی. رهبران گروه های تبه کار هائیتی چه کسانی هستند؟